بعده مرگم نه به خود زحمت بسيار دهيد
نه به من بر سر گور و كفن آزار دهيد
نه پي گور كن و قاري و غسال رويد
نه پي سنگ لحد پول به حجار دهيد
به كه هر عضو مرا از پس مرگم به كسي
كه بدان عضو بودحاجت بسيار دهيد
اين دو چشمان قوي را به فلان چشم چران
كه دگر خوب دوچشمش نكند كار دهيد
وين زبان را كه خداوند زبان بازي بود
به فلان هوچي رند از پي گفتار دهيد
كله ام را كه
ياد دارم در غروبي ســرده ســرد
ميگذشت از كوچه ما دوره گــــرد
داد ميـــزد كهنــــه قالي ميـــخرم
كاسه وظـــرف سفالـــي ميــخرم
اشك در چشــمان بابا حلقه بســت
عاقبت آهي كشيد بغضش شكست
اول ماه است و نان در سفره نيست
اي خدا شكرت ولي اين زندگيست؟
بوي نــــان تازه هوشش برده بـــود
اتفــــاقــا مــــادرم هـم روزه بـــود
خواهرم بي روســـري بيرون دويد
دلم را ورق می زنم
به دنبال نامی که گم شد
در اوراق زرد و پراکنده ی این کتاب قدیمی
به دنبال نامی که من...
-من ِ شعرهایم که من هست و من نیست-
به دنبال نامی که تو...
-توی آشنا-ناشناس تمام غزلها-
به دنبال نامی که او...
به دنبال اویی که کــــو؟؟
" قیصر امین پور "