بالا
لامپ رشد گیاه

 دانلود نمونه سوالات کارشناسی ارشد پیام نور با پاسخنامه

 دانلود نمونه سوالات فراگیر پیام نور

 فروشگاه پایان نامه و مقاله


 تایپ متن و مقاله و پایان نامه



خروجی آر اس اس

saba

مکالمات روزمره

دادن امتیاز به پست
داستان از اینجا شروع می شه که میرم اداره سوال بپرسم ولی این بداخلاقا به یه سوال بیشتر جواب نمی دن یعنی سریع خسته میشن وقتی میخوای سوال دوم رو بپرسی میگن برو میخوایم به کار مردم برسیم آخه مگه من مردم نیستم.میرم دانشگاه،انواع کلاسها،انواع آدمهای کامپیوتربلدمیپرسم کی هک بلده میگن کار هر کسی نیست وقتی هرکسی بلد نیست پس اون کس کیه که بلده؟؟؟.وقتی میرم خونه تلفن زنگ میخوره خبرفوت یکی از آشناها رو میدن منم از شدت خستگی خیلی بی حوصله میگم خدا حفظش کنه. گوشیم زنگ میخوره بازم این شماره مزاحم آقا زنگ نزن اشتباه گرفتی میگه باشه5 دقیقه دیگه زنگ میزنم اگه توی این عصبانیتم یکی بیاد بگه فلانی بیماری...گرفته6 ماه دیگه از دستش راحت میشیم میگم خدا رو شکرروزی خودتون و بقیه فامیلا بکنه.

نظرات