مرا که میشناسی؟! خودمم... کسی شبیه هیچکس! کمی که لابه لای نوشته هایم بگردی پیدایم میکنی... شبیه پست هایم هستم، شاد، گاهی غمگین، مهربان، صبور، کمی هم بهانه گیر اگر نوشته هایم را بیابی منم همان حوالی ام...
بدترین حالت ماجرا این است که طاقتمان تمام شود و به روی خودمان نیاوریم و تا زمان مرگ ادامه دهیم خیلی ها اینطور زندگی میکنند دست انداز کم طاقتی را رد کرده اند و افتاده اند توی سرازیری عادت..."
تنها زمانی صبور خواهی شد که صبر را یک قدرت بدانی نه یک ضعف! انچه ویرانمان می کند روزگار نیست! حوصله کوچک و آرزوهای بزرگ است.
«از واجبات غرب زدگی یا مستلزمات ان ازادی دادن به زنان است. ظاهرا لابد احساس کرده بودیم که به قدرت کار این 50% نیروی انسانی مملکت نیازمندیم که گفتیم اب و جارو کنند و راه بندان ها را بردارند تا قافله ی نسوان برسد! اما چگونه این کار را کردیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به زن تنها اجازه ...
دلم به وسعت دنیا گرفته از این زمانه............................. گرفته . . .
هوا ، هوای جنون و هوا ،هوای سفر یکی یکی همه رفتند ،زائرین همه پر دلم هوای کرببلاست و بد جوری هوس نموده دو رکعت نماز بالای سر مسافرین حرم خوش به حالتان اما کنار علقمه ،زیر قبه ی مولا، دعاکنید مرا دم آخر دعا کنید که عمری بماند وباهم بریم کرببلا ...