شیوانا با دوتن از شاگردانش همراه کاروانی به شهری دور می رفتند. با توجه به مسافت طولانی راه و دوری مقصد ، طبیعی بود که بسیاری از مردان کاروان بدون همسرانشان و تنها سفر می کردند و وقتی به استراحتگاهی می رسیدند بعضی از مردان پی خوشگذرانی می رفتند. همسفران نزدیک شیوانا و شاگردانش
- قابليت انعطاف داشته باشيد . تنها همين يك خصوصيت كه بتوانيد شيوه كار خود را تغيير دهيد موفقيت شما را تضمين مي كند . ( رابينز Robbins )
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
2- آن گاه که ، زايش راهي نو را از درون خويش احساس کردي پاي در راهي خواهي گذارد که پيشتر براي رسيدن بدان بسيار تلاش نموده
یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمی گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود .اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود.
اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم. زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی
- آنچه تو سالها صرف ساختنش مي كني، شخصي ميتواند يك شبه آنرا خراب كند،با اين حال سازنده باش.
2- هنگامي که دري از خوشبختي به روي ما بسته ميشود، در ديگري باز مي شود ولي ما اغلب چنان به در بسته چشم ميدوزيم که درهاي باز را نميبينيم!
3- انسان هيچ وقت بيشتر از آن موقع خود را گول نميزند
مردي مقابل گل فروشي ايستاده بود و مي خواست دسته گلي براي مادرش که در شهر ديگري بود سفارش دهد تا برايش پست شود. وقتي از گل فروشـي خارج شد، دختري را ديد که روي جـدول خيابان نشستـه بود و هق هق گريـه مي کرد. مرد نزديک دختر رفت و از او پرسيد: دختر خوب، چرا گريه مي کني؟ دختر در حالي که