تقدیم به همه کودکان رنج وکار
با هر گره
تابوت چشمانش را میخی نو می کوبد
و کهولت انگشتانش را می بافد
دخترک قالی باف
از جنوبی ترین جغرافیای فقرم
در سرزمین مردمان
آنجا که تنها گرسنگی را به تساوی
سهم میکنند ،
باید پشت شیشه ای باشد هنوز
کودک آسوده از فقری که
لباس اش را وصله کرده
در آغوش پد ر خوا ب است.
و پدر؛ نشسته کنا ر من دراتوبوسی که نه،
کنسرو آدم ها.
پدر؛
همان که چیزی ندارد برای کود ک
جــز آغوشی که گرم ست.
کودک
حاصل عمر گابریل گارسیا مارکز در 15 جمله
در 15 سالگی آموختم كه مادران از همه بهتر میدانند، و گاهی اوقات پدران هم.
در 20 سالگی یاد گرفتم كه كار خلاف فایدهای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود.
در 25 سالگی دانستم كه یك نوزاد، مادر را از داشتن یك روز هشت ساعته و پدر را از داشتن