ارسال پیام از طریق مسنجر برای Borna66 ...
با احترام
آری ، احترام
بردند به قصد
آری، بردند
سفر، وداع، مظلومانه بود؟
اینبار، نه
گویند غریب، اینبار نه
گویم عالِم فامیل
عبور روشنی
از بی راهه ها
اما اینبار ، باشکوه
نگارش برکت
رهایی چشمانی مست
و بالهای گسترده در اوج
نیست جز او...
به شرط این دژ دوران.
به شرط یک آشنا تبار.
به شرط من.
سلام والا!
سلام مهربان! ...
گل مــی کنـــد به باغ نگـاهت جـوانیموقــتی بروی دامـــن خـــود می نشانیمداغ جنون قـــطره ی اشــکم به چشم توهر چند از دو چـشم خودت می چکانیممـن عابـــر شــکســته دل خـلوت تو امتا بیـکران چشــم خـــودت مــی کشانیمیک مشـت بغض یخ زده تفسیر می کندانـــــدوه و درد غربــت بــی همــزبانیموقــتی پـرید رنگ تو از پشت قصه هاتصــویر شد نهـــایت رنـــگــین کـمانیمتو، آن گلی که می شــکفی در خیال منپُر می شود زعطر خوشــت زنــدگانیم
دعواي دختر و پدر!!
سال 1230
مرد: دختره خير نديده من تا نکشمت راحت نمي شم...
زن: آقا حالا يه غلطي کرد ، شما بگذر.نامحرم که خونمون نبوده. حالا اين بنده خدا يه بار بلند خنديده...
مرد: بلند خنديده؟ اين اگه الان جلوشو نگيرم لابد پس فردا مي خواد بره بقالي ماست بخره. نخير نمي