هنوز هم می خندد. هنوز هم خدا را شکر می کند. هنوز هم به رویاهای سی سالگی اش فرو می رود. پسر بچه ای که بهتر از هر کسی معنی سرطان را می فهمد. و من خجالت می کشم از این که نمی خندم. خدا را شکر نمی کنم و عمر رویاهایم به دو سال هم نمی رسد...