-
اصطلاحات،ضرب المثل ها واژگان عامیانه پر کاربرد انگلیسی
not Hold Water
بي معني بودن. غير منطقي بودن. به عقل جور در نيامدن
The Kiss Of Death:
فاتحه چيزي را خواندن
Get The Hang Of Something:
قلق چيزي را به دست آوردن. راه كاري را ياد گرفتن
Raise A Stink:
الم شنگه به پا كردن. قشقرق راه انداختن
Get Off Someone's Back:
دست از سر كسي برداشتن
Be Greek To One:
قابل درك نبودن. سر در نياوردن
Dressed To The Teeth:
با سليقه لباس پوشيدن
Not Have A Leg To Stand On:
حتي يك دليل خوب براي ادعا نداشتن
Out On A Limb:
در موقعيت خطرناك قرار داشتن
Up One's Sleeve:
آماده داشتن. زير سر داشتن
Fork Over:
سلفيدن. رد كردن (پول)
Eat One's Heart Out:
حسودي كردن. دل كسي سوختن. غصه خوردن
Give Someone A Buzz:
به كسي زنگ زدن. تلفن زدن
The Salt On The Earth:
آدم هاي نازنين. آدمهاي بي نظير
IN THE SAME BOAT
همدرد بودن
I am broke, can you lend me a couple of bucks?
sorry I am at the same boat.
TWIST ONE'S ARM
مجبور كردن. تحت فشار قرار دادن
daddy won't buy me the car unless I twist his arm
IN ONE'S BOOK
به عقيده شخص
in my book, you are the most generous person in the world!
STRAIGHT FROM THE HORSE'S MOUTH
از منبع موثق. از دهان خود شخص شنيدن. دست اول
I have heard straight from the horses mouth that he is gonna be the next president of the company
JUMP DOWN SOMEONE'S THROAT
به كسي پريدن. از كسي به شدت عصباني شدن
why do you jump down my throat before you listen to what I have to say?
AT SIX AND SEVENS
سر در گم. هاج و واج. حيران و سرگردان
henry was all at six and sevens since he lost his job
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن