کاکو سِی کن!هِی صبح شد وباز به امّيد تو شُو شد هِی از چيش من اشک به ياد تو وِلُو شد من لِبدی مفلوک و تو بشکن بالُو بِنداز شِفتِش نميدم از حرکاتت دلم اُو شد دل دُشتَم و جُز دل چی چی دُشتم که ز مَردم يِِی عمر قايِم کِرده بودم باز چَپُو شد جِر دادی و شِر کِردی و پُو کُوندی ای اَرقِه مالونديش و خودت گفتی يِهو شد
جمله پرسشی جمله- برای چه چیزی؟ شیرازی میانه: بری چی چی؟ شیرازی پودنکی : سی چی چی؟ شیرازی قصردشتی:واسهٔ چی؟ شیرازی میرزایی‌ها: کاکا واسه چیو؟ کلمه کلمه - ببین. عمومی: بیبین میانه: سیکو پودنکی: هیکو -یا- هِکو قصردشتی: نیگا جمله نوع بیان یک جمله عادی: جمله - خودش آمد و به من گفت دوستت دارم. میانه: ...
او که عشقش تــــو دلُم قـــدّ خـــــــدامه ننمه او که هر جُو مـن باشم پشت و پنــــــامه ننمه او که اَی باکیـــم بشــــــه قـــــرار و آروم نداره میشینه بالوی ســـــــرُم فکـــــــــر دوامه ننمه او که من هر چی بخوام واسم تدارک می بینه نَمی پُرسَتــــــم ...
موضوعات وبلاگ
رفتن به صفحه پروفایل
علامت بعنوان خوانده شده
