مقدمه

انسان موجودى است كه فطرت و امور فطرى را به وديعه از جانب خداوند متعال دريافت نموده كه همه آنها در جهت دهى زندگى او مؤثر واقع مى‏شوند. به لحاظ فطرى بودن موجوديت انسان، او آگاهانه يا ناخود آگاه خود را به يك مبدا متعالى متصل مى‏داند كه تماميت اتكال و توجه او را در بر مى‏گيرد.
حس پرستش و كمال جويى يكى از امور فطرى است كه در جهت دهى اين اتصال، انسان را همراهى مى‏كند. در اين ارتباط و اتصال پديده‏اى به نام «ايمان‏» از جانب انسان به خداوند متعال و مبدا تكامل يافته خلق مى‏شود كه تنها فاعل آن آدمى بوده و بر اساس مبانى و مبادى فكرى خود، اين پديده را در زندگى مؤثر مى‏داند. به عبارت ديگر سهم تاثير ايمان در زندگى آدميان بسته به آن است كه انسان چه تفسير و برداشتى از ميزان تاثير اين پديده داشته باشد. گاهى ايمان از بدو تا ختم زندگى را جهت مى‏بخشد و گاه اثر گذارى آن تا حد حداقل كاهش مى‏يابد. اين اثر گذارى و اثر پذيرى منوط به انتخاب آگاهانه آدميان است كه «انا هديناه السبيل اما شاكرا و اماكفورا» . (1)
اين مقال در پى آن است كه پس از در نظر گرفتن اصل ايمان به عنوان يك اصل موضوعه، آثار و لوازم فردى و اجتماعى آن را (هر چند به اختصار) بيان نمايد.
تبيين موضوع

اعتقاد و باورهاى مذهبى، به عنوان نياز اصلى انسان در جهان هستى معرفى مى‏شود. نياز به يافتن، فهم و بر قرارى ارتباط و اتصال به مبدا وجودى، فهم غايت و هدف زيست و نقش آدمى در اين جهان، چگونگى ارتباطات آدميان (خدا، خود، ديگران و طبيعت) و نحوه برخورد وكنش انسان از جمله نيازهايى هستند كه صرفا مذهب تنها پاسخگوى آنها است; چرا كه زمانى نيازها به واقع و روشن پاسخ داده مى‏شوند كه در مرحله قبل از پاسخ، شناسايى نيازها به درستى و روشنى صورت پذيرفته باشد و اين امر بديهى و قطعى است كه به هر اندازه انسان در شناخت‏شناسى گام بردارد نمى‏تواند معرفت كاملتر از تنها خالق خود داشته باشد; پس كاملترين برنامه نيز از سوى همان مبدا وجودى پذيرفته خواهد شد و آدمى صرفا در صورتى در طى طريق خود توفيق خواهد يافت كه اين برنامه را در زندگى خود جارى وسارى بيند.
تا به اينجا دريافتيم كه :
اولا: انسان موجودى فطرى است;
ثانيا: بر اساس امور فطرى طريقه زندگى خود را آگاهانه انتخاب كند;
ثالثا: برنامه‏ايى كه اين راه را از ابتدا تا اتصال معين كرده و جهت مى‏دهد، دين نام گرفته است، از جانب تنها مبدا وجودى براى انسان عرضه شده است.
رابعا: بر اساس ميزان حضور اين برنامه در زندگى فردى و اجتماعى انسان، ميزان ايمان او به مبدا و برنامه ارائه شده از سوى خداوند تعيين مى‏شود، چرا كه ايمان تصديق كردن كسى را و در انقياد او در آمدن (2) معرفى شده است.