-
سیر تحول تاریخی مفهوم فضا2
جیوردانوبرونو (Giordano Bruno) در قرن شانزدهم با استناد به نظریه كپرنیك، نظریههایی درمقابل نظریه ارسطو عنوان كرد. به عقیده او فضا از طریق آنچه در آن قرار دارد (جدارهها)، درك میشود و به فضای پیرامون یا فضای مابین تبدیل میگردد. فضا مجموعهای استاز روابط میان اشیاء و ـ آنگونه كه ارسطو بیان داشته است ـ حتماً نمیبایست كه ازهمه سمت محصور و همواره نهایتی داشته باشد.
در اواخر قرون وسطی و رنسانس،مجدداً مفهوم فضا بر اساس اصول اقلیدسی شكل گرفت. در عالم هنر، جیوتو نقش مهمی رادر تحول مفهوم فضا ایفا كرد، بطوریكه او با كاربرد پرسپكتیو بر مبنای فضایاقلیدسی، شیوه جدیدی برای سازماندهی و ارائه فضا ایجاد كرد.
با ظهور دورهرنسانس، فضای سهبعدی به عنوان تابعی از پرسپكتیو خطی معرفی گردید كه باعث تقویتبرخی از مفاهیم فضایی قرون وسطی و حذف برخی دیگر شد. پیروزی این شكل جدید از بیانفضا باعث توجه به وجود اختلاف بین جهان بصری و میدان بصری و بدین ترتیب تمایز بینآنچه بشر از وجود آن آگاه است و آنچه میبیند، شد.
در قرون هفدهم و هجدهم،تجربهگرایی باروك و رنسانس، مفهوم پویاتری از فضا را بوجود آورد كه بسیارپیچیدهتر و سازماندهی آن مشكلتر بود. بعد از رنسانس به تدریج مفاهیم متافیزیكیفضا از مفاهیم مكانی و فیزیكی آن جدا و بیشتر به جنبههای متافیزیكی آن توجه شد،ولی برعكس در زمینههای علمی، مفهوم مكانی فضا پررنگتر گشت.
دكارت ازتأثیرگذارترین اندیشمندان قرن هفدهم، در حدفاصل بین دوران شكوفایی كلیسا از یكسو واعتلای فلسفه اروپا از سویی دیگر، میباشد. در نظریات او بر خصوصیت متافیزیكی فضاتأكید شدهاست، ولی در عین حال او با تأكید بر فیزیك و مكانیك، اصل سیستم مختصاتراستگوشه (دكارتی) را برای قابل شناسایی كردن فاصلهها بكار برد كه نمودی از فرضیهمهم اقلیدس درباره فضا بود. در روش دكارتی همه سطوح از ارزش یكسانی برخوردارند واشكال به عنوان قسمتهایی از فضای نامتناهی مطرح میشوند. تا پیش از دكارت، فضاتنها اهمیت و بعد كیفی داشت و مكان اجسام به كمك اعداد بیان نمیشد. نقش عمده اودادن بعد كمی به فضا و مكان بود.
لایبنیتز از طرفداران نظریه فضای نسبی بودو اعتقاد داشت، فضا صرفاً نوعی سیستم است كه از روابط میان چیزهای بدون حجم و ذهنیتشكیل میشود. او فضا را به عنوان نظام اشیای همزیست یا نظام وجود برای تمام اشیاییكه همزماناند، میدید.
بر خلاف لایبنیتز، نیوتن به فضایی متشكل از نقاط وزمانی متشكل از لحظات باور داشت كه وجود این فضا و زمان مستقل از اجسام و حوادثیبود كه در آنها قرار میگرفتند. در اصل، او قائل به مطلق بودن فضا و زمان (نظریهفضای مطلق) بود. به عقیده نیوتن فضا و زمان اشیایی واقعی و ظرفهایی به گسترشنامتناهی هستند. درون آنها كل توالی رویدادهای طبیعی در جهان، جایگاهی تعریف شدهمییابند. بدین ترتیب حركت یا سكون اشیاء در واقع به وقوع میپیوندد و به رابطهآنها با تغییرات دیگر اجسام مربوط نمیشود.
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن