"وجدان کاری" پيش نياز "نظم اجتماعی"
مهـدی ياراحمـدی خـراسـانی
اشاره:
در قرآن کريم واژه "وجد" و مشتقات آن ، در معانی يافتن و ديدن ، اطلاع و آگاهی و رسيدن مورد استفاده قرار گرفته است و به عنوان نفس لوامه نيز تعبير شده که با انجام کار زشت انسان را نکوهش میکند. چندی است اصطلاح وجدان کاری به فرهنگ اداری کشور راه يافته و مورد توجه مديران ارشد قرار گرفته است. اما تا به حال گامهای اساسی در جهت شناسايی و اعمال حاکميت وجدان کاری در جامعه برداشته نشده است. وجدان کاری را میتوان رضايت قلبی و التزام عملی نسبت به وظايف تعيين شده برای انسان تعريف کرد. با اين شرط که بدون هرگونه سيستم نظارتی ، شخص وظايف خود را به بهترين نحو ممکن به انجام رساند.
مقدمه:
"وجدان" ندای درونی افراد است زنگ خطر، چراغ خطر، ندای خطر و ... که به انسان اخطار می دهد از مسير راست منحرف نشود . مرداب گناه و باتلاق نقطه مقابل وجدان است. اگرانسان بتواند وجدان و خود را بازيابد و خود را از مهلکه های سخت گناه رهايی دهد به حتم پيروز ميدان و بهره مند از سعادت دنيا و آخرت است. صرفنظر از تعاريف وجدان که افراد ايده ها و نظرات و تعاريف مختلفی در اين خصوص ارائه می دهند همواره تاکيد می شود که به وجدان تاريخی، وجدان همگانی ، وجدان عملی و ... بنگريد که شما را به چه کار می خوانند. ببينيد اقتصای کرامت انسانی چيست و بنابر آن عمل کنيد. بدنبال آن انصاف ما قاضی می شود و می توان در دادگاه درونی خود را مورد ارزيابی قرار داد. با اين اوصاف آزادی وجدان انسانها بايستی خدشه ناپذير باشد و هيچ کس نبايد به کاری مخالف وجدانش وادار گردد.
وجدان به چه معناست؟
در زبان فارسی وجدان به معنای يافتن ، شعور ، شعور باطن و به عنوان قوهای در باطن شخص است که وی را از نيک و بد اعمال آگاهی دهد. وجدان در زبان انگليسی با واژه Conscience معرفی شده و به معنای باطن ، دل و شعور آمده است و از آن به عنوان احساس درونی و روحانی که موجب تشخيص خوب از بد میشود ياد شده است.
وجدان کاری :
در حالی که وجدان کاری با مفاهيمی از قبيل انضباط ، روحيه ، کارايی ، انگيزش و تعهد رابطه نزديک دارد با آنها متفاوت است. وجدان کاری عبارت است از احساس تعهد درونی به منظور رعايت الزاماتی که در ارتباط با کار مورد توافق قرار گرفته است. به بيان ديگر منظور از وجدان کاری ، رضايت قلبی ، تعهد و التزام عملی نسبت به وظيفههايی است که قرار است انسان آنها را انجام دهد، به گونهای که اگر بازرس و ناظری نيز بر فعاليت او نظاره گر نباشد، باز هم در انجام وظيفه قصوری روا نخواهد داشت.چگونه میتوان کم کاری ، عدم احساس مسئوليت ، حضور نيافتن در محل کار ، عدم پاسخگويی و راهنمايی صحيح مراجعان ، مراقبت نکردن صحيح از اموال ، بیتوجهی به کيفيت کار و گرايش به آسانطلبی را به رضايت شغلی و انجام کار با کيفيت بالا و مطلوب و حضور موثر در محل کار تبديل کرد؟ اين امر دغدغه اصلی در بيدار نمودن وجدان های خفته است. وجدان کاری عبارت است از مجموعه عواملی که در فرد سازمانی نظام ارزشی بوجود میآورد.
از وجدان کاری و خودکنترلی تا نظم اجتماعی:
چه عواملی باعث عدم توجه به وجدان بخصوص وجدان کاری در ارگانهای ما شده است؟ما را ناخواسته عادت داده اند که وجدان کاری و انظباط اجتماعی را زير پا بگذاريم. برای خطاهای خود به عذر و بهانه و منطقی جلوه دادن آن روی بياوريم و بر تقويت آن اصرار ورزيم. وقتی برای به تعويق انداختن کارهای خود عذر و بهانه می آوريم آن را امری حقيقی جلوه می دهيم و عواقب آن را از ياد می بريم . اوايل وقتی به زشتی، عادتی که پيدا کرده ايم می انديشيديم پيش وجدان خود شرمنده می شديم ولی وقتی وجدان سلب شود از زشتی عادت پيش وجدان خود شرمنده نمی شويم. اين احساس بدی است که می تواند ما را از ادامه روش قبلی باز ندارد.
برای مثال وقتی وارد ارگانی می شويد با ذهنيات پراکنده ، فکر می کنی که اگر وجدان کاری انظباط اجتماعی، ذات نفس الهی و ... را داشته باشی و کار خود را به درستی انجام دهی حق خود را تمام و کمال دريافت خواهی کرد و کسی که در کار خود کوتاهی کند عواقب آن را خواهد ديد. ديری نمی پايد که اين موضوع برايت برعکس ثابت می شود ، اينجا ديگر وجدان کاری نمی ماند و وجدان کارايی خود را از دست می دهد. ضعف وجدان کاری و انظباط اجتماعی به بی وجدانی کارمندان، کم کاری، ناآکاهی و ... منجر می شود.در صورت دارا بودن بالاترين حد وجدان کار میتوان جامعهای را تصور کرد که در آن افراد در مشاغل گوناگون سعی دارند تا کارهای محوله را به بهترين وجه و بطور دقيق و کامل و با رعايت اصول بهينه انجام دهند. پس وجدان کاری موجب میگردد تا افراد سيستمی و نظاممند گردند و در نهايت به آرمان بزرگ خودکنترلی نائل آيند که اين امر ضرورت و پيش نياز نظم اجتماعی است.
عوامل موثر بر وجدان کاری:
وجدان کاری کارکنان تحت تاثير عوامل مختلفی است که عمده آن به شرح زير می باشد:
1- به کارگيری کارکنان بر اساس علاقه و توانايی و تلاش برای ارضا نيازهای آنان.
2- تقسيم کار مطلوب کارکنان واحتساب سختی ، حساسيت و پيچيدگی کار در تنظيم حقوق و مزايا و ارزيابی عملکرد کارکنان برای ايجاد امکان پيشرفت.
3- تشويق و تنبيه کارکنان و ارائه فرصت و امکان لازم برای ترفيع بر اساس معيارهای قبل از اندازهگيری.
4- شرکت دادن کارکنان در تصميم گيریهای سازمانی و تفويض اختيار و عدم تمرکز تا حد امکان.
5- انتساب مديران شايسته بر اساس تخصص ، تجربه و وجدان کاری .
6- اجرای برنامههای آموزشی بر اساس نيازهای شغلی به منظور تعالی کارکنان برای ايجاد خرسندی از شغل.
تقويت وجدان کاری با تأکيد بر اهداف معنوی و با استفاده از انگيزههای مادی ضمن تقويت و توجه به عوامل فوق الذکر سبب بهبود شرايط کاری ، رضايت مندی، خودکنترلی ودر نهايت ايجاد نظم اجتماعی می گردد .