عوامل اجتماعی دخیل در ایجاد "ترجمه ناپذیری ها" و "ترجمه ناشدنی ها"

بشیر باقی، محسن مبارکی


چکیده:بحث پیرامون ترجمه ناپذیری و ترجمه ناشدنی ، در میان ارباب نظر بسیار است. زمانی باور این بود که شعر حافظ ترجمه ناپذیر است. شاید این نظر در زمانی خاص و برای قشری خاص در فرهنگی خاص پذیرفتنی باشد اما بسیاری از منتقدان معتقدند "شاهکارهای ادبی متعلق به تمام ملتها و زبانهاست" (رادفر، 1369). امروزه به دلایل متعدد حافظ ترجمه ناپذیر تلقی می شود اما چنانچه بستر فرهنگی لازم به تدریج آماده شود و این آثار در این بستر ِ آماده شده ترجمه شوند افرادی که توانایی لازم را کسب کرده اند می توانند به اندازه توانائی های خود از ترجمهء شاهکارهای جهان بهره برند. از طرفی می دانیم که "پیشرفت هر کشور در امور مادی و معنوی ثمرهء برخورد درست و منطقی با فرهنگهای دیگر و بهره وری از آنهاست"(همان،ص 153). در این میان افرادی هستند که ایمان به فرهنگ غنی را سدی در مقابل غربزدگی از طریق ترجمه های ادبی می دانند (دانشور، 1369) یعنی ترجمه را امری مضر می دانند، در صورتی که این افراد هستند که با برداشتهـا و نیاتی که دارند استفــاده های درست یا نادرست از متونی که خوانــده اند می نمایند. خودپسندی، ترس از بیگانه، غرور، تعصب، مدگرایی و … عواملی هستند که در "ذهن" افراد آثاری را ترجمه نشدنی می کند و حال آنکه روحیهء کسب ِ علم و دانش آزادی خواه بوده، سبب می گردد افراد، کمتر اثری را ترجمه-نشدنی بدانند. همچنین ناشناس بودن افراد و مشکلات جامعه، عدم آشنایی خوانندگان با آثار اندیشه پرور، اقتصاد نابسامان، زمان نیز از دیگر عواملی هستند که آثار زیادی را ترجمه نشده باقی می گذارد. در این مقاله سعی می شود تأثیر عوامل مختلف اجتماعی در انجام یا عدم انجام ترجمه و نتایج آن بر فرهنگ به طور اجمالی بررسی گردد