كاش می شد باردیگر سرنوشت از سر نوشت
كاش می شد هر چه هست بر دفتر خوبی نوشت
كاش می شد از قلمهایی كه بر عالم رواست
با محبت, با وفا, با مهربانیها نوشت
كاش می شد اشتباه هرگز نبودش در جهان
داستان زندگانی بی غلط حتی نوشت
كاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود
كاین همه ای كاشها بر دفتر دلها نوشت
زندگی زیباست من حس میكنم
خنده ها را می توان تقسیم كرد
میتوان تصویری از لبخند را
بر لب بغضی كهن ترسیم كرد
می توان گلواژه را تفسیر كرد
می توان با نسترن ها شاد بود
می توان با شقایق گریه كرد
می توان با مریم و نرگس نشست و قصه گفت
می توان پروانه بود و همچو شمعی آب شد
میتوان دید و شنید و اندکی هم گریه کرد
میتوان ماند و ندیدو میتوان نابود شد
صدای آب می آید.....
مگر در نهر تنهایی چه می شویند؟
لباس لحظه ها پاک است.......
میان آفتاب دی ماه
طنین برف ٬ نخ های تماشا٬چکه های وقت....
طراوت روی آجر هاست٬ روی استخوان روز
چرا مردم نمی دانند که در گلهای نا ممکن هوا سرد است......
چه می خواهیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چه می خواهیم؟