سلام با انصاف!
تعجب نکن با تو بودم !
میخوام یه داستان بگم ، یه داستان واقعی. نه صبر کن. نرو شاید یه روز از رفتنت پشیمون بشی.
داستان انجوریه:
روزی روزگاری یه بسیجی ای بود که عاشق وطن و میهنش بود. یه روز برای دفاع از میهن و ناموسش زفت جبهه. موقع رفتن همه گفتن کی برمیگردی؟