پس:اولا: انسانها هدفمند زيست مىكنند;ثانيا: تمام تلاش خود را در راستاى رسيدن به اهداف خرد و كلان زندگى مصروف مىدارند.اما با اين وجود، حيرانى و سرگردانى، آسيب هميشگى كسانى است كه سعى دارند در فراسوى تلاش خود، موفقيت را ببينند.آسيب اصلى، عدم برنامهريزى و طبقه بندى نكردن فعاليتها و اهداف است. اگر بخواهيم در انتهاى جادهى زندگى موفقيت نهايى را براى خود رقم زنيم بايستى:ابتدا اهداف را در سه سطح نهايى، متوسط و ابتدايى تقسيم كنيم. هدف غايى دربرگيرندهى اهداف متوسط و اوليه است، به اين نحو كه اگر اهداف اوليه و سپس اهداف متوسط حاصل شوند در نهايت فرد به هدف غايى خود نايل مىشود.پس گام اول تعيين و تشخيص هدف غايى و اهداف متوسط است. از اين رو بهتر است اين اهداف و اولويتها را بر روى كاغذ ثبت نماييم تا با تمركز بيشتر در رتبه بندى و نيل به آن، تصميم بگيريم.پس از آن كه اهداف سه گانه (اوليه، متوسط و غايى) مشخص گرديد، بايد براساس رتبه بندى اهداف، وسايل مورد نياز مشخص شوند. نحوهى تعيين اين وسايل بدين گونه است كه فرد با توجه به ظرف زمانى كه در آن وجود دارد ترتب و نحوهى استفاده از اين وسايل را مشخص مىكند. براى تشخيص او بايد در ابتدا خوب فكر كند و در مخيلهى خود از ابتدا تا انتهاى راه را پيش رود و سپس با مشورت با ديگرانى كه اين راه را طى كردهاند، وسايل تا حد امكان مطلوب را تشخيص دهد.مثلا اگر تقرب به خداوند متعال هدف غايى باشد، تدريس با نيت تقرب هدف متوسط، پذيرش يا قبول شدن در امتحان و پذيرش استاد به عنوان هدف اوليه در نظر گرفته مىشوند. براى نيل به اهداف غايى، متوسط و اوليه فرد طالب بايستى وسايلى چون تبحر در كلاسدارى، گذراندن مقطع تحصيلى مورد نياز، اطلاعات تخصصى كافى و... را فراهم نمايد. نحوهى فراهم شدن اين وسايل و ترتب و تقدم آن با تفكر، مشورت وصلاح ديد مسؤول آموزشى و اساتيد مجرب قبلى امكانپذير است. بخشى از وسايل، فرد را تا حصول هدف اوليه همراهى مىكند، پس از آن هدف اوليه خود يكى از وسايل نيل به هدف، يا اهداف متوسط خواهد شد و به همين ترتيب با طى راههاى ممكنى كه نيل به هدف غايى را ممكن مىسازد، فرد اهداف را يكى پس از ديگرى پشتسر مىگذارد.نكتهاى كه بايد توجه داشت آن كه بايد در انتخاب وسايل و اهداف بسيار زياد محتاط بود و سريع عمل نمود، چرا كه فرصت و زمان چون ابرها مىگذرند و جاى هيچ درنگى نيست.تا به اين جا دريافتيم كه بايد هر هدفى را به اهداف جزيىتر تقسيم نماييم، اهدافى كه در صورت تحقق آنها هدف اصلى محقق مىشود. لذا بايد براى انتخاب وسايل جهت نيل به هدف بكوشيم. در هر انتخاب ابتدا تفكر نماييم و پس از آن با مشورت با ديگران (صاحب نظران) وسايل به نحو قطعى انتخاب شوند.گام سومى كه هم اكنون بررسى مىشود «زمان بندى» اهداف و وسايل است كه چون دو گام قبلى داراى اهميت ويژهاى است.گامهاى قبلى (يعنى تعيين اهداف و وسايل) به عنوان محتوى در قالب زمان ريخته مىشوند و تعيين اين قالب نيز احتياج به تفكر و مشورت دارد. براى زمان بندى بايستى توجه داشت كه:1. متوسط زمانى كه در آن مدت مىتوان به هدف يا اهداف رسيد را در نظر بگيريد (زمان حداقل و حداكثر شما را به نتيجهى غايى نمىرساند.)2. مقدارى از زمان را به عنوان زمان سوخته شده، پيش بينى كنيد. (اين زمان صرف امور و حوادث غير مترقبه مىشوند.)3. زمان را نيز چون هدف يا اهداف از حالت كلى خارج نموده و تبديل به قطعههاى زمانى كوچكتر يا محدودتر نماييد.4. در انتهاى هر قطعهى زمانى با مرور زمانى كه گذشته است، ميزان موفقيتيا عدم آن را بسنجيد.5. ضمن سنجش، موفقيتيا عدم آن براى خود، تشويق و يا تنبيههايى (متناسب با روحيات خود) در نظر بگيريد.6. در تشويق و يا تنبيه خود، با خود صريح بوده و به صراحت عمل كنيد.7. اين سنجش و مراقبت را در پايان تمام قطعههاى زمانى داشته باشيد. مراقبت نهايى حاصل جمع مراقبتهاى قبلى است كه در پايان تك تك قطعات زمانى ثبتشدهاند.8. در انتهاى زمان در نظر گرفته شده، تجربيات اندوخته شدهى خود را حتما با ذكر موضوع بر روى صفحهاى ثبت نماييد تا در زمانهاى بعد بتوانيد براى خود و يا ديگران به عنوان تجربه استفاده كنيد.
مرور نهايى:- تلاشهاى روزمرهى ما عناصرى هستند كه با طى شدن آن به اهداف مورد نظر مىرسيم.- براى رسيدن سريعتر و بهتر به اين اهداف بايد:اولا: هدف يا اهداف را در اهداف كوچكتر يا جزيىتر كه راحتتر قابليت دسترسى دارند، تقسيم نماييم;ثانيا: براى رسيدن به هر كدام از اين اهداف، وسايلى را انتخاب نماييم و براى آنها برنامه ريزى كنيم;ثالثا: زمان مورد نياز براى نيل به اهداف را پيشبينى كرده و براساس پيش بينى حركت را آغاز كنيم، سپس با كنترل گام به گام پيشبينى، خود را بيازماييم;رابعا: براى فعاليتهاى خود تشويق و تنبيههايى در نظر بگيريم و در اعمال آنها با خود به صراحت عمل نماييم.