با وجود اثرات متنوع طبيعي و اقتصادي که تا کنون مورد بررسي قرار گرفته است اين نيز مسلم است که چگونگي پراکندگي جمعيت در گذشته تاثير بسياري بر توزيع جمعيت حال و آينده دارد. به عبارت ديگر پراکندگي جمعيت داراي يک خاصيت جبري و تمايل به استقرار در يک منطقه مي باشد در اغلب موارد توزيع کنوني جمعيت روندي است از آنچه که در گذشته نيز وجود داشته است .

قدمت تمدن در آسيا نقش مهمي در الگوهاي جمعيتي کنوني اين قرن دارد اگر چه تفرق جمعيت در برخي از ممالک که سابقه طولاني تجمع انساني دارند مثل عراق ممکن است تا حدي به دليل تهاجماتي باشد که در گذشته به اين کشورها شده است.نقشه هاي جمعيتي در دو قاره آمريکاي شمالي و جنوبي که نمايانگر توزيع جمعيت با بسط شبکه راه آهن توسط اروپائيان تطابق دارد.

عواملي همچون بهداشت ،سطح آموزش ونوع فعاليت بر گسترس جمعيت تاثير مي گذارد

بطور خلاصه پراکندگيهاي جمعيتي را نمي توان فقط با اشاره به يک زمان معين توجيه کرد اين پراکندگيها بطور مداوم در پاسخ به تغيير تاثيرات و ارزشهاي انساني تغيير م نمايد. از طرفي تغييرات در توزيع جمعيت دستخوش در عامل اصلي يعني مهاجرت و رشد طبيعي (اختلاف نرخ زاد و ولد و مرگ و مير) مي باشد.

برخي اوقات ميزان مهاجرت بر رشد طبيعي فزوني مي گيرد گاه اين قضيه بر عکس مي باشد. ليکن تمامي جنبه هاي عوامل اجتماعي و سياسي از قبيل اختلاف فرهنگي، مذهب، سيستم اجتماعي، طبقات اجتماعي، خدمات اجتماعي، پيشرفتهاي بهداشتي ، سطح آموزشي، موقعيت،زمان،خط مشي هاي ملي جمعيتي، تغييرات در محدوديتها و موقعيت مزهاي سياسي و غيره در توزيع جمعيت موثر مي باشند.

آشکار است که توجيه عواملي که بر الگوهاي پراکندگي جمعيت اثر ميگذارند کار آساني نيست. اين مستلزم تجزيه و تحليل دقيق نقشه هاي توپوگرافي،اطلاعات مشروح آ ب و هوايي، اقتصادي و اجتماعي بوده و بعلاوه نياز به داشتن دانش گسترده اي از گذشته و آگاهي دقيق از پيچيد گي نيروهائي که وجود بشر را در سطح زمين تحت تاثير قرار مي دهند،دارد.

شايد اين آسان باشد که براي هر يک از اين عوامل به تنهايي اهميت زيادي قائل شد تنها به دنبال برسي آن شتافت ليکن اين مسلماً به قيمت ناديده انگاشتن ساير عوامل خواهد بود.