شعر
by
, 07-23-2014 at 12:54 PM (645 نمایش ها)
برای کسی شعر عاشقانه نمی گویم
مخاطب خاص هم ندارم
فقط شاعرانه می نویسم / از حرف هایی که سرِ دل همۀ شما
سنگینی می کند..
از حس تلخ انتظار که دست کم
یک مرتبه پوست از سر همه کنده است
از بی درمانی درد دلتنگی،
از عشق هم می نویسم
همان پل صراطی که آن طرف دیوار حاشا
می شود رد پای هر کسی را رویش پیدا کرد
از محال آرزو تا امکان امید
از ناگزیریمان به تردیدها و دلواپسی ها
و از رنج های مکررِ تاریخِ آدمی..
دل تنهایی مان که بگیرد،
واژه ها مثل دانه های تسبیح
رج به رج می آیند و کنار هم می نشینند
سر زخم عبارات که باز شود،
همۀ آن حرفهای مگو
از زیان سرخ قلمی که از پس چشم سفیدی اش بر نمی آییم
جاری می شوند و کار دست آبرویمان می دهند...