نتيجه گيري

به نظر مولف، سيستمهاي پيچيده همساز در گذار از عصر صنعت با محوريت محصولات فيزيكي به عصر اطلاعات با محوريت دانش بازتاب مي يابد. آنچه كه از اهميت خاصي برخوردار است افزايش سريع تمركز بر قابليتها و خدمات بالقوه تك تك كاركنان سازمان است. مي توان چنين استدلال كرد كه اين تمركز به بازبيني الگوهاي سنتي سازمانهاي سلسله مراتبي و خصوصاً شيوه هاي مديريت منجر شده است. هم اكنون مديريت دانش به عنوان ابزار رسمي پاسخگويي به عملكرد ساختار شبكه اي سازمان دانش بنيان كه با سيستم هاي پيچيده همساز مشابهت هاي فراوان دارد، در حال ظهور است. جهان واقعي به عنوان جهاني كه در آن همه چيز نسبي است، هيچ چيز قابل پيش بيني نيست با عقايد سنتي انسان همخوان نيست. براي همسازي با اين محيط لازم است برخي ويژگيهاي رفتاري را كه انسانها در جامعه ماقبل عصر اطلاعات كسب كرده اند مجدداً ارزيابي كرد. ما چنان شرطي شده ايم كه همواره در انتظار يكنواخت بودن اوضاع هستيم، يا اطاعت مي کنيم يا كنترل، سازگاري را ترجيح دهيم و نهايتا هميشه راه حلهاي از پيش تعريف شده را براي حل مسائل آينده به كارمي بنديم. اما ديدگاهي كه سيستمهاي پيچيده همساز دارند حاكي از آنست كه ما از راههاي زير به نتايج بهتري دست خواهيم يافت:

  • پيش بيني احتمال بروز تغييرات
  • آمادگي براي بهره برداري به موقع از اين تغييرات
  • بررسي دقيق بازخوردها به جاي تلاش براي كنترل يك محيط واقعا پيشبيني ناپذير
  • هدايت همراه با توضيح براي کارکنان به جاي صدور بخشنامه اي آمرانه
  • حفظ انعطاف پذيري
  • تشويق تنوع
  • اتخاذ موضع فعالانه به جاي انفعالي و
  • تكيه بر ابزارهاي توانمند به جاي پياده سازي راه حلهاي از پيش تعيين شده اي که درستي آنها براي حل مشكلات جهان واقعي مورد ترديد است.




منبع :
Pohl, J., Adapting to the Information Age, InterSymp-2000, 12th International Conference on Systems Research, Informatics and Cybernetics, Baden Baden, Germany, July 31-August 4, 2000