PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کمیت‌های فیزیکی



moo2010
04-12-2010, 01:40 AM
دید کلی

هر چیز که قابل افزایش و کاهش باشد و نیز بتوان تساوی میان دو مقدار از آن را به دقت بیان کرد کمیت فیزیکی است. در واقع سنگ بنای علم فیزیک کمیت فیزیکی است. و ما برای بیان قوانین فیزیک از آنها استفاده می‌کنیم، مثل طول ، جرم ، نیرو و حجم ، یک کمیت فیزیکی مانند جرم را وقتی می‌توان تعریف کرد که برای اندازه‌ گیری آن واحدی مانند کیلوگرم در نظر گرفته شود.

تعداد کمیتهای فیزیکی آنقدر زیاد است که مرتب کردن آنها مساله مشکلی است و این کمیتها مستقل از هم نیستند. از میان تمام کمیتهای فیزیکی ممکن است چند کمیت را مشخص کنیم و آنها را کمیت اصلی بنامیم و بقیه کمیتها را از این کمیتهای اصلی بدست آوریم و برای هر یک استانداردی در نظر بگیریم، مثلا اگر طول را کمیت اصلی انتخاب کنیم، قد را به عنوان استاندارد آن در نظر می‌گیریم.
یکای (واحد) اندازه گیری

یکی از جنبه‌های مشترک بین همه اندازه گیری وجود یک یکای اندازه گیری است. مقدار کمیت مورد نظر چند برابر کمیتی است که از همان جنس که به عنوان مقیاس انتخاب شده ، این مقیاس را یکا (یا واحد) آن کمیت می‌نامند. دانشمندان برای آنکه رقمهای حاصل از اندازه گیریهای مختلف یک کمیت باهم مقایسه پذیر باشند، در نشستهای بین المللی توافق کرده‌اند که برای هر کمیت یکای معینی تعریف کنند. یکای هر کمیت باید به گونه‌ای انتخاب شود که در شرایط فیزیکی تعیین شده تغییر نکند و در دسترس باشد، مجموعه یکاهای مورد توافق بین المللی را به اختصار یکای SI می‌نامند.
کمیت اصلی و فرعی



کمیت اصلی: آن دسته از کمیتهایی را که یکاهای آنها بطور مستقل تعریف شده‌اند کمیت اصلی ، یکاهای آنها را یکاهای اصلی می‌نامند.
کمیت فرعی: کمیتهای از قبیل مساحت ، حجم ، کمیتی است که به یک یا چند کمیت اصلی وابسته است.

کمیت اسکالر و برداری





کمیت برداری (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%DA%A9%D9%85%DB%8C%D8%AA+%D8%A8%D8% B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C): کمیت برداری کمیتی است که برای بیان آن علاوه بر انداره باید راستا ، جهت و نقطه اثر آن نیز در دست باشد، مانند: نیرو (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88) ، شتاب (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%A8) ، شدت میدان الکتریکی ، اندازه حرکت ، گشتاور نیرو ، تغییر مکان و ... .
کمیت اسکالر: به کمیتی گفته می‌شود که با یک عدد و یک یکا بطور کامل مشخص می‌شود و از اینرو فقط دارای بزرگی هستند. کمیتهای اسکالر ، کمیتهای نرده‌ای نیز نامیده می‌شود. سایر کمیتهای نرده‌ای طول ، زمان ، چگالی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%DA%86%DA%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C) ، انرژی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C) ، دما (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AF%D9%85%D8%A7) ، پتانسیل و ... .

نحوه نمایش کمیت برداری و اسکالر



کمیت برداری: کمیتهای برداری را با پاره خط جهتدار (پیکان) نمایش می‌دهند. پیکان را هم جهت با بردار و طول آنرا متناسب با بزرگی بردار در نظر می‌گیرند (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh/math/a1a9ea744925d65c453a9410245f31c2.png) مانند d ، بزرگی یک بردار را توسط یک خط قائم که در دو طرف نماد آن بردار می‌گذارند مانند ׀ d ׀ و یا با نماد بدون پیکان مشخص می‌کنند d.

>
کمیت اسکالر: کمیت اسکالر عدد است و نیازی به نحوه نمایش ندارد.

جمع برداری

برای یافتن برآیند دو بردار http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh/math/74a1301443b9c32c549d54f119a47159.png و http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh/math/a719602d34d0e91ccf6a78e6d92aa642.png می‌توانیم از یک نقطه دو بردار به ترتیب برابر بردارهای http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh/math/74a1301443b9c32c549d54f119a47159.png و http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh/math/a719602d34d0e91ccf6a78e6d92aa642.png رسم کنیم، سپس متوازی الاضلاع را که این دو بردار ، دو ضلع مجاور آن را تشکیل می‌دهد کامل کنیم، بردار برآیند قطری از متوازی الاضلاع است که نقطه شروع دو بردار را به رأس روبرو وصل می‌کند. این قاعده متوازی الاضلاع برای جمع بردارها است.
تفریق بردای

برای بدست آوردن تفریق دو بردار نخست دو بردار http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh/math/74a1301443b9c32c549d54f119a47159.png و http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh/math/a719602d34d0e91ccf6a78e6d92aa642.png را از یک نقطه رسم می‌کنیم. برداری که ابتدای آن بر انتهای بردار http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh/math/a719602d34d0e91ccf6a78e6d92aa642.png و انتهای آن بر انتهای بردار http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh/math/74a1301443b9c32c549d54f119a47159.png منطبق باشد بردار حاصله است.
ابعاد کمیت

منظور از ابعاد یک کمیت فرعی ، رابطه آن با کمیت اصلی تشکیل دهنده آن است. در واقع می‌توان گفت که منظور از ابعاد یک کمیت معرفی آن کمیت از نظر ماهیت طبیعی آن است. برای این منظور در مکانیک ابعاد سه کمیت اصلی طول ، جرم و زمان را به ترتیب با M ، L و T نشان می‌دهند.



منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-12-2010, 01:43 AM
آنتالپی

تغییرات آنتالپی

معمولا تغییرات آنتالپی واکنش‌ها را در دستگاه‌های آنالیز مورد سنجش قرار می‌دهند.
تغییرات آنتالپی در واکنش‌های گرماگیر

در واکنش گرماگیر (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%2588%25D8%25A7%25DA%25A9%25D9%2586%2 5D8%25B4_%25DA%25AF%25D8%25B1%25D9%2585%25D8%25A7% 25DA%25AF%25DB%258C%25D8%25B1) این تغییرات مثبت است یعنی آنتالپی سیستم در صورتی که واکنش گرماگیر باشد افزایش خواهد یافت.
تغییرات آنتالپی در واکنش‌های گرمازا

تغییرات آنتالپی واکنش گرمازا (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%2588%25D8%25A7%25DA%25A9%25D9%2586%2 5D8%25B4_%25DA%25AF%25D8%25B1%25D9%2585%25D8%25A7% 25D8%25B2%25D8%25A7) منفی است یعنی آنتالپی سیستم هایی که در آنها واکنش گرمازا انجام می‌شوند کاهش می‌یابد.
آنتالپی و انرژی درونی

آنتالپی با انرژی درونی (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25A7%25D9%2586%25D8%25B1%25DA%2598%2 5DB%258C_%25D8%25AF%25D8%25B1%25D9%2588%25D9%2586% 25DB%258C) مرتبط است. مقدار کار (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25DA%25A9%25D8%25A7%25D8%25B1) مربوط به تغییر حجم (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25AD%25D8%25AC%25D9%2585) نمونه ناشی از فشار سیستم تفاوت این دو را موجب می‌شود.
روش اندازه‌گیری تغییرات آنتالپی

تغییرات آنتالپی را با استفاده از روش کالریمتری سنجشی مقیاسی (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25DA%25A9%25D8%25A7%25D9%2584%25D8%25B1%2 5DB%258C%25D9%2585%25D8%25AA%25D8%25B1%25DB%258C_% 25D8%25B3%25D9%2586%25D8%25AC%25D8%25B4%25DB%258C_ %25D9%2585%25D9%2582%25DB%258C%25D8%25A7%25D8%25B3 %25DB%258C) تعیین می‌کنند و از مشتق آن مقدار ظرفیت حرارتی ویژه (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25B8%25D8%25B1%25D9%2581%25DB%258C%2 5D8%25AA_%25D8%25AD%25D8%25B1%25D8%25A7%25D8%25B1% 25D8%25AA%25DB%258C_%25D9%2588%25DB%258C%25DA%2598 %25D9%2587) نمونه را به دست می‌آورند.






منبع : دانشنامه آزاد ویکی پدیا

moo2010
04-12-2010, 01:44 AM
اختلاف پتانسیل الکتریکی یا ولتاژ الکتریکی عبارتست از مقدار کار لازم برای جابجا کردن واحد بار از نقطه‌ای به نقطه دیگر: V=W/Q یکای آن در سیستمSI برابر است با ولت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D9%84%D8%AA)(V) یا ژول (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%98%D9%88%D9%84) بر کولن (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D9%88%D9%84%D9%86&action=edit&redlink=1)(j/c)
ارتباط ولتاژ با میدان الکتریکی

کار انجام شده برای بار Q عبارتست از: میدان الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%84%DA%A9% D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C) پیرامون × مقدار بار × فاصله : V=W/Q ٌٌٌW=F.d F=E.Q W=E.Q.d V=E.Q.d/Q V=E.d واحد میدان الکتریکی ولت بر متر است(V/m). توضیح آنکه در تعریف ولتاژ، مقدار کار خود به خودی لحاظ نمی‌شود. مثلاً اگر برای جابجایی بار q کار w خود به خود انجام شود، بایستی در تعریف آن مقدار کار w- را لحاظ کرد.






منبع : دانشنامه آزاد ویکی پدیا

moo2010
04-12-2010, 01:46 AM
انرژی (از واژه یونانی ἐνεργός به معنی فعالیت) یا کارمایه، در فیزیک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) و دیگر علوم، یک کمیت بنیادین فیزیکی است. در کتاب‌های درسی فیزیک انرژی را به صورت توانایی انجام کار (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B1) تعریف می‌کنند. تا به امروز گونه‌های متفاوتی از انرژی شناخته شده که با توجه به نحوهٔ آزادسازی و تاثیر گذاری به دسته‌های متفاوتی طبقه‌بندی می‌شوند از آن جمله می‌توان انرژی جنبشی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C_%D8%AC%D9%86%D8%A8% D8%B4%DB%8C)، انرژی پتانسیل (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C_%D9%BE%D8%AA%D8%A7% D9%86%D8%B3%DB%8C%D9%84)، انرژی گرمایی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C_%DA %AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C&action=edit&redlink=1)، انرژی الکترومغناطیسی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C_%D8 %A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%85%D8%BA%D9%8 6%D8%A7%D8%B7%DB%8C%D8%B3%DB%8C&action=edit&redlink=1)، انرژی شیمیایی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C_%D8 %B4%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C&action=edit&redlink=1) و انرژی هسته‌ای (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C_%D9%87%D8%B3%D8%AA% D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C) را نام برد.
طبق نظریهٔ نسبیت مجموع"جرم و انرژی" پایدار و تغییر ناپذیر است (و آن را قانون بقای جرم و انرژی نامند)؛ بدین معنا که انرژی از شکلی به شکل دیگر و یا به جرم تبدیل شود ولی هرگز تولید یا نابود نمی‌شود. بر طبق تئوری نور بقای جرم و انرژی پیامدی از این اصل است که قوانین فیزیکی در طول زمان بدون تغییر باقی می‌نامند. انرژی هر جسم (طبق نسبیت خاص (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AA_%D8%AE%D8%A7%D8%B5) ) جنبش ذرات بنیادی آن جسم است و مقدار آن از معادله معروف اینشتاین بدست میآید: http://upload.wikimedia.org/math/3/4/f/34fbb183908967c0e1a14ebc05e2c250.png (باید توجه کرد که این معادله تنها انرژی موجود ذرات را بدست می‌دهد و نه دیگر گونه‌های انرژی (مانند جنبشی یا پتانسیل).
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/df/Sun_in_X-Ray.png/200px-Sun_in_X-Ray.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Sun_in_X-Ray.png) http://bits.wikimedia.org/skins-1.5/common/images/magnify-clip.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Sun_in_X-Ray.png)
انرژی خورشیدی (حاصل جوشش هسته‌ای اتمهای هیدروژن.


تاریخچه

اصل بقای انرژی در حدود ۱۸۵۰ پایه گذاری شد. منشاء این اصل همانگونه که در مکانیک بکار می‌رود توسط کار گالیله (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%84%D9%87) و اسحاق نیوتن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AD%D8%A7%D9%82_%D9%86%DB%8C%D9%88% D8%AA%D9%86) فهمانیده شد. در واقع هنگامیکه کار بعنوان حاصلضرب نیرو و تغییر مکان تعریف می‌شود، این تعریف تقریبا بطور خود کار از قانون دوم حرکت نیوتن تبعیت می‌کند. چنین مفهومی تا سال ۱۸۲۶ یعنی زمانیکه ریاضی دان معروف فرانسوی معرفی شد، وجود نداشت. لغت نیرو (از نظر لاتین) نه تنها از نقطه نظر مفهوم آن توسط نیوتن در قوانین حرکتش توصیف شد، بلکه در کمیت‌هایی که اکنون بعنوان کار و انرژی کنیتک (جنبشی)و پتانسیل (نهفته) تعریف می‌شوند بکار می‌روند. این ابهام برای مدت زمانی توسعه هر اصل کلی را در مکانیک در ورای قوانین حرکت نیوتنی مسدود نموده بود.
تعریف کار

روابط مفید و متعددی از تعریف کار بعنوان یک کمیت و موجودیت فیزیکی روشن ، تبعیت می نماید. در صورتیکه بر جسمی با جرم معین نیرویی در خلال یک فاصله زمانی دیفرانسیلی اعمال شود و در آن تغییر مکان ایجاد نماید ، کار انجام شده بتوسط نیرو بوسیله معادله dW = Fdl داده می‌شود که زمانیکه با قانون دوم نیوتن ترکیب شود خواهد شد : dW = madl با تریف شتاب a = du / dt که u سرعت جسم است ، خواهیم داشت
http://upload.wikimedia.org/math/8/b/6/8b6e543fc19f11d10c319ea1b7e8e253.png
که ممکن است چنین نوشته شود :
http://upload.wikimedia.org/math/7/a/2/7a292a25d0ff9afeb7ab98af0bfc94e5.png
از آنجائیکه بر حسب تعریف سرعت ، معادله برای کار : dw = mudu حال از این معادله ممکن است برای یک تغییر معین از سرعت اولیه (u1) تا سرعت نهائی (u2)انتگرالگیری نمود
http://upload.wikimedia.org/math/3/2/a/32a5fe74ee653b0d19248f712cd31071.png : معادله (۱)
انرژی جنبشی

هریک از کمیت های http://upload.wikimedia.org/math/3/8/d/38d7533706aba82a4c2ba06d07dc0739.png در معادلات بالا یک انرژی جنبشی Ek است، ترمی که بوسیله لورد کلوین در 1859 معرفی شد
http://upload.wikimedia.org/math/a/1/8/a1804027b03fa21cd95fff5970aefc87.png
معادله مبین این نکته است که کار انجام شده برروی جسم در شتاب دادن آن از یک سرعت اولیه به سرعت نهائی معادل تغییر در انرژی جنبشی جسم می‌باشد. بر عکس چنانچه یک جسم متحرک توسط عمل یک نیروی مقاوم کند شود ، کار انجام شده بوسیله جسم معادل تغییرش در انرژی جنبشی خواهد بود . در دستگاه بین المللی آحاد که جرم به کیلوگرم و سرعت به متر بر ثانیه است ، انرژی جنبشی دارای واحد گیلوگرم در مجذور ثانیه بر مجذور ثانیه می‌باشد از آنجائیکه کیلوگرم متر بر مجذور ثانیه به واحد نیوتن بیان می‌شود ، انرژی جنبشی به نیوتن متر یا ژول بیان می‌گردد که همان واحد کار خواهد بود .

در دستگاه بین المللی آحاد که جرم به کیلوگرم و سرعت به متر بر ثانیه است ، انرژی جنبشی دارای واحد گیلوگرم در مجذور ثانیه بر مجذور ثانیه می‌باشد از آنجائکه کیلوگرم متر بر مجذور ثانیه به واحد نیوتن بیان می‌شود ، انرژی جنبشی به نیوتن متر یا ژول بیان می‌گردد که همان واحد کار خواهد بود . در دستگاه مهندسی انگلیسی ، انرژی جنبشی به http://upload.wikimedia.org/math/0/3/9/03943ae51c6260a16df86b38b98b84c7.png بیان می‌شود . بنابراین واحد انرژی جنبشی در این دستگاه عبارت خواهد بود از
http://upload.wikimedia.org/math/2/e/7/2e7d09504f470dfa883f250bd7aa2619.png
در اینجا برای هماهنگی ابعاد ، قراردادن ثابت بعدی gc ضروری است.
انرژِی پتانسیل

چنانچه جسمی با جرم معینی از یک ارتفاع اولیه z1 به ارتفاع نهائی z2 بالا رود ، نیروئی حداقل معادل وزنش در جهت بالا باید بر آن اعمال شود
http://upload.wikimedia.org/math/d/f/0/df0ed3f100328950fed5c8e7c269f8a3.png در این معادله شتاب ثقل از محلی به محل دیگر متفاوت است .حداقل کار لازم برای بالا بردن جسم، حاصلضرب این نیرو و تغییر ارتفاع خواهد بود
http://upload.wikimedia.org/math/f/a/4/fa4941ccdf7de5b3425a179263951dc4.png : معادله(۲) از معادله بالا مشاهده می نمائیم که کار انجام شده بر روی جسم برای بالا بردن آن معادل تغییر در انرژی پتانیسل (Ep) است. بر عکس ، چنانچه جسمی در برابر یک نیروی مقاوم معادل وزنش پایین آورده شود ، کار آنجام شده بوسیله جسم برار تغییر در انرژی پتانسیل می‌باشد . معادله (۱) شکل مشابهی با معادله (۲) دارد و هر دو مبین این واقعیت هستند که کار انجام شده معادل تغییر در کمیتی است که شرایط جسم را در ارتباط با محیطش توسیف می نمایید . در هر دو حالت کار انجام شده را می‌توان به وسیله معکوس نمودن فرایند و بازگرداندن جسم به شرایط اولیه اش بازیابی نمود .این مشاهده طبیعتا به این تصور منتهی می‌شود که چنانچه کار اعمال شده بر روی جمس در شتاب دادن آن و یا در بالا بردن آن را بتوان بازیابی نمود ، پس این جسم به وسیله خاصیتی چون سرعتش و یا ارتفاعش باید دارای استعداد و یا ظرفیت انجام این کار باشد این فرضیه در مکانیک جسم جامد آنچنان به خوبی ثایت شده است که ظرفیت یک جسم برای انجام کار نام انرژی به دادن اختصاص یافته است ،نامی که از لغت یونانی اقتباس شده و به معنی انجام کار است و بنابراین کار شتاب دهده یک جسم باعث تغییر در انرژی جنبشی آن می‌شود
http://upload.wikimedia.org/math/b/c/f/bcf7cdff139bc40e47defe497360f9dd.png
و کار انجام یافته بر روی یک جسم برای بالا آن باعث تغییر در انرژی پتانسیل آن می‌شود ، و یا
http://upload.wikimedia.org/math/5/1/4/5143dde026dda09c9d8ab6749cb5b887.png
بنابراین انرژی پتانسیل چنین تعریف می‌شود : http://upload.wikimedia.org/math/9/4/1/941b180f789e90cdbe75ea0c0b8c9104.png
در دستگاه بین المللی آحاد ، که جرم به کیلوگرم ،ارتفاع به متر و شناب ثقل به متر بر مجذور ثانیه است، انرژی پتانسیل دارای واحد کیلوگرم-مجذور متر بر مجذور ثانیه است. این همان نیوتن متر و یا ژول که واحد کار است می‌باشد.
در دستگاه مهندسی انگلیسی ، واحد انرژی پتانسیل فوت در پوند نیرو خواهد بود
http://upload.wikimedia.org/math/c/3/c/c3c69eb8f53fbdf6f4fc1c1c5fca95bf.png
این بار نیز ثابت بعدی gc برای هماهنگی ابعاد اضافه می‌شود .
اصل بقای جرم و انرژی

در هر یک از آزمایشات فرآیندهای فیزیکی ، تلاش برای یافتن یا تعریف کردن کمیت هایی است که بدون توجه به تغییرات رخ داده شده ، ثابت باقی بمانند . یک چنین کمیتی که قبلا در توسعه مکانیک شناخته شده اشت ، جرم می‌باشد . استفاده مهم قانون بقای جرم بعنوان یک اصل کلی در علم پیشنهاد می نماید که اصول بیشتر بقاء می باید دارای مقدار قابل مقایسه‌ای باشد. بنابراین توسعه مفهوم انرژی بطور منطقی منتهی به اصل بقایش در فرایندهای مکانیکی شد . در صورتیکه به جسمی در هنگام بالا رفتن انرژی داده شود ، پس از آن این جسم می باید این انرژی را در خود نگهدارد تا کاری را که قادر است انجام دهد . جسمی که صعود نموده و مجاز به سقوط آزاد است ، آنقدر انرژی جنبشی کسب می نماید که بهمان اندازه انرژی پتانسیل از دست می‌دهد بطوریکه ظرفیت آن برای انجام کار بدون تغییر باقی می ماند . برای یک جسم در حال سقوط آزاد ، می‌توان نوشت :
http://upload.wikimedia.org/math/b/5/c/b5c11a47c2300506ee5bd817ccede834.png http://upload.wikimedia.org/math/1/4/9/1499d09053a3917e35661ff14889022f.png اعتبار این معادله بوسیله تجربیات بی شماری تائید شده است . موفقیت در کاربرد آن برای اجسام در حال سقوط آزاد منتهی به تعمیم اصل بقای انرژی برای استفاده در همه فرآیندهای مکانیکی خالص شده است . شواهد تجربی فراوانی تاکنون برای تایید این تعمیم حاصل گردیده است.
اشکال دیگری از انرژی مکانیکی علاوه بر انرزی جنبشی و پتانسیل جاذبه‌ای امکانپذیر است . واضح ترین آنه انرژی پتانسیل آرایش ساختمانی است. هنگامیکه فنری فشرده شود ، کار توسط یک نیروی خارجی صورت می‌گیرد . از آنجائیکه فنر بعدا می‌تواند این کار را علیه یک نیروی مقاوم خارجی انجام دهد، پس فنر دارای ظرفیت انجام کار است . این انرژی پتانسیل آرایش ساختمانی است . انرژی شکل مشابهی در یک نوار لاستیکی کشیده شده و یا در یک میله کج شده در ناحیه الاستیکی موجود است .
برای افزایش عمومیت اصل بقای انرژی در مکانیک ، ما به کار بالاخص بعنوان شکلی از انرژی می نگریم . این بطور وضوح مجاز است زیرا تغییرات انرژی جنبشی و پتانسیل معادل کار انجام گرفته در تولید آنهاست (معادلات ۱ و ۲) . در هر حال کار انرژی در انتقال است و هرگز در یک جسم باقی نمی ماند . هنگامیکه کاری انجام گیرد لکن همزمان جای دیگری کار ظاهر نشود ، بشکل دیگری از انرژی تبدیل می‌شود .
جسم یا مجتمعی که توجه بر روی آن متمرکز می‌شود دستگاه (system) نامند . به هر چیز دیگری محیط (surrounding) اطلاق می‌گردد. زمانیکه کاری صورت می‌گیرد،این کار بوسیله محیط بر روی دستگاه و یا بالعکس انجام می‌شود و انرژی از محیط به دستگاه و یا بالعکس انتقال می‌یابد فقط در خلال این انتقال است که شکلی از انرژی بعنوان کار موجود می‌باشد . بر عکس ، انرزی جنبشی و پتانسیل در جسم ذخیره می‌شود . مقادیرشان به هر حال در مقایسه با محیط اندازه گیری می‌شود . بعنوان مثال انرژی جنبشی تابعی از سرعت نسبت به محیط است و انرژی پتانسیل تابعی از ارتفاع نسبت به یک سطح مقایسه می‌باشد . تغییرات در انرژی جنبشی و پتانسیل تابعی از این شرایط مقایسه نیست مشروط بر آنکه آنها ثابت باشند .


انرژی الکتریکی

چنانچه جریان الکتریکی از یک مقاومت عبور کند، انرژی الکنریکی به گرما تبدیل میشود. اگر جریان از یک وسیله برقی عبور کند، مقداری از انرژی الکتریکی به انواع دیگر انرژی تبدیل میگردد (و مقداری از آن همواره با تبدیل شدن به گرما هدر میرود). مقدار انرژی یک حریان الکتریکی به روشهای مخنلف قابل بیان است
http://upload.wikimedia.org/math/2/d/2/2d2b280cd71c14b05db1b67cb916baa0.png در فرمول فوق U اختلاف پتانسیل الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%81_%D9%BE%D8%AA% D8%A7%D9%86%D8%B3%DB%8C%D9%84_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D 8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C) بر حسب ولت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D9%84%D8%AA) است




به نقل از ویکی پدیا


منابع



ترمودینامیک مهندسی شیمی ، موئلف : جی ام اسمیت ، اچ سی ونس ؛ ترجمه منصور کلباسی

شابک : ۶-۰۲-۶۰۹۶-۹۶۴


مركز فيزيك هوپا : مقالات فيزيك : اخبار فیزیک : انجمن فیزیکدانان جوان ایران : شبکه فیزیک هوپا : (http://www.hupaa.com)

moo2010
04-12-2010, 01:49 AM
بار الکتریکی


[/URL]
[URL="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%85%D8%BA%D 9%86%D8%A7%D8%B7%DB%8C%D8%B3"]الکترومغناطیس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1% DB%8C%DA%A9%DB%8C#searchInput) http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/a6/Solenoid.svg/160px-Solenoid.svg.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Solenoid.svg) الکتریسیته (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D 8%AA%D9%87) · مغناطیس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%87%D9%86%D8%B1%D8%A8%D8%A7)

بار الکتریکی (q) از خواص بنیادین ماده (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%AF%D9%87) ‌است که به ذرات (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B0%D8%B1%D8%A7%D8%AA&action=edit&redlink=1) نسبت داده می‌شود.
علامت بار الکتریکی

بار الکتریکی فقط به صورت مضارب (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%B6%D8%A7%D8%B1%D8%A8&action=edit&redlink=1) صحیح (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD&action=edit&redlink=1) مثبت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%AB%D8%A8%D8%AA&action=edit&redlink=1) و منفی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D9%86%D9%81%DB%8C&action=edit&redlink=1) از بار یک الکترون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86) ( − e) وجود دارد:

http://upload.wikimedia.org/math/8/e/b/8ebe0b9489c1d104e78157c53894f7aa.png
که در آن C، مخفف واحد بار، کولن (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D9%88%D9%84%D9%86&action=edit&redlink=1) می‌باشد.






به نقل از ویکی پدیا

منابع



الکترومغناطیس میدان و امواج. دیوید کئون چنگ. ترجمهٔ پرویز جبه‌دار مارالانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B2_%D8%AC%D8%A8%D9%87% E2%80%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A 7%D9%84%D8%A7%D9%86%DB%8C) و محمد قوامی. موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران. پاییز ۱۳۷۹. چاپ ششم.ISBN 964-63-3925-3 (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87:%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8% D8%B9_%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8/9646339253)

moo2010
04-12-2010, 01:50 AM
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/e/ea/Wave_frequency.gif (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Wave_frequenc y.gif) http://bits.wikimedia.org/skins-1.5/common/images/magnify-clip.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Wave_frequenc y.gif)
مثالی از یک تابع دوره‌ای (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%B9_%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87% E2%80%8C%D8%A7%DB%8C) با بسامد روبه‌افزایش


بَسامَد یا فِرکانس یا تَواتُر به اندازه‌گیری تعداد دفعاتی‌گویند که یک رویداد تناوبی در واحد زمان اتفاق می‌افتد. برای محاسبه بسامد باید یک بازه زمانی را مشخص کرده، تعداد رخ دادن یک رویداد را در آن بازه زمانی شمرده و سپس این شماره را بر مدت آن بازه زمانی تقسیم کرد.. راه دیگر محاسبه بسامد، اندازه‌گیری زمان میان دو رویداد پیاپی (تناوب (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%88%D8%A8&action=edit&redlink=1)) و سپس اندازه‌گیری بسامد به عنوان وارونه این زمان است: رابطه بسامد به این گونه‌است:
http://upload.wikimedia.org/math/c/f/5/cf56377ea780a8ce1586d2abed17482c.png در این فرمول T همان تناوب است.
فرکانس اندازه گیری تعداد تکرار اتفاقی در واحد زمان است. برای محاسبه فرکانس بر روی یک بازه زمانی ثابت، تعداد دفعات وقوع یک حادثه را در آن بازه می شماریم و سپس این تعداد را بر طول بازه زمانی تقسیم می کنیم. پس از فیزیک دان آلمانی هاینریش رودولف هرتز، در سیستم واحدهای SI فرکانس با هرتز(Hz) اندازه گیری می‌شود. یک هرتز به این معنی است که یک واقعه یک بار بر ثانیه رخ می‌دهد.
واحدهای دیگری که برای اندازه گیری فرکانس بکار می‌روند به این شرح هستند: سیکل بر ثانیه، دور بر دقیقه (rpm). سرعت قلب توسط واحد ضربان بر دقیقه اندازه گیری می‌شود. یک روش جایگزین برای محاسبه فرکانس، اندازه گیری زمان بین دو رخداد متوالی حادثه‌ای است (دوره تناوب) و سپس محاسبه فرکانس به صورت عددی متقابل این زمان مانند زیر:
http://upload.wikimedia.org/math/c/f/5/cf56377ea780a8ce1586d2abed17482c.png که در آن T دوره تناوب است.

فرکانس امواج در اندازه گیری فرکانس صدا، امواج الکترومغناطیسی (مانند امواج رادیویی یا نور )، سیگنال های الکتریکی یا دیگر امواج، فرکانس بر حسب هرتز، تعداد سیکل های شکل موج تکراری است. اگر موج یک صدا باشد، فرکانس آن چیزی است که زیر و بمی این موج را مشخص می‌کند.
فرکانس رابطه معکوسی با مفهوم طول موج دارد. فرکانس f برابر است با سرعت v یک موج تقسیم بر طول موج &lambdaاست که:
http://upload.wikimedia.org/math/1/9/5/1959413fbf69e5f5a488d4fbe641afe6.png در موارد خاص که امواج الکترومغناطیسی از خلا عبور می‌کنند، v=c که در آن c برابر سرعت نور در خلا است و این عبارت به صورت زیر در می‌آید:
http://upload.wikimedia.org/math/f/5/d/f5d381a811a0772c1fea5ccc4962092a.png

فرکانس های آماری

در علم آمار فرکانس یک واقعه برابر است با تعداد دفعات رخ دادن یک حادثه در آزمایش یا مطالعه‌ای که صورت می‌گیرد است. فرکانس ها معمولاً به صورت گرافیکی در نمودار هیستوگرام نمایش داده می‌شوند.






منبع : ویکی پدیا

moo2010
04-12-2010, 01:55 AM
(http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:P_Education.p ng)


الکتریسیته، برگرفته شده از کلمه یونانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%A7% D9%86%DB%8C): ήλεκτρον ، اثری است که به دلیل موجودیت بار الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1% DB%8C%DA%A9%DB%8C) پدید می‌آید و همراه با مغناطيس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%BA%D9%86%D8%A7%D8%B7%D9%8A%D8%B3) یکی از نیروهای پایه در فیزیک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D9%BE% D8%A7%DB%8C%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D9%81%DB%8C%D8%B2% DB%8C%DA%A9) به نام الکترومغناطیس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%85%D8%BA%D 9%86%D8%A7%D8%B7%DB%8C%D8%B3) را تشکیل می‌دهد.




تاریخچه


الکتریسیته (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D 8%AA%D9%87) شاخه‌ای از فیزیک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) می‌باشد که به مطالعهٔ ویژگی‌های آثار و انتقال بارهای الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1% DB%8C%DA%A9%DB%8C) می‌پردازد. الکتریسیته از واژهٔ یونانی الکترون، به معنی کهربا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%87%D8%B1%D8%A8%D8%A7) گرفته شده است. نخستین بار، تالس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%B3)، دانشمند یونانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%86) در نوشته‌های خود خاصیت کهربا را معرفی کرده است. در زمان تالس در طی تحقیقات او مشخص شده بود که هرگاه کهربا را با پارچهٔ پشمی مالش دهند، اجسام سبک مانند کاه را به خود جذب می‌کند.
دو هزار سال پیش، اطلاعات انسان دربارهٔ الکتریسیته به همان خاصیت کهربا محدود می‌شد تا آنکه ویلیام گیلبرت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%88%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9% 85_%DA%AF%DB%8C%D9%84%D8%A8%D8%B1%D8%AA&action=edit&redlink=1)، پزشک انگلیسی با انتشار کتابی با نام درباره مغناطیس (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9% 87_%D9%85%D8%BA%D9%86%D8%A7%D8%B7%DB%8C%D8%B3&action=edit&redlink=1) به شرح تفاوت میان نیروهای مغناطیسی و نیروهای الکتریکی پرداخت و فصل جدیدی را با انتشار این کتاب در در دنیای الکتریسیته باز نمود.
در سال ۱۶۶۳ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B6%DB%B6%DB%B3_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29)، اتوفون گوریکه (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%AA%D9%88%D9%81%D9%88%D9% 86_%DA%AF%D9%88%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D9%87&action=edit&redlink=1) اولین ماشین مولد الکتریسیته را ساخت و ۱۵۰ سال بعد از او شارل دوفی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D9%84_%D8%AF%D9 %88%D9%81%DB%8C&action=edit&redlink=1)، به وجود دو نوع بار الکتریکی پی برد و بنجامین فرانکلین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86_%D9%81% D8%B1%D8%A7%D9%86%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%86) دو اصطلاح بار مثبت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%D8%A7%D8%B1_%D9%85%D8%AB%D8 %A8%D8%AA&action=edit&redlink=1) و بار منفی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%D8%A7%D8%B1_%D9%85%D9%86%D9 %81%DB%8C&action=edit&redlink=1) را برای آن‌ها به کار برد.
الساندر ولتا (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D9%84%D8%B3%D8%A7%D9%86%D8% AF%D8%B1_%D9%88%D9%84%D8%AA%D8%A7&action=edit&redlink=1)، فیزیکدان ایتالیایی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A7)، در سال ۱۷۷۵ الکتروفور (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%81%D9%88%D 8%B1) را برای انتقال الکتریسیته ساکن (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB% 8C%D8%B3%DB%8C%D8%AA%D9%87_%D8%B3%D8%A7%DA%A9%D9%8 6&action=edit&redlink=1) ایجاد نمود و در سال ۱۸۰۱ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B8%DB%B0%DB%B1_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29) پیل الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%BE%DB%8C%D9%84_%D8%A7%D9%84%DA %A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C&action=edit&redlink=1) را پس از آن اختراع کرد. با اختراع پیل الکتریکی امکان ایجاد جریان برق (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%D9%82) فراهم گشت و در نتیجه آن امکان آزمایش‌های گونانی فراهم شد که از حاصل آن می‌توان به کشف اثر مغناطیسی جریان الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%AB%D8%B1_%D9%85%D8%BA%D9 %86%D8%A7%D8%B7%DB%8C%D8%B3%DB%8C_%D8%AC%D8%B1%DB% 8C%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8 C%DA%A9%DB%8C&action=edit&redlink=1) توسط هانس کریستیان ارستد (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%87%D8%A7%D9%86%D8%B3_%DA%A9%D8 %B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8% B1%D8%B3%D8%AA%D8%AF&action=edit&redlink=1) اشاره کرد که بعدها توسط آندره آمپر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%86%D8%AF%D8%B1%D9%87_%D8%A2%D9%85%D9%BE% D8%B1) مورد مطالعه بسیار قرار گرفت.
کمی بعد مایکل فارادی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%DB%8C%DA%A9%D9%84_%D9%81%D8%A7%D8%B1% D8%A7%D8%AF%DB%8C) شیمی‌دان و فیزیکدان برجسته انگلیسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86) مولد مغناطیسی الکتریسیته (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D9%88%D9%84%D8%AF_%D9%85%D8 %BA%D9%86%D8%A7%D8%B7%DB%8C%D8%B3%DB%8C_%D8%A7%D9% 84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D8%AA%D9%87&action=edit&redlink=1) را اختراع نمود. در سال ۱۸۸۰ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B8%DB%B8%DB%B0_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29) نخستین نیروگاه مولد برق توسط توماس ادیسون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%88%D9%85%D8%A7%D8%B3_%D8%A7%D8%AF%DB%8C% D8%B3%D9%88%D9%86) در نیویورک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%D9%88%DB%8C%D9%88%D8%B1%DA%A9)، راه اندازی شد و توانست بخشی از شهر نیویورک را روشن کند. نیروگاه برق ادیسون جریان مستقیم تولید می‌کرد، در نتیجه مشکل انتقال جریان وجود داشت، تا آنکه در سال‌های بعد،‌ نیروگاه جریان متناوب به کار افتاد و الکتریسیته اهمیت ویژه‌ای در علم و صنعت پیدا نمود.






منبع : از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

moo2010
04-12-2010, 02:01 AM
الکترومغناطیس شاخه‌ای از علم فیزیک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) است که به مطالعهٔ پدیده‌های الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D 8%AA%D9%87) و مغناطیسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%BA%D9%86%D8%A7%D8%B7%D9%8A%D8%B3) و ارتباط این دو با هم می‌پردازد. توصیف‌گر پدیده‌های الکترومغناطیسی در فیزیک کلاسیک قوانین ماکسول (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF%D9%84%D9%87%E2%80%8C%D9%8 7%D8%A7%DB%8C_%D9%85%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D9%88%D9%84 ) است.
تعریف

الکترومغناطیس مطالعه تأثیرات بارهای ساکن و متحرک است.طبق نظریه الکترومغناطیسی ماکسول هرذره باردار متحرک ازخودانرزی ساطع می‌کند
کمیات اساسی در الکترومغناطیس

کمیات مدل الکترومغناطیس به دو گروه تقسیم می‌شود: کمیات منبع و کمیات میدان
کمیات منبع



بار الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1% DB%8C%DA%A9%DB%8C): منبع یک میدان الکترومغناطیسی همواره بارهای الکتریکی در حال سکون یا متحرک است. هر چند یک میدان الکترومغناطیس می‌تواند باعث توزیع دوباره بار‌ها شود که آن نیز به نوبه خود باعث تغییر میدان می‌گردد.
چگالی بار حجمی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%DA%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D8%A8%D8%A7%D8%B1_ %D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C)
جریان الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%84%DA%A9% D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C)
چگالی جریان الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%DA%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D8%AC%D8%B1%DB%8C% D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D A%A9%DB%8C)

کمیات میدان



شدت میدان الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%AF%D8%AA_%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86_ %D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C) E
چگالی شار الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%86%DA%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D8 %B4%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB% 8C%DA%A9%DB%8C&action=edit&redlink=1) D
چگالی شار مغناطیسی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%86%DA%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D8 %B4%D8%A7%D8%B1_%D9%85%D8%BA%D9%86%D8%A7%D8%B7%DB% 8C%D8%B3%DB%8C&action=edit&redlink=1) B
شدت میدان مغناطیسی H
(http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B4%D8%AF%D8%AA_%D9%85%DB%8C%D8 %AF%D8%A7%D9%86_%D9%85%D8%BA%D9%86%D8%A7%D8%B7%DB% 8C%D8%B3%DB%8C&action=edit&redlink=1)



منبع : ویکی پدیا

moo2010
04-12-2010, 02:03 AM
به اشیایی که میدان مغناطیسی (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%2585%25DB%258C%25D8%25AF%25D8%25A7%2 5D9%2586_%25D9%2585%25D8%25BA%25D9%2586%25D8%25A7% 25D8%25B7%25DB%258C%25D8%25B3%25DB%258C) تولید کنند، آهنرُبا گفته می‌شود.

معنای لغوی

آهنربا از دو بخش آهن (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25A2%25D9%2587%25D9%2586) و -ربا از فعل ربودن تشکیل شده. کاربرد واژه‌هایی مانند آهنربا و کهربا (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25DA%25A9%25D9%2587%25D8%25B1%25D8%25A8%2 5D8%25A7) در فارسی پیشینه طولانی دارد.
برابر اروپایی آن: اولین شرح مغناطش (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fw%2Findex.php%3Ftitle%3D%25D9%2585%25D8%25BA%25D9 %2586%25D8%25A7%25D8%25B7%25D8%25B4%26action%3Dedi t%26redlink%3D1) به یونانیان قدیم باز می‌گردد که این اسم را به مغناطیس دادند. این اسم از مگنزیا که نام یک دهکدهٔ یونانی است، مشتق شده‌است. از لحاظ لغوی Magnet به معنی «سنگی از اکسید منیزیم (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fw%2Findex.php%3Ftitle%3D%25D8%25A7%25DA%25A9%25D8 %25B3%25DB%258C%25D8%25AF_%25D9%2585%25D9%2586%25D B%258C%25D8%25B2%25DB%258C%25D9%2585%26action%3Ded it%26redlink%3D1)» است. این سنگ حاوی مگنتیت (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fw%2Findex.php%3Ftitle%3D%25D9%2585%25DA%25AF%25D9 %2586%25D8%25AA%25DB%258C%25D8%25AA%26action%3Dedi t%26redlink%3D1) (Fe۲O۳) بود و هنگام مالش آن به آهن، آن را آهنربا می‌کرد. نظریهٔ دیگر این است که این واژه از ریشهٔ واژهٔ فارسی (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%2581%25D8%25A7%25D8%25B1%25D8%25B3%2 5DB%258C) «مگ» می‌باشد و این واژه magnet به همراه واژهٔ magic از ریشهٔ واژهٔ پارسی (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%25BE%25D8%25A7%25D8%25B1%25D8%25B3%2 5DB%258C) mag می‌باشند، که خود برگرفته از مغان ایران (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%2585%25D8%25BA) است.[۱] (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25A2%25D9%2587%25D9%2586%25D8%25B1%2 5D8%25A8%25D8%25A7%23cite_note-0)



(http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25A2%25D9%2587%25D9%2586%25D8%25B1%2 5D8%25A8%25D8%25A7%23cite_note-0)
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/0/00/Ferromag_Matl_Magnetized.jpg/150px-Ferromag_Matl_Magnetized.jpg (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%25BE%25D8%25B1%25D9%2588%25D9%2586%2 5D8%25AF%25D9%2587%3AFerromag_Matl_Magnetized.jpg) http://bits.wikimedia.org/skins-1.5/common/images/magnify-clip.png (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%25BE%25D8%25B1%25D9%2588%25D9%2586%2 5D8%25AF%25D9%2587%3AFerromag_Matl_Magnetized.jpg)
اثر آهنربا بر حوزه‌های مغناطیسی


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/5d/Antiferromagnetic_ordering.svg/200px-Antiferromagnetic_ordering.svg.png (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%25BE%25D8%25B1%25D9%2588%25D9%2586%2 5D8%25AF%25D9%2587%3AAntiferromagnetic_ordering.sv g) http://bits.wikimedia.org/skins-1.5/common/images/magnify-clip.png (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%25BE%25D8%25B1%25D9%2588%25D9%2586%2 5D8%25AF%25D9%2587%3AAntiferromagnetic_ordering.sv g)
چینش آنتی‌فرومغناطیس





http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/e/e2/Ferromag_Matl_Sketch.jpg/200px-Ferromag_Matl_Sketch.jpg (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%25BE%25D8%25B1%25D9%2588%25D9%2586%2 5D8%25AF%25D9%2587%3AFerromag_Matl_Sketch.jpg)
(http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%25BE%25D8%25B1%25D9%2588%25D9%2586%2 5D8%25AF%25D9%2587%3AFerromag_Matl_Sketch.jpg)
حوزه‌های مغناطیسی (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%2585%25D8%25BA%25D9%2586%25D8%25A7%2 5D8%25B7%25DB%258C%25D8%25B3) در ماده فرومغناطیس (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%2581%25D8%25B1%25D9%2588%25D9%2585%2 5D8%25BA%25D9%2586%25D8%25A7%25D8%25B7%25DB%258C%2 5D8%25B3)

تاریخچه

تلاش جدی برای استفاده از قدرت پنهان مواد مغناطیسی بسیار پس از کشف آن انجام شد. به عنوان مثال در قرن ۱۸ام با ادغام تکه‌های کوچک مواد مغناطیسی تکهٔ بزرگ‌تری بدست آمد که مشخص شد توانایی بلند کردن قابل توجهی دارد.
پس از اینکه اورستد (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fw%2Findex.php%3Ftitle%3D%25D8%25A7%25D9%2588%25D8 %25B1%25D8%25B3%25D8%25AA%25D8%25AF%26action%3Dedi t%26redlink%3D1) در سال ۱۸۲۰ کشف کرد که جریان الکتریکی می‌تواند میدان مغناطیسی به وجود آورد، پیشرفت‌های زیادی در این زمینه حاصل شد.


استورگن (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fw%2Findex.php%3Ftitle%3D%25D8%25A7%25D8%25B3%25D8 %25AA%25D9%2588%25D8%25B1%25DA%25AF%25D9%2586%26ac tion%3Dedit%26redlink%3D1) دانش خودش را با موفقیت برای ساخت اولین آهنربای الکتریکی (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fw%2Findex.php%3Ftitle%3D%25D8%25A2%25D9%2587%25D9 %2586%25D8%25B1%25D8%25A8%25D8%25A7%25DB%258C_%25D 8%25A7%25D9%2584%25DA%25A9%25D8%25AA%25D8%25B1%25D B%258C%25DA%25A9%25DB%258C%26action%3Dedit%26redli nk%3D1) در سال ۱۸۲۵ بکار برد. با اینکه دانشمندان زیادی (از قبیل گاوس (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25DA%25AF%25D8%25A7%25D9%2588%25D8%25B3) ماکسول (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%2585%25D8%25A7%25DA%25A9%25D8%25B3%2 5D9%2588%25D9%2584) و فارادی (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%2581%25D8%25A7%25D8%25B1%25D8%25A7%2 5D8%25AF%25DB%258C)) با این پدیده از دیدگاه تئوریک درگیر شدند، اما توصیف درست مواد مغناطیسی به فیزیکدانان قرن ۲۰ ام نسبت داده می‌شود.
کیوری (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fw%2Findex.php%3Ftitle%3D%25DA%25A9%25DB%258C%25D9 %2588%25D8%25B1%25DB%258C%26action%3Dedit%26redlin k%3D1) و ویس (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%2588%25DB%258C%25D8%25B3) در شفاف‌سازی پدیدهٔ مغناطش دائمی (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25A2%25D9%2587%25D9%2586%25D8%25B1%2 5D8%25A8%25D8%25A7%25DB%258C_%25D8%25AF%25D8%25A7% 25D8%25A6%25D9%2585%25DB%258C) و وابستگی دمایی آن موفق بودند. ویس فرضیهٔ وجود حوزه‌های مغناطیسی (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fw%2Findex.php%3Ftitle%3D%25D8%25AD%25D9%2588%25D8 %25B2%25D9%2587_%25D9%2585%25D8%25BA%25D9%2586%25D 8%25A7%25D8%25B7%25DB%258C%25D8%25B3%25DB%258C%26a ction%3Dedit%26redlink%3D1) را مطرح کرد تا توضیح دهد که مواد چگونه می‌توانند آهنربا شده یا خاصیت مغناطیسی کل آنها صفر شود.
جزئیات خواص دیواره‌های این حوزه‌های مغناطیسی توسط بلوچ (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25A8%25D9%2584%25D9%2588%25DA%2586) لاندو (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fw%2Findex.php%3Ftitle%3D%25D9%2584%25D8%25A7%25D9 %2586%25D8%25AF%25D9%2588%26action%3Dedit%26redlin k%3D1) و نیل (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%2586%25DB%258C%25D9%2584) بررسی شد.

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/81/Ferrimagnetic_ordering.svg/200px-Ferrimagnetic_ordering.svg.png (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%25BE%25D8%25B1%25D9%2588%25D9%2586%2 5D8%25AF%25D9%2587%3AFerrimagnetic_ordering.svg)
(http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%25BE%25D8%25B1%25D9%2588%25D9%2586%2 5D8%25AF%25D9%2587%3AFerrimagnetic_ordering.svg)
چینش فری‌مغناطیس (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fw%2Findex.php%3Ftitle%3D%25D9%2581%25D8%25B1%25DB %258C%25E2%2580%258C%25D9%2585%25D8%25BA%25D9%2586 %25D8%25A7%25D8%25B7%25DB%258C%25D8%25B3%26action% 3Dedit%26redlink%3D1)


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/96/Oersted%27s_experiment.JPG/180px-Oersted%27s_experiment.JPG (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%25BE%25D8%25B1%25D9%2588%25D9%2586%2 5D8%25AF%25D9%2587%3AOersted%2527s_experiment.JPG)
(http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%25BE%25D8%25B1%25D9%2588%25D9%2586%2 5D8%25AF%25D9%2587%3AOersted%2527s_experiment.JPG)
آزمایش اورستد (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fw%2Findex.php%3Ftitle%3D%25D8%25A7%25D9%2588%25D8 %25B1%25D8%25B3%25D8%25AA%25D8%25AF%26action%3Dedi t%26redlink%3D1)



http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/09/Magnetic_separator_hg.jpg/150px-Magnetic_separator_hg.jpg (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%25BE%25D8%25B1%25D9%2588%25D9%2586%2 5D8%25AF%25D9%2587%3AMagnetic_separator_hg.jpg)
(http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%25BE%25D8%25B1%25D9%2588%25D9%2586%2 5D8%25AF%25D9%2587%3AMagnetic_separator_hg.jpg)
جداساز دستی مغناطیسی مواد معدنی سنگین


کاربرد

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/7/70/M_tic.jpg/200px-M_tic.jpg (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%25BE%25D8%25B1%25D9%2588%25D9%2586%2 5D8%25AF%25D9%2587%3AM_tic.jpg)
(http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%25BE%25D8%25B1%25D9%2588%25D9%2586%2 5D8%25AF%25D9%2587%3AM_tic.jpg)
آهنرباها کاربردهای زیادی در اسباب بازی‌ها دارند. میله‌های مغناطیسی M شکل، برای ساخت شکل‌های گوناگون به گوی‌های فلزی متصل شده‌اند


مواد مغناطیسی جزء جدانشدنی فناوری مدرن هستند. آهنرباها یکی از اجزای مهم بسیاری از وسایل الکترونیکی (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25A7%25D9%2584%25DA%25A9%25D8%25AA%2 5D8%25B1%25D9%2588%25D9%2586%25DB%258C%25DA%25A9) و الکترومکانیکی (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fw%2Findex.php%3Ftitle%3D%25D8%25A7%25D9%2584%25DA %25A9%25D8%25AA%25D8%25B1%25D9%2588%25D9%2585%25DA %25A9%25D8%25A7%25D9%2586%25DB%258C%25DA%25A9%26ac tion%3Dedit%26redlink%3D1) هستند. کاربرد عمدهٔ آهنرباهای دائم (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25A2%25D9%2587%25D9%2586%25D8%25B1%2 5D8%25A8%25D8%25A7%25DB%258C_%25D8%25AF%25D8%25A7% 25D8%25A6%25D9%2585) در تبدیل انرژی مکانیکی به انرژی الکتریکی و بالعکس است. (مانند موتورهای الکتریکی (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%2585%25D9%2588%25D8%25AA%25D9%2588%2 5D8%25B1_%25D8%25A7%25D9%2584%25DA%25A9%25D8%25AA% 25D8%25B1%25DB%258C%25DA%25A9%25DB%258C) و ژنراتورها (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25DA%2598%25D9%2586%25D8%25B1%25D8%25A7%2 5D8%25AA%25D9%2588%25D8%25B1)) مغناطیس‌ها همچنین در حافظه‌های مغناطیسی (صفحات هارد دیسک (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%2587%25D8%25A7%25D8%25B1%25D8%25AF_% 25D8%25AF%25DB%258C%25D8%25B3%25DA%25A9) و فلاپی‌دیسک‌ها (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%2581%25D9%2584%25D8%25A7%25D9%25BE%2 5DB%258C%25E2%2580%258C%25D8%25AF%25DB%258C%25D8%2 5B3%25DA%25A9) و کارت‌های پلاستیکی حافظه)
همچنین آهن‌رباها در صنایع مختلف جهت جداسازی ضایعات آهن کاربرد فراوان دارند.






به نقل از ویکی پدیا

پانویس



↑ (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25A2%25D9%2587%25D9%2586%25D8%25B1%2 5D8%25A8%25D8%25A7%23cite_ref-0) ‎ Walker Atkinson, William, Mind Power: The Secret of Mental Magic, Published by Kessinger Publishing, 1997, ISBN 0-7661-0091-X (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D9%2588%25DB%258C%25DA%2598%25D9%2587%3 A%25D9%2585%25D9%2586%25D8%25A7%25D8%25A8%25D8%25B 9_%25DA%25A9%25D8%25AA%25D8%25A7%25D8%25A8%2F07661 0091X), 9780766100916 , Page 122.

‎‎



منابع




Buschow, K.H.J., de Boer, F.R., Physics of Magnetism and Magnetic Materials, Kluwer Academic Publishers, 2004.




آهنربا (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.papkomagnet.ir %2F%25D8%25A2%25D9%2587%25D9%2586%25D8%25B1%25D8%2 5A8%25D8%25A7.html). وب‌گاه پاپکٌ مگنت (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.papkomagnet.ir %2F).
آهنربا (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.aftab.ir%2Flif estyle%2Fview.php%3Fid%3D11573). وب‌گاه آفتاب (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.aftab.ir%2F). بازدید در تاریخ ۱۸ شهریور ۸۶.

moo2010
04-12-2010, 02:04 AM
برای تعریف میدان الکتریکی در یک نقطه معین از فضا ، یک بار الکتریکی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A8%D8%A7%D8%B1+%D8%A7%D9%84%DA% A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C) مثبت به اندازه واحد در آن نقطه قرار داده ، سپس مقدار نیروی الکتریکی وارد بر این واحد بار را به عنوان شدت میدان الکتریکی تعریف می‌کنند. بار مثبت را نیز به عنوان بار آزمون تعریف می‌کنند. به بیان دقیقتر می‌توان میدان الکتریکی را به صورت حد نسبت نیروی الکتریکی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C+%D8% A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C) وارد بر یک بار آزمون بر اندازه بار آزمون ، زمانی که مقدار بار آزمون به سمت صفر میل می‌کند، تعریف کرد.
مقدمه

از قانون کولن (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86+%DA% A9%D9%88%D9%84%D9%86) می‌دانیم که دو بار الکتریکی بر یکدیگر نیرو وارد می‌کنند. این نیرو (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88) را می‌توان با استفاده از مفهوم جدیدی به نام میدان الکتریکی توضیح داد، یعنی واسطه‌ای که بارهای الکتریکی بواسطه آن بر یکدیگر نیرو وارد می‌کنند. به بیان دیگر هر بار الکتریکی در فضای اطراف خود یک میدان الکتریکی ایجاد می‌کند که هرگاه بار الکتریکی دیگری در محدوده این میدان قرار گیرد، بر آن نیروی وارد می‌شود.

معمولا خطوط میدان الکتریکی در اطراف هر بار الکتریکی با استفاده از مفهوم خطوط نیرو نشان داده می‌شود. به عنوان مثال اگر یک بار الکتریکی نقطه‌ای مثبت را در نقطه‌ای از فضا در نظر بگیریم، در این صورت خطوطی از این نقطه به طرف خارج رسم می‌شوند. این خطوط بیانگر جهت میدان الکتریکی هستند. همچنین با استفاده از چگالی خطوط میدان الکتریکی می‌توان به شدت میدان الکتریکی نیز پی برد.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/5/5b/elec



علت بسیار کوچک بودن بار آزمون

فرض کنید یک توزیع بار با چگالی حجمی یا سطحی معین در یک نقطه از فضا قرار دارد و ما می‌خواهیم میدان الکتریکی حاصل از این توزیع بار را در یک نقطه معین پیدا کنیم. اگر چنانچه مقدار بار آزمون خیلی کوچک نباشد، به محض قرار دادن بار آزمون در نزدیکی توزیع بار ، توزیع بار حالت اولیه خود را از دست داده و تحت تاثیر بار مثبت آزمون قرار می‌گیرد. لذا فرض بسیار کوچک بودن بار آزمون بدین خاطر است که بتوانیم از اثرات بار آزمون بر توزیع بار صرفنظر کنیم. البته با تعریف میدان بصورت حد نیرو بر بار زمانی که بار به صفر میل می‌کند، این اشکال رفع می‌شود.
مشخصات میدان الکتریکی

میدان الکتریکی کمیتی برداری (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%DA%A9%D9%85%DB%8C%D8%AA+%D8%A8%D8% B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C) است، یعنی در میدان الکتریکی علاوه بر مقدار دارای جهت نیز می‌باشد. برداری بودن این کمیت را می‌توان از تعریف آن نیز فهمید. چون میدان الکتریکی را به صورت نسبت نیرو بر بار تعریف کردیم و نیز چون نیرو بردار است، لذا میدان الکتریکی نیز بردار خواهد بود. میدان الکتریکی در داخل یک جسم رسانا (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AC%D8%B3%D9%85+%D8%B1%D8%B3%D8% A7%D9%86%D8%A7) همواره برابر صفر است.

چون اگر درون جسم رسانا میدان الکتریکی وجود داشته باشد، در این صورت بر همه بارهای درون آن نیرو وارد می‌شود. این نیرو باعث به حرکت در آمدن بارهای آزاد می‌شود. حرکت بار را جریان می‌گویند. بنابراین در اثر ایجاد جریان در داخل جسم رسانا بارها به سطح آن منتقل می‌شوند، باز میدان درون آن صفر می‌شود. در بیشتر موارد میدان الکتریکی از نظر اندازه و جهت از یک نقطه به نقطه دیگر تغییر می‌کند. اما اگر چنانچه اندازه جهت میدان در منطقه‌ای ثابت باشد، در این صورت میدان الکتریکی را یکنواخت یا ثابت می‌گویند.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/c/cf/edipole%20field%20lines.JPG



میدان الکتریکی حاصل از یک بار نقطه‌ای

فرض کنید که یک بار الکتریکی به اندزه 'q در نقطه‌ای از فضا که با بردار مکان 'r مشخص می‌شود، قرار داشته باشد. حال می‌خواهیم میدان الکتریکی حاصل از این بار را در نقطه دیگری که با بردار مکان (r) مشخص می‌شود، تعیین کنیم. طبق تعریف یک بار نقطه‌ای مثبت آزمون در این نقطه قرار می‌دهیم. فرض کنید که اندازه بار آزمون (q) باشد. در این صورت از طرف بار q بر این بار آزمون نیرویی وارد می‌شود که از قانون کولن بصورت زیر محاسبه می‌شود.



F = 1/4πε0 X q'q/(r-r')2

محاسبه می‌شود. چون نیروی F یک کمیت برداری است، لذا علاوه بر اینکه مقدار آن از رابطه گفته شده حاصل می‌شود، دارای یک جهت نیز هست که جهت آن با رابطه|(r-r')/|(r-'r) نشان داده می‌شود. در واقع این کمیت یک بردار یکه است. حال اگر نیروی F را بر (q) تقسیم کنیم، کمیتی حاصل می‌شود که همان میدان الکتریکی است. یعنی اگر میدان الکتریکی را با E نشان دهیم، در این صورت میدان الکتریکی حاصل از بار نقطه‌ای به فاصله 'r از مبدا از رابطه زیر محاسبه می شود.

|'F=1/4πε0xq'q(r-r')3/|r-r

میدان الکتریکی حاصل از توزیعهای مختلف بار

اگر چنانچه بجای بار نقطه‌ای یک توزیع بار به صورت حجمی یا سطحی وجود داشته باشد و یا اینکه چندین بار نقطه‌ای وجود داشته باشد و بخواهیم میدان حاصل از اینها را محاسبه کنیم، برای این منظور در مورد چند بار نقطه‌ای ، میدان حاصل از هر بار را تعیین نموده و همه را بصورت برداری جمع می‌کنیم. اما در مورد توزیع بارها باید از یک رابطه انتگرالی استفاده کنیم. بدیهی است که در مورد توزیع حجمی بار انتگرال حجمی بوده و در مورد توزیع سطحی بار ، انتگرال سطحی خواهد بود.
محاسبه نیروی الکتریکی با استفاده از میدان الکتریکی

اگر بخواهیم مقدار نیروی الکتریکی را که از طرف یک توزیع بار بر بار دیگری که در یک نقطه معین قرار دارد محاسبه کنیم، کافی است که میدان الکتریکی حاصل از توزیع بار را در نقطه معین تعیین کرده ، مقدار نیروی وارده را از حاصلضرب میدان الکتریکی در اندازه باری که نیروی وارده بر آن را محاسبه می‌کنیم، مشخص کنیم.



منبع : دانشنامه رشد

moo2010
04-12-2010, 02:05 AM
پتانسیل الکتریکی یک کمیت اسکالر (غیر برداری) است که معمولاً آن را با حرف V نشان می‌دهند و عبارت است از مقدار انرژی الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D9%86%D8%B1%DA%98%DB%8C_%D8 %A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C&action=edit&redlink=1) بر بار، و واحد آن در دستگاه SI (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%87_SI) ولت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D9%84%D8%AA) است. معمولاً صحبت از اختلاف پتانسیل الکتریکی میان دو نقطه‌است. بنابر تعریف اختلاف پتانسیل الکتریکی یک ولت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D9%84%D8%AA) (میان دو نقطه) به این معنا است که مقدار کار لازم برای انتقال یک کولن (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D9%88%D9%84%D9%86&action=edit&redlink=1) بار مثبت از نقطهٔ الف به نقطهٔ ب یک ژول (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%98%D9%88%D9%84) است. (اگر پتانسیل یک ولت افزایش یابد.)
http://upload.wikimedia.org/math/3/e/3/3e36f39a56a185201e464863fa50e406.png







منبع : ویکی پدیا

moo2010
04-12-2010, 02:06 AM
ممان دو قطبی الکتریکی ‌(یا گشتاور دوقطبی الکتریکی) از ویژگی‌های مولکول‌ها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%88%D9%84%DA%A9%D9%88%D9%84) است و در شیمی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C) و فیزیک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) در مبحث قطبیت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%82%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%AA&action=edit&redlink=1) مولکول‌ها کاربرد دارد.
مقایسه ممان دوقطبی الکتریکی مولکول‌ها

مولکول‌هایی با قطبیت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%82%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%AA&action=edit&redlink=1) بالا مثل آب (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%A8)، ممان دو قطبی بیشتری نسبت به مولکول‌های کمتر قطبی دارند. واحد ممان دو قطبی دبای (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%D8%A8%D8%A7%DB%8C&action=edit&redlink=1) است. برای نشان دادن ممان دوقطبی در یک مولکول آن را به صورت برداری (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1&action=edit&redlink=1) از بار الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1% DB%8C%DA%A9%DB%8C) جزئی منفی به سمت بار الکتریکی جزئی مثبت نشان می‌دهند.
ممان دوقطبی الکتریکی و الکترونگاتیویته

ممان دوقطبی در مولکول‌هایی که بینشان نیروهای واندروالس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D9%88% D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%B3) است مقادیر مختلفی بسته به اختلاف الکترونگاتیویته (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86%DA%AF%D 8%A7%D8%AA%DB%8C%D9%88%DB%8C%D8%AA%D9%87) اتم‌ها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AA%D9%85) در مولکول‌ها دارد.




به نقل از ویکی پدیا

منبع



An Introduction to the Electronic Structure of Atoms and Molecules (http://www.chemistry.mcmaster.ca/esam/Chapter_7/section_3.html)

moo2010
04-12-2010, 02:08 AM
الکترواستاتیک به شاخه‌ای از علم فیزیک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) گویند که به مطالعه بارهای الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1% DB%8C%DA%A9%DB%8C) در حالت بدون حرکت (سکون) می‌پردازد.
‫تقریب الکترواستاتیک

تقریب الکترواستاتیک زمانی معتبر است که میدان غیر چرخشی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D8%B1%D8%AF% D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D 8%A7%D8%B1) داشته باشیم یعنی:
http://upload.wikimedia.org/math/a/0/9/a09267a7d7d2076463c94bafe0343d10.png
‫مطابق با قانون فاراده (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D9 %81%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D9%87&action=edit&redlink=1) این فرض، معادل است با:
http://upload.wikimedia.org/math/b/c/6/bc60a025423a96ab304afe8865e5d0d6.png
‫پتانسیل الکترواستاتیک

‫از آنجا که در این حالت میدان الکتریکی غیر چرخشی است در نتیجه میدان الکتریکی را می‌توان گرادیان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86) یک تابع اسکالر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D8%A7%D9%84%D8%B1) دانست که آن را پتانسیل الکترواستاتیک (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%BE%D8%AA%D8%A7%D9%86%D8%B3%DB% 8C%D9%84_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%A 7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AA%DB%8C%DA%A9&action=edit&redlink=1) و یا ولتاژ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D9%84%D8%AA%D8%A7%DA%98) می‌نامیم.
http://upload.wikimedia.org/math/7/d/2/7d2e72b190f08f40df4c366ab84bad4a.png





به نقل از ویکی پدیا

منبع

مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Electrostatics (http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Electrostatics&oldid=200801756)»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد. (بازیابی در ۲۲ مارس ۲۰۰۸).

moo2010
04-12-2010, 02:09 AM
قانون کولن (به انگلیسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84% DB%8C%D8%B3%DB%8C): Coulomb's Law) که بین سال‌های ۱۷۸۵ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B7%DB%B8%DB%B5_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29) و ۱۷۸۷ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B7%DB%B8%DB%B7_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29)[۱] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%DA%A9%D9%88%D9%84% D9%86#cite_note-esapartnerstates-0) توسط فیزیکدان فرانسوی شارل آگوستین دو کولن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D9%84_%D8%A2%DA%AF%D9%88%D8%B3% D8%AA%DB%8C%D9%86_%D8%AF%D9%88_%DA%A9%D9%88%D9%84% D9%86) به دست آمد، می‌تواند اینگونه بیان شود:
بزرگی نیروی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88) الکترواستاتیک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B3%D 8%AA%D8%A7%D8%AA%DB%8C%DA%A9) وارد بر دو بار الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1% DB%8C%DA%A9%DB%8C) نقطه‌ای، متناسب است با حاصل‌ضرب اندازهٔ بارها و عکس مجذور فاصله بین آنها. فرم اسکالر

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/04/Bcoulomb.png/200px-Bcoulomb.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Bcoulomb.png)
(http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Bcoulomb.png)
ترازوی پیچشی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B2%D9%88%DB% 8C_%D9%BE%DB%8C%DA%86%D8%B4%DB%8C&action=edit&redlink=1) کولن


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/07/CoulombsLaw.svg/200px-CoulombsLaw.svg.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:CoulombsLaw.s vg)
(http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:CoulombsLaw.s vg)
بارهای با علامت مشابه همدیگر را می‌رانند و بارهای مخالف همدیگر را می‌ربایند.


بزرگی نیرو روی بار http://upload.wikimedia.org/math/b/3/4/b34dac7c7a45f0a59bd2f7eb82e8136d.png که ناشی از حضور بار دوم http://upload.wikimedia.org/math/2/a/3/2a364b2c80fbf9bb8a14eff46a60d758.png است، به این شکل داده می‌شود:
http://upload.wikimedia.org/math/b/1/8/b180739bf5622ecb2f7cd15a1ec22071.png، که در آن http://upload.wikimedia.org/math/5/7/e/57e997b21d40ce826e30c01825ce8490.png فاصلهٔ بین بارهاست و http://upload.wikimedia.org/math/f/2/e/f2e578b436a4131f0ab944aefe534bbf.png ضریب گذردهی خلأ (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B6%D8%B1%DB%8C%D8%A8_%DA%AF%D8 %B0%D8%B1%D8%AF%D9%87%DB%8C_%D8%AE%D9%84%D8%A3&action=edit&redlink=1)[۲] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%DA%A9%D9%88%D9%84% D9%86#cite_note-1) است. نیروی مثبت نشان دهندهٔ نیروی دافعه و نیروی منفی نشان دهندهٔ نیروی جاذبه است.[۳] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%DA%A9%D9%88%D9%84% D9%86#cite_note-Hyperphysics-2)
ضریب ثابتی که در فرمول قانون کولن آمده است را ثابت کولن (http://upload.wikimedia.org/math/a/2/f/a2fb70e1ac90bf4e9929c2b1e719ab5b.png) می‌نامند و رقم آن از راه زیر بدست می‌آید:
http://upload.wikimedia.org/math/0/b/a/0baa31c1f08bb91d66dcb12293849e0f.png http://upload.wikimedia.org/math/d/7/2/d724fb4823c4b3f072b4832bf74b733f.png   Nm2C−2
(http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%DA%A9%D9%88%D9%84% D9%86#cite_note-Hyperphysics-2)


به نقل از ویکی پدیا

منابع



مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Coulomb's Law (http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Coulomb%27s_law&oldid=197499282)»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد. (بازیابی در ۲۲ مارس ۲۰۰۸).
Coulomb's law (http://farside.ph.utexas.edu/teaching/em/lectures/node28.html) (انگلیسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84% DB%8C%D8%B3%DB%8C)). The University of Texas at Austin. بازدید در تاریخ ۶ ژوئن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B6_%DA%98%D9%88%D8%A6%D9%86) ۲۰۰۸ (میلادی) (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B2%DB%B0%DB%B0%DB%B8_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29).
Coulomb's law (http://hyperphysics.phy-astr.gsu.edu/hbase/electric/elefor.html#c1) (انگلیسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84% DB%8C%D8%B3%DB%8C)). Hyperphysics. بازدید در تاریخ ۶ ژوئن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B6_%DA%98%D9%88%D8%A6%D9%86) ۲۰۰۸ (میلادی) (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B2%DB%B0%DB%B0%DB%B8_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29).

پانویس



↑ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%DA%A9%D9%88%D9%84% D9%86#cite_ref-esapartnerstates_0-0) Coulomb's law (http://farside.ph.utexas.edu/teaching/em/lectures/node28.html) (انگلیسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84% DB%8C%D8%B3%DB%8C)). The University of Texas at Austin. بازدید در تاریخ ۶ ژوئن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B6_%DA%98%D9%88%D8%A6%D9%86) ۲۰۰۸ (میلادی) (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B2%DB%B0%DB%B0%DB%B8_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29).
↑ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%DA%A9%D9%88%D9%84% D9%86#cite_ref-1) فیزیک سال سوم دبیرستان رشته ریاضی
↑ ۳٫۰ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%DA%A9%D9%88%D9%84% D9%86#cite_ref-Hyperphysics_2-0) ۳٫۱ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%DA%A9%D9%88%D9%84% D9%86#cite_ref-Hyperphysics_2-1) Coulomb's law (http://hyperphysics.phy-astr.gsu.edu/hbase/electric/elefor.html#c1) (انگلیسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84% DB%8C%D8%B3%DB%8C)). Hyperphysics. بازدید در تاریخ ۶ ژوئن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B6_%DA%98%D9%88%D8%A6%D9%86) ۲۰۰۸ (میلادی) (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B2%DB%B0%DB%B0%DB%B8_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29).

moo2010
04-12-2010, 02:11 AM
در فیزیک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9)، قانون گاوس قانونی‌ست که رابطه میان بار الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1% DB%8C%DA%A9%DB%8C) و میدان الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%84%DA%A9% D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C) را بیان می‌کند و یکی از معادلات ماکسول (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D9%85% D8%A7%DA%A9%D8%B3%D9%88%D9%84) است. این معادلات در ۱۸۳۵ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B8%DB%B3%DB%B5_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29) توسط کارل فردریش گاوس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%84_%D9%81%D8%B1%D8%AF%D8%B1% DB%8C%D8%B4_%DA%AF%D8%A7%D9%88%D8%B3) فرمول‌بندی شد ولی تا ۱۸۶۷ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B8%DB%B6%DB%B7_%28%D9%85%DB%8C%D9%84%D8% A7%D8%AF%DB%8C%29) ارائه نشد. این معادلات دو فرم دیفرانسیلی و انتگرالی دارد و معادلاتی نظیر این برای میدان گرانشی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86_%DA %AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4%DB%8C&action=edit&redlink=1) و میدان مغناطیسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D9%85%D8%BA%D9%86% D8%A7%D8%B7%DB%8C%D8%B3%DB%8C) نیز وجود دارد.
فرم انتگرالی

در دستگاه واحدهای اس‌آی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%E2%80%8C%D8%A2%DB%8C) فرم انتگرالی قانون گاوس چنین است:
http://upload.wikimedia.org/math/a/f/f/aff2c7770ed55e0c99174c16377d41c2.png که در آن:


http://upload.wikimedia.org/math/1/4/9/1495721ff96ccecdde489afe83bad974.png شار الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B4%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%DA %A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C&action=edit&redlink=1)،
http://upload.wikimedia.org/math/8/9/a/89af92cdb0f9c5ca35df0a7b9cd6036a.png میدان الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%84%DA%A9% D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C)،
http://upload.wikimedia.org/math/f/0/9/f0925836443f166e63b1931de41e3cb4.png دیفرانسیل سطح در سطح بسته http://upload.wikimedia.org/math/7/5/6/756f769518a0e061c689bd3a8007a5f5.png در جهت بردار نرمال (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D9 %86%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%84&action=edit&redlink=1) آن است.

در طرف دیگر:


http://upload.wikimedia.org/math/8/5/6/8568df00373df90282ef5bdfb8f1d509.png چگالی بار الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%DA%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D8%A8%D8%A7%D8%B1_ %D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C) در حجم http://upload.wikimedia.org/math/4/0/a/40a7ec129c1b41c23700a6ee52a3d764.png،
http://upload.wikimedia.org/math/2/9/b/29b36466d6c54a6343afd33da7226108.png دیفرانسیل حجم،
http://upload.wikimedia.org/math/1/9/4/194e6ffe4e750045519c0b272c482f35.png ثابت گذردهی خلاء (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA_%DA%AF%D8%B0%D8%B1%D8%AF% D9%87%DB%8C_%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%A1) است.

که نتیجه آن برابر است با مقدار بار الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1% DB%8C%DA%A9%DB%8C) محصور در سطح http://upload.wikimedia.org/math/7/5/6/756f769518a0e061c689bd3a8007a5f5.png بر ثابت گذردهی خلاء (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA_%DA%AF%D8%B0%D8%B1%D8%AF% D9%87%DB%8C_%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%A1): http://upload.wikimedia.org/math/9/d/d/9ddac8c299c23df618e38ed0e35d2027.png
فرم دیفرانسیلی

فرم دیفرانسیلی قانون گاوس در دستگاه واحدهای اس‌آی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%E2%80%8C%D8%A2%DB%8C) چنین است:
http://upload.wikimedia.org/math/b/3/c/b3cae1d3fd562ca33c3daeb9675055bf.png که در آن http://upload.wikimedia.org/math/9/1/1/9119439f57148d037c63700c5b1d6a48.png عملگر مشتق (عملگر دِل) است که به صورت دیورژانس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%B1%DA%98%D8%A7%D9%86%D8%B3) بر روی چگالی شار الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%86%DA%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D8 %B4%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB% 8C%DA%A9%DB%8C&action=edit&redlink=1) http://upload.wikimedia.org/math/5/b/7/5b711f39bd91a89cc7b4cb4ec592eaa7.png عمل می‌کند و نتیجه آن چگالی بار الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%DA%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D8%A8%D8%A7%D8%B1_ %D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C) آزاد است.
در مواد خطی که http://upload.wikimedia.org/math/4/b/2/4b2101a2dd35c6647301f25f4c6ec9a6.png فرم دیفرانسیلی قانون گاوس به صورت کاربردی‌تر زیر در می‌آید:
http://upload.wikimedia.org/math/2/8/2/2824efa6057950293aaa5785266aef74.png قانون کولن

به طور خاص، در مواردی که با بار نقطه‌ای مواجه‌ایم قانون گاوس به شکل ساده‌تری که مشابه قانون عکس مجذور فاصلهٔ کولن است درمی‌آید:
http://upload.wikimedia.org/math/5/8/e/58eb76307943462e4226d992cfbdcd73.png که در آن http://upload.wikimedia.org/math/0/0/6/006352d28b12736b2039ee834b99551c.png فاصله از مرکز بار است.



به نقل از ویکی پدیا
منبع



دیوید گریفیث. آشنایی با الکترودینامیک. ترجمهٔ حسین فرمان. تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۶، ‎۹۶۴-۰۱-۱۱۲۸-۷ ‎. ‏

moo2010
04-12-2010, 02:14 AM
قابلیت یک پرتو اشعه ایکس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D9%87_%D8%A7%DB%8C%DA%A9%D8%B3) برای یونیزه سازی هوا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%88%D8%A7) را تابش پرتوی (Radiation exposure) گویند.
واحد سنتی این کمیت رونتگن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AA%DA%AF%D9%86) (Roentgen) نام دارد و یکای SI آن C/kg است:
1R = 2.58E−4 C/kg یک رونتگن نیز در هوا هم ارز 8.7 میلی گری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%DB%8C) کرما (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7&action=edit&redlink=1) (kerma) می‌باشد.






به نقل از ویکی پدیا

منابع

Occupational radiation exposure. Roentgen and radiation protection ordinances. 7th combined German-Austrian meeting on radiation protection. Linz, 17-18 June 1988. 29th annual meeting of the German Nuclear Medicine Association. 14 annual meeting of

moo2010
04-12-2010, 02:15 AM
در فیزیک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) تحرکپذیری (mobility) الکترون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86) یا به طور خلاصه تحرکپذیری کمیتی است که به کمک آن می‌توان سرعت رانش (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D8%B9%D8%AA_%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4) الکترون را در میدان الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%84%DA%A9% D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C) که به آن اعمال شده توسط رابطه زیر محاسبه کرد:

http://upload.wikimedia.org/math/5/6/5/5659814e26b71883d5cdfcf078f0ce3d.png

که در آن http://upload.wikimedia.org/math/a/9/1/a91ac7c694fe5e918397947c5b7d8dab.png سرعت رانش (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D8%B9%D8%AA_%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4) الکترون بر حسب متر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AA%D8%B1) بر ثانیه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AB%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87) (m/s) (واحد SI سیستم استاندارد بین‌المللی واحدها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%85_%D8%A7%D8%B3%D8%AA% D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF_%D8%A8%DB%8C%D 9%86%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84%DB%8C_ %D9%88%D8%A7%D8%AD%D8%AF%D9%87%D8%A7))٫
http://upload.wikimedia.org/math/f/b/1/fb1f9fd7044a1571c1fc593582d0a834.png میدان الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%84%DA%A9% D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C) اعمال شده بر حسب ولت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D9%84%D8%AA) بر متر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AA%D8%B1) (٫V/m)
http://upload.wikimedia.org/math/7/7/3/77316bd1d5862dd8a074a4378a5b4b45.png تحرکپذیری بر حسب متر مربع (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AA%D8%B1_%D9%85%D8%B1%D8%A8%D8%B9) بر ولت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D9%84%D8%AA).ثانیه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AB%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87) (m2/V.s) در واحد بین المللی می‌باشد.
این مفهوم با عنوان عمومی‌تر تحرکپذیری الکتریکی برای هر نوع بار الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1% DB%8C%DA%A9%DB%8C) که در یک سیال (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84) و تحت میدان الکتریکی قرار دارد تعریف می‌شود. در مواد نیمه رسانا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%D9%85%D9%87_%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86% D8%A7) علاوه بر تحرکپذیری الکترون‌ها تحرکپذیری حفره (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%81%D8%B1%D9%87) نیز قابل اندازه‌گیری است. تحرکپذیری معمولا به میدان الکتریکی اعمال شده وابسته‌است و با افزایش دما (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%85%D8%A7) افزایش می‌یابد.
مفهوم تحرکپذیری

هنگامی که میدان الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%84%DA%A9% D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C) وجود نداشته باشد٫الکترون‌ها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%86) در جامدات (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%AF) (الکترون‌ها و حفرهها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%81%D8%B1%D9%87) در نیمه هادیها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%D9%85%D9%87_%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C) ) به صورت تصادفی حرکت می‌کنند (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA_%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%88% D9%86%DB%8C). بنابراین برآیند جهت حرکت آنها به سمت خاصی نیست. خصوصیت تحرکپذیری برای مجموعه‌ای از بارها محاسبه می‌شود و تحرکپذیری برای یک الکترون یا حفره معنایی ندارد. اما هنگامی که میدان الکتریکی اعمال شود الکترون‌ها در جهت خلاف میدان شروع به حرکت می‌کنند. از یک طرف نیروی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88) ایجاد شده توسط میدان باعث شتاب (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%A8) گرفتن الکترون‌ها در جهت میدان می‌شود و از طرف دیگر برخورد الکترون‌ها با هم٫ پراکندگی‌های ناشی از ساختار بلوری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1_%D8%A8%D9%84% D9%88%D8%B1%DB%8C) (فونونها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%88%D9%86%D9%88%D9%86)٫ برخورد الکترون‌ها با ناکاملی بلوری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84%DB%8C_%D8%A8% D9%84%D9%88%D8%B1%DB%8C)٫ناخالصی‌ها و...) باعث کاهش سرعت الکترون‌ها و تغییر جهت حرکت آنها می‌شود. برآیند این دو اتفاق در یک مسافت آزاد میانگین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%81%D8%AA_%D8%A2%D8%B2%D8%A7% D8%AF_%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D9%86) (mean free path)٫ به سرعتی می‌انجامد که سرعت رانش (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D8%B9%D8%AA_%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4) نامیده می‌شود. سرعت رانش از سرعت حرکت تصادفی بسیار کمتر است. مثلا در مس سرعت رانش الکترون‌ها ‎ ۱۰-۴ m.s−۱ است در حالی که سرعت آنها در حرکت‌های تصادفی ‎ ۱۰-۵ m.s−۱ می‌باشد. در نیمه‌هادی‌ها سرعت رانش الکترون‌ها و حفره‌ها برای یک میدان الکتریکی اعمال شده متفاوت می‌باشد. درپلاسما (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7) همین پدیده بین یون‌ها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D9%88%D9%86) و الکترون‌های آزاد وجود دارد. در خلأ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%84%D8%A3) الکترون‌ها تحت میدان الکتریکی طبق قانون دوم نیوتن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%AF%D9%88%D9%85_ %D9%86%DB%8C%D9%88%D8%AA%D9%86) شتاب می‌گیرند. این شتاب گرفتن پیوسته باعث می‌شود سرعت حرکت الکترون‌ها آن قدر زیاد شود که به سرعت‌های نسبیتی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AA) برسد. این پدیده که انتقال بالیستیکی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D9% 84_%D8%A8%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C%DA%A 9%DB%8C&action=edit&redlink=1) نامیده می‌شود٫باعث می‌شود که الکترون‌ها به سرعت رانش پایداری نرسند. در نتیجه تحرکپذیری برای الکترون‌ها در خلأ تعریف نمی‌شود. در جامدات هم اگر الکترون‌ها مجبور باشند که مسافت‌های خیلی کوتاه (قابل مقایسه با مسافت‌های طی شده در حرکت براونی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA_%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%88% D9%86%DB%8C)) را بپیمایند٫ ممکن است انتقال‌ شبه بالیستیکی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D9% 84%E2%80%8C_%D8%B4%D8%A8%D9%87_%D8%A8%D8%A7%D9%84% DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C%DA%A9%DB%8C&action=edit&redlink=1) بوجود بیاید.
از آنجا که تحرکپذیری به شدت تحت تأثیر ناکاملی بلوری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84%DB%8C_%D8%A8% D9%84%D9%88%D8%B1%DB%8C) و دما (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%85%D8%A7) می‌باشد و باید مقدار آن را به طور تجربی اندازه‌گیری کرد٫ معمولا برای این کمیت یک عدد ثابت نمی‌دهند بلکه مقدار تحرکپذیری را در یک جدول برای دماهای مختلف همراه با ذکر درجه خلوص‌ (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%D8%B1%D8%AC%D9%87_%D8%AE%D9 %84%D9%88%D8%B5%E2%80%8C&action=edit&redlink=1) ماده مورد نظر ارایه می‌کنند.
رابطه تحرکپذیری و رسانایی الکتریکی

فرض کنید که n عدد چگالی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B9%D8%AF%D8%AF_%DA%86%DA%AF%D8 %A7%D9%84%DB%8C&action=edit&redlink=1) الکترون‌ها و μ تحرکپذیری آنها باشد. هنگام اعمال میدان الکتریکی E ٫بردار سرعت الکترون‌ها به طور متوسط μE - خواهد شد و چگالی جریان ایجاد شده از حرکت الکترون‌ها neμE خواهد بود که در آن e بار الکترون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1% D9%88%D9%86) است. در نتیجه هدایت الکتریکی و تحرکپذیری توسط رابطه زیر به یکدیگر مربوط می‌شوند: اگر بیش از یک نوع بار الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1% DB%8C%DA%A9%DB%8C) داشته باشیم (برای مثال پلاسما (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7) که حاوی یونها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D9%88%D9%86) و الکترون‌ها می‌باشد یا نیمه هادیها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%D9%85%D9%87_%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C) که حاوی الکترون‌ها و حفرهها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%81%D8%B1%D9%87) هستند) هدایت الکتریکی از رابطه زیر بدست می‌آید:

σ = ∑ niμi | qi |
i

که در آن بار نوع iام دارای عدد چگالی ni ٫بار qi و تحرکپذیری μi است.
مثال‌ها

در دمای اتاق (۳۰۰K) تحرکپذیری الکترون در سیلیسیم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D9%85) ‎۱۴۰۰cm2/V.s و تحرکپذیری حفره‌ در این ماده حدود ‎۴۵۰cm2/V.s است. تحرکپذیری بارها در نیمه رساناهای آلی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%84%DB%8C) (پلیمر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%B1)٫اولیگومر (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%DA%AF%D9% 88%D9%85%D8%B1&action=edit&redlink=1)) معمولا پایین و از مرتبه ‎۱۰cm2/V.s و حتی پایین تر هستند. تحرکپذیری پایین بارها در نیمه‌رساناهای آلی از جمله موانعی است که استفاده از آنها در سلولهای خورشیدی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%84%D9%88%D9%84%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AE% D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF%DB%8C) و دیود‌های (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%AF) نوری با مشکل مواجه می‌کند و تحقیقات زیادی برای برطرف کردن این مانع انجام شده و می‌شود.






به نقل از ویکی پدیا فارسی

منبع



ویکیپدیای انگلیسی: electron mobility (http://en.wikipedia.org/wiki/Electron_mobility)

moo2010
04-12-2010, 02:20 AM
در قوانین تحلیل ابعادی ذکر شده است که رابطه‌ای که از لحاظ ابعادی هم‌خوانی نداشته‌باشد لزوما غلط است.[۱] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84_%D8%A7%D8%A8%D8%B9% D8%A7%D8%AF%DB%8C#cite_note-0)برای تحلیل ابعادی از چهار مقدار [M] برای جرم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%B1%D9%85)،[L] برای طول (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B7%D9%88%D9%84)،[T] برای زمان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86) و [K] برای دما (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%85%D8%A7) است.[۲] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84_%D8%A7%D8%A8%D8%B9% D8%A7%D8%AF%DB%8C#cite_note-1)و از مهم‌ترین نظریه‌های آن نظریه پی باکینگهام (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87_%D9%BE%DB%8C_%D8%A8 %D8%A7%DA%A9%DB%8C%D9%86%DA%AF%D9%87%D8%A7%D9%85) است.[۳] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84_%D8%A7%D8%A8%D8%B9% D8%A7%D8%AF%DB%8C#cite_note-2)
دیمانسیون یا تحلیل ابعادی

به هر کمیتی که می سنجیم یا محاسبه می کنیم ، معمولاً بعدی وابسته است ، مثلاً مقدار جذب صوت در یک محیط بسته و احتمال وقوع واکنش های هسته‌ای ، هر دو بعد مساحت دارند . هر کمیت را می‌توان بر حسب یکاهای متفاوتی بیان کرد ، اما این کار بعد کمیت را عوض نمی‌کند ؛ مساحت را چه بر حسب m2 بین کنند ، چه بر حسب ft2 ، چه بر حسب هکتار ، چه بر حسب سابین ( برای جذب صوت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D9%88%D8%AA) ) ، و چه بر حسب بارن ( برای واکنشهای هسته ای (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4%D9% 87%D8%A7%DB%8C_%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%87_%D8%A7%DB% 8C&action=edit&redlink=1) ) به هر حال مساحت است و بعد مساحت دارد . با توجه به کمیت های بنیادی ( مثل طول ، زمان و ... ) می‌توانیم مجموعه‌ای از ابعاد بنیادی را بر اساس استاندارد های مستقل ، انتخاب کنیم . در میان کمیت های مکانیکی ، جرم ، طول ، زمان،شدت روشنایی( در SI بر حسب شمع)،مقدار ماده(در SI بر حسب مول), شدت جریان الکتریکی(در SIبر حسب آمپر)، بنیادی و مستقل از یکدیگرند و کمیت های دیگر را می‌توان بر حسب آنها بیان کرد . پس اینها را به عنوان ابعاد بنیادی می گیریم و به ترتیب با M ، L ، T نشان می دهیم . باید توجه داشت که برای نشان دادن دیمانسیون هر کمیتی آن را در علامت [ ] قرار می‌دهند و دیمانسیون ( ابعاد بنیادی ) را با حروف بزرگ نشان می‌دهند . در هر معادله‌ای باید بعد کمیت های دو طرف معادله یکسان باشد . در خیلی از موارد توجه به بعد کمیت ها می‌تواند جلوی اشتباه را بگیرد .
تحلیل ابعادی در مکانیک سیالات :

تحلیل ابعادی به کمک نوعی فشرده کردن ، به رفع پیچیدگی و کاستن از تعداد متغیرهای تجربی موثر روی یک پدیده معین فیزیکی منجر میشود. اگر پدیده ای به nمتغیر با بعد بستگی داشته باشد، تحلیل ابعادی تعداد متغیرها را به kمتغیر بی بعد کاهش میدهد، که این کاهش به پیچیدگی مسئله بستگی دارد. به طور کلی n − kبرابر تعداد ابعاد مختلف حاضر در مسئله است که گاهی ابعاد پایه ، اولیه یا اساسی نامیده میشوند. در مکانیک سیالات معمولا چهار بعد اصلی، عبارتند از:


جرم(M)
طول(L)
زمان(T)
درجه حرارت(Ө)

یک نکته :
ضریب گرمای مقاومت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B6%D8%B1%DB%8C%D8%A8_%DA%AF%D8 %B1%D9%85%D8%A7%DB%8C_%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9% 85%D8%AA&action=edit&redlink=1) ، اختلاف فاز (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9% 81_%D9%81%D8%A7%D8%B2&action=edit&redlink=1) ، شدت نسبی احساس صوت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B4%D8%AF%D8%AA_%D9%86%D8%B3%D8 %A8%DB%8C_%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%B3_%D8%B5%D9 %88%D8%AA&action=edit&redlink=1) ،عدد رینولدز (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%AF%D8%AF_%D8%B1%DB%8C%D9%86%D9%88%D9%84% D8%AF%D8%B2)،عدد ماخ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%AF%D8%AF_%D9%85%D8%A7%D8%AE) و ضریب اتمیسیته گاز (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B6%D8%B1%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8 %AA%D9%85%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D8%AA%D9%87_%DA%AF%D8% A7%D8%B2&action=edit&redlink=1) دیمانسیون ندارند .
مزایای تحلیل ابعادی:

گرچه هدف تحلیل ابعادی، کاهش متغیرها و گروه بندی آنها به صورت بی بعد است؛ اما مزایای جنبی زیادی نیز در بر دارد:

الف) اولین مزیت تحلیل ابعادی صرفه جویی در وقت و پول است. فرض کنید میدانیم که نیروی F روی یک جسم مشخص شناور در جریان یک سیال، فقط به طول جسم(L)، سرعت جریان(V)، جرم مخصوص(ρ)، لزجت سیال(µ) بستگی دارد.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/6/6b/Fluid_1.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Fluid_1.jpg)
اگر شکل هندسی و شرایط جریان به قدری پیچیده باشندکه تئوریهای انتگرالی و دیفرانسیلی قادر به یافتن نیرو نباشند، آنگاه باید F را به صورت تجربی بیابیم. اگر برای تعریف یک منحنی نیاز به 10 نقطه ی تجربی باشد. برای مثال باید به ازای 10 طول مختلف 10 آزمایش انجام داد. سپس به ازای هر طول معین http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/7/75/Fluid_1_%2813%29.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Fluid_1_%2813 %29.jpg) و در کل104 آزمایش انجام داد. که نیازمند صرف هزینه و وقت بسیار است. اما با استفاده از روش تحلیل ابعادی معادله ی نیرو به صورت زیر ساده میشود:

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/2/2a/Fluid_1_%281%29.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Fluid_1_%281% 29.jpg)

که در آن ضریب بی بعد نیروhttp://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/b/b7/Fluid_1_%2811%29.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Fluid_1_%2811 %29.jpg) فقط تابعی از عدد رینولدزhttp://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/2/24/Fluid_1_%2812%29.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Fluid_1_%2812 %29.jpg) است. به این صورت با انجام تنها 10 آزمایش به ازای تغییرات عدد رینولدز میتوان به نتیجه ی مشابه حاصل از 10000 آزمایش به صورت عادی رسید.
ب)دومین مزیت تحلیل ابعادی این است که ما را در تعمق برای طرح ریزی یک آزمایش یا تئوری یاری میکند. تحلیل ابعادی گاهی بعضی از متغیرها را کنار میگذارد و گاهی متغیرهایی را که با چند آزمایش ساده، بی اهمیت بودن آنها روشن شده است ، گردآوری و گروه بندی میکند.
ج)سومین مزیت تحلیل ابعادی این است که به کمک قوانین تشابه حاصل از تحلیل ابعادی، میتوان داده های مربوط به یک مدل کوچک و ارزان قیمت را به داده های طراحی یک نمونه واقعی تبدیل کرد. هنگامی که امکان استفاده از قانون تشابه فراهم است، گفته میشود که شرایط تشابه بین مدل و نمونه واقعی برقرار است. برای نمونه در مورد مثال فوق اگر عددهای رینولدز مدل و نمونه واقعی برابر باشند تشابه کامل برقرار است.


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/b/bf/Fluid_1_%282%29.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Fluid_1_%282% 29.jpg)
که اندیس های m و p به ترتیب نشانه ی مدل و نمونه ی واقعی هستند. پس با استفاده از تشابه داریم:


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/5/53/Fluid_1_%283%29.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Fluid_1_%283% 29.jpg)

پس به سادگی با اندازه گیری نیروی مدل در یک عدد رینولدز، نیروی نمونه واقعی در همان عدد رینولدز بدست می آید.


قضیه پی باکینگهام:

این قضیه را برای اولین بار پای بوکینگهام در سال 1914 پیشنهاد کرد. نام پای از نماد ریاضی π به معنای حاصلضرب متغیر ها گرفته شده است.گروه های بی بعد یافته شده توسط این روش حاصلضرب هایی توانی هستند. در این روش میتوان πها را بدون اجبار به تعریف جداگانه آنها ،سلسله وار پیدا کرد.
این قضیه شامل دو بخش است :

1) بخش اول بیانگر کاهش مورد انتظار در تعداد متغیرهاست:
اگر یک تحول فیزیکی اصل همگنی ابعادی را براورده کند و شامل nمتغیر ابعادی باشد، میتوان آن رابه یک رابطه بین تنهاr یا π متغیر بی بعد کاهش داد. کاهش p=n-r ، معادل حداکثر تعداد متغیرهایی است که بین خود π تشکیل نمیدهند و همیشه کمتر یا مساوی تعداد ابعاد بیان کننده متغیرها خواهد بود.

2) بخش دوم قضیه ، چگونگی یافتن همزمان πها را نشان میدهد:
کاهش میزان p را بیابید، آنگاه p متغیر را بگونه ای انتخاب کنید که π حاصل از آنها بین خودشان یکسان نباشد. در هر گروه π دلخواه، باید حاصلضرب توانی این p متغیر بعلاوه یک متغیر اضافی با هر توان مناسب غیر صفر باشد. بنابراین، هر گروه π یافت شده مستقل خواهد بود.

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/2/2b/Fluid_1_%284%29.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Fluid_1_%284% 29.jpg)

با یک مثال نحوه ی استفاده از این روش را واضحتر میکنیم:
فرض کنید در آزمایشی نیروی F،تابعی از چگالی،ویسکزیته،طول و سرعت باشد. داریم :
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/d/de/Fluid_1_%285%29.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Fluid_1_%285% 29.jpg)

حال ماتریس ابعادی را تشکیل میدهیم:

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/b/b6/Fluid_1_%286%29.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Fluid_1_%286% 29.jpg)

حال میدانیم که r=3 متغیر تکرار شونده داریم. این متغیر ها را باید طوری انتخاب کنیم که در ماتریس ابعادی سه در سه آنها هیچ سطری صفر نباشد. در اینجا سه متغیر ρ،L،V را انتخاب میکنیم. ابتدا µ،ρ،L،V را در نظر گرفته و مینویسیم:

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/5/50/Fluid_1_%287%29.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Fluid_1_%287% 29.jpg)

حال F، ρ،L،V را در نظر میگیریم و مینویسیم :

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/4/4c/Fluid_1_%288%29.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Fluid_1_%288% 29.jpg)

حال میتوان نوشت :
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/1/19/Fluid_1_%289%29.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Fluid_1_%289% 29.jpg)
جدول ابعاد مربوط به مکانیک سیالات :

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/d/d7/Fluid_1_%2810%29.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Fluid_1_%2810 %29.jpg)






به نقل از ویکی پدیا

منابع :



Fluid Mechanics , By : White,Frank.M
فیزیک 1 ( جلد اول ) ، تألیف رابرت رزنیک ، دیوید هالیدی و کنت اس . کرین ، ترجمهٔ دکتر جلال الدین پاشایی راد ، دکتر محمد خرمی و محمد رضا بهاری ، نشر دانشگاهی ، 1381 ، ISBN 964-01-1092-2 (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87:%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%A8% D8%B9_%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8/9640110922)
دانشنامهٔ رشد (http://daneshnameh.roshd.ir/)



↑ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84_%D8%A7%D8%A8%D8%B9% D8%A7%D8%AF%DB%8C#cite_ref-0) مکانیک سیالات نوشته ای.راتاکریشنان ترجمه محسن جهان‌میری
↑ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84_%D8%A7%D8%A8%D8%B9% D8%A7%D8%AF%DB%8C#cite_ref-1) فیزیک پایه جلد اول نوشته فرانک جی بلت
↑ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84_%D8%A7%D8%A8%D8%B9% D8%A7%D8%AF%DB%8C#cite_ref-2) مکانیک سیالات نوشته شیمز ترجمه علیرضا انتظاری

‎‎

moo2010
04-12-2010, 02:22 AM
توان متحد با یک نیرو (دارای رابطه مستقیم) به طور راحت مقدار کار انجام شده توسط نیروی تقسیم شده به وسیله اختلاف زمانی اش است که انجام داده است. بنابراین این انرژی (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Ffa.wikipedia.org%2 Fwiki%2F%25D8%25A7%25D9%2586%25D8%25B1%25DA%2598%2 5DB%258C) است که در واحد زمانی به جسم توسط انرژی مفید منتقل می‌شود. طبق بالا می بینیم که توان
http://upload.wikimedia.org/math/5/7/1/5717410a9ca254b98329be5c8ba3f709.png
جایی که سرعت در محلی است که جسم حرکت می‌کند مجموع توان فقط مجموع توان های مستقیم با هر کدام از نیروهاست. این میزان زمان تغییر انرژی جنبشی جسم را برابر می‌کند
http://upload.wikimedia.org/math/3/d/b/3db15ff0d5eea88111835522df452fa4.png




به نقل از ویکی پدیا فارسی

منبع : ویکی پدیای انگلیسی

moo2010
04-12-2010, 02:24 AM
تکانه، اندازه حرکت یا مقدار حرکت (به انگلیسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84% DB%8C%D8%B3%DB%8C): Momentum) کمیتی‌ برداری (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1&action=edit&redlink=1) در فیزیک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) و مکانیک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%A9) است. این کمیت برابر با حاصل‌ضرب جرم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%B1%D9%85) جسم و سرعت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B1%D8%B9%D8%AA) آن می‌باشد:
http://upload.wikimedia.org/math/7/9/7/797770d6a015dfd48c301d15fcf0e377.png تکانه با قانون دوم نیوتون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%AF%D9%88%D9%85_ %D9%86%DB%8C%D9%88%D8%AA%D9%88%D9%86) نیز رابطه دارد:
http://upload.wikimedia.org/math/1/1/2/112fcd63125aefcd811056fd145c02ed.png قانون پایستگی تکانه

بر طبق قوانین حرکت نیوتن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%86_%D8%AD%D8%B1% DA%A9%D8%AA_%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%AA%D9%86)، مجموع تکانه‌های همهٔ ذره‌ها در یک سیستم بسته (یعنی سیستمی که به آن نیروی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88) خارجی وارد نمی‌شود) همواره ثابت است.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/c/c6/Elastischer_sto%C3%9F.gif (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Elastischer_s to%C3%9F.gif) در این پویانمایی می‌توان قانون پایستگی انرژی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D9 %BE%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C_%D8%A7%D9% 86%D8%B1%DA%98%DB%8C&action=edit&redlink=1) و قانون پایستگی تکانه (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D9 %BE%D8%A7%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C_%D8%AA%DA% A9%D8%A7%D9%86%D9%87&action=edit&redlink=1) را بین دو جسم برخورد‌کننده با جرم برابر مشاهده کرد.








به نقل از ویکی پدیا

منابع




Halliday, ‎David. Robert Resnick. Fundamentals of Physics. John Wiley & Sons, 1960-2007, Chapter 9.



Analytical Mechanics. Cambridge University Press, Chapter 4.

moo2010
04-12-2010, 02:25 AM
جرم مفهومی بنیادی در فیزیک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) است که به طور شهودی «مقدار مادهٔ موجود در جسم» را می‌نمایاند. در حوزه‌های گوناگون فیزیک مانند مکانیک کلاسیک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%A9_%DA%A9%D9%84% D8%A7%D8%B3%DB%8C%DA%A9)، نسبیت خاص (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AA_%D8%AE%D8%A7%D8%B5) و نسبیت عام (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AA_%D8%B9%D8%A7%D9%85) تعریف‌های متفاوتی از جرم بیان می‌شود.
جرم و وزن

درکاربردهای روزمره جرم را همان وزن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%B2%D9%86) می‌شناسند، ولی در فیزیک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9) و مهندسی وزن به نیروی گرانشی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4) وارد بر اجسام گفته می‌شود. البته در کاربردهای روزمره جرم و وزن با هم متناسب‌اند و این همانندانگاری مشکلی پیش نمی‌آورد، ولی در موارد ویژه‌ای مهم می‌شود:


در سنجش‌های دقیق، به خاطر تغییر در شدت نیروی گرانشی زمین در جاهای گوناگون
در جاهایی دور از سطح زمین، مثلاً در فضا یا در سطح سیاره‌های دیگر

مثلاً نیروی گرانش در سطح ماه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D9%87) حدود یک‌ششم نیروی گرانش در سطح زمین است. از این رو وزن هر جسم در سطح ماه یک‌ششم وزن آن در سطح زمین است.
جرم لختی، جرم گرانشی و اصل هم‌ارزی

جرم لَختی میزان مقاومت جسم را در برابر تغییر سرعت نشان می‌دهد. در مکانیک کلاسیک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%A9_%DA%A9%D9%84% D8%A7%D8%B3%DB%8C%DA%A9) جرم لختی را با قوانین حرکت نیوتن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%86_%D8%AD%D8%B1% DA%A9%D8%AA_%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%AA%D9%86) تعریف می‌کنند. هرچه جرم لختی یک جسم بیشتر باشد، برای تغییردادن سرعت آن نیروی بیشتری لازم است. به طور دقیق‌تر، جرم لختی برابر است با نسبت بین نیروی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88) وارد بر جسم و شتاب (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%A8) آن. در نسبیت خاص (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AA_%D8%AE%D8%A7%D8%B5) جرم لختی به سرعت جسم نیز وابسته است.
جرم گرانشی نمایندهٔ مقدار نیرویی است که به جسم در میدان گرانشی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4) وارد می‌شود. هرچه جرم گرانشی جسم بیشتر باشد، نیروی بیشتری از سوی میدان گرانشی به آن وارد می‌شود. جرم گرانشی را گاهی بار گرانشی (مانند بار الکتریکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1% DB%8C%DA%A9%DB%8C)) نیز می‌نامند. در فیزیک گرانش با قانون گرانش نیوتن (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%DA %AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4_%D9%86%DB%8C%D9%88%D8% AA%D9%86&action=edit&redlink=1) یا نظریه نسبیت عام (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AA_%D8%B9%D8%A7%D9%85) توصیف می‌شود.
با وجود تمایز مفهومی میان جرم لختی و جرم گرانشی، آزمایش‌ها نشان می‌دهند که این دو کمیت همواره با هم متناسب‌اند و با برگزیدن یکاهای مناسب مقدارشان نیز همیشه با هم برابر است. به این برابری اصل هم‌ارزی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B5%D9%84_%D9%87%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D8% B1%D8%B2%DB%8C) می‌گویند. مکانیک کلاسیک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8C%DA%A9_%DA%A9%D9%84% D8%A7%D8%B3%DB%8C%DA%A9) هیچ توضیحی برای برابربودن جرم لختی و جرم گرانشی ندارد، ولی در نظریهٔ نسبیت عام (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AA_%D8%B9%D8%A7%D9%85) اصل هم‌ارزی یکی از اصول موضوعهٔ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B5%D9%84_%D9%85%D9%88%D8%B6%D9%88%D8%B9) این نظریه است.
یکای اندازه‌گیری

یکای (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%DA%A9%D8%A7) جرم در سیستم استاندارد بین‌المللی واحدها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%85_%D8%A7%D8%B3%D8%AA% D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF_%D8%A8%DB%8C%D 9%86%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84%DB%8C_ %D9%88%D8%A7%D8%AD%D8%AF%D9%87%D8%A7) کیلوگرم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%DB%8C%D9%84%D9%88%DA%AF%D8%B1%D9%85) است. سایر واحدهای این کمیت عبارت‌اند از:


گرم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%D9%85)
تن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%86)
اونس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%B3)
پوند (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D9%88%D9%86%D8%AF)
پنی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%BE%D9%86%DB%8C&action=edit&redlink=1)
سوت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%88%D8%AA)
قیراط (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%82%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B7&action=edit&redlink=1)


به نقل از ویکی پدیا
منابع

رضا منصوری. «مفهوم جرم». مجلهٔ فیزیک. بهار و تابستان ۱۳۷۴

moo2010
04-12-2010, 02:27 AM
ریشه لغت

نماد لاتین: V
سرواژه عبارت: volume
تعریف

کمیتی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%85%DB%8C%D8%AA) است بیان کننده میزان فضای اشغال شده توسط یک جسم (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AC%D8%B3%D9%85&action=edit&redlink=1).
فرمول

فرمول (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%81%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%84&action=edit&redlink=1) های این کمیت عبارت‌اند از:


V = fm
V = abh
V = nRT / P

که در سایر نمادها عبارت‌اند از:


m: جرم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%B1%D9%85)
f: چگالی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%86%DA%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C)
a: طول (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B7%D9%88%D9%84)
b: عرض (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%B1%D8%B6)
h: ارتفاع (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%B9)
n: جرم مولی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%B1%D9%85_%D9%85%D9%88%D9%84%DB%8C)
R: ثابت جهانی گاز (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA_%D8%AC%D9 %87%D8%A7%D9%86%DB%8C_%DA%AF%D8%A7%D8%B2&action=edit&redlink=1)
T: دما (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%85%D8%A7) (بر حسب کلوین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%84%D9%88%DB%8C%D9%86))
P: فشار (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1) (بر حسب اتمسفر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AA%D9%85%D8%B3%D9%81%D8%B1))

یکا

یکای (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%DA%A9%D8%A7) آن در سیستم متریک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%85_%D9%85%D8%AA%D8%B1% DB%8C%DA%A9) متر مکعب (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AA%D8%B1_%D9%85%DA%A9%D8%B9%D8%A8) می‌باشد و سایر واحدهای آن عبارت‌اند از:


بشکه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B4%DA%A9%D9%87)
پیمانه (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%BE%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86%D9% 87&action=edit&redlink=1)
سانتیمتر مکعب (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D9%86%D8%AA%DB%8C%D9%85%D8%AA%D8%B1_% D9%85%DA%A9%D8%B9%D8%A8)
گالون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%A7%D9%84%D9%88%D9%86)
لیتر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%DB%8C%D8%AA%D8%B1)
پک (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%BE%DA%A9&action=edit&redlink=1)
پینت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%BE%DB%8C%D9%86%D8%AA&action=edit&redlink=1)
کوارت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AA&action=edit&redlink=1)
درام (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85)



منبع : ویکی پدیا

alirrezapour
05-08-2012, 05:44 PM
حالم بهم خورد دیونه:97::97::97::167::167::167::265::265::26 5::97::97::97: