عریف هدفهدف، نقطه ای را که انسان می خواهد به آن برسد تعیین می کند.1
اهداف، به مقدار زیادی، نوع و میزان تلاش و کوشش های انسان را تعیین می کنند و او را در مسیر خاصی سوق می دهند. به سخن دیگر، اولین نقش هدف روشن نمودن جایگاه، مقام، مرتبه و یا مرکزی است که فرد می خواهد به آن نزدیک شود و یا به آن نایل آید.2
دربارۀ هدف آفرینش انسان، در آیات قرآن بیانات مختلفی آمده است در حقیقت هر کدام به یکی از ابعاد این هدف اشاره می کند؛ از جمله این که می فرماید:
و ما خلقت الجن والانس الاّ لیعبدون؛3 من جن و انس را نیافریدم، مگر این که، مرا پرستش کنند.
عبادتی که خدا ازآن بی نیاز و بندگان برای پیمودن راه تکامل و ترقی سخت به آن نیازمندند. قرآن کریم «عبادت» را هدف آفرینش معرفی می کند. نه هدف آفریننده. خداوند برای رسیدن به مقصد، کاری را انجام نمی دهد؛ چرا که او خود مقصود کل است، او صمد است.4
و در آیه دیگر می خوانیم:
الذی خلق الموت والحیوة...؛ 5او کسی است که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را آزمایش کند که کدامین نفر بهتر عمل می کنید؟
در این جا مسئلۀ «آزمایش و امتحان » انسان ها از نظر «حسن عمل » یک هدف معرفی شده است : و در جای دیگر آمده است :
الله الذی خلق سبع سموات و مِنَ الأرض ...6 خداوند کسی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین مانند آن خلق کرده است، فرمان او در میان آنها نازل می شود تا بدانید خداوند بر همه چیز توانا، و علم او به همه موجودات احاطه دارد.
در این جا «علم و آگاهی» از قدرت و علم خداوند، هدفی برای آفرینش آسمانها و زمین را (آن چه در آنهاست) ذکر شده است.
و در آیه دیگر می خوانیم:
ولو شاء ربک لجعل النّاسَ...؛7 اگر پروردگارت می خواست همه مردم را «امت واحده»
می گردانید؛ ولی آنها همواره مختلفند، مگر آن چه پروردگارت رحم کند، و برای همین (رحمت) آنها را آفریده.
و بر طبق این آیه، «رحمت الهی» هدف اصلی آفرینش انسان است.
آیات مورد بحث، تنها روی مسئله عبودیت و بندگی تکیه می کند و با صراحت تمام آنها را هدف نهایی آفرینش جن و انسان معرفی می نماید. و مسئله «علم و دانش» و «امتحان و آزمایش» اهدافی هستند که در مسیر عبودیت قرار می گیرند، و «رحمت واسعۀ خداوند» نتیجه این عبودیت است.8
استاد محمد تقی جعفری دربارۀ هدف کلی آفرینش چنین می گوید:
هدف از آفرینش انسان عبارت است از: رسیدن به کمال ممکن به واسطۀ شناخت حقیقی موجود برترین و نیایش به مقام شامخ او. 9
هدف های راهنمایی:
هدف راهنمایی آن است که شخص بدان وسیله از وضع فعلی و امکاناتش آگاه گردد و بر اساس آن اهداف آینده اش را تعیین کند، و با انجام اعمال مناسب، ابعاد وجودش را رشد دهد.
ویژگیهای هدف از دیدگاه اسلام:
1. نامحدود باشد؛ 2. مشخص کنندۀ جهت زندگی و تلاش و کوشش فرد باشد؛ 3. موجب پیشرفت و تکامل فرد و معین کنندۀ اندازۀ پیشرفت او باشد؛ 4. جامع باشد؛ 5. با فطرت سازگار باشد.10
اهداف آنی و غایی در راهنمایی:
اهداف راهنمایی از نظر زمان به دو قسمت اهداف آنی (نزدیک) و اهداف غایی (نهایی) تقسیم می شود. اهداف آنی (نزدیک) راهنمایی، بیش تر جنبۀ پیش گیری دارند و از طریق ارائۀ اطلاعات مناسب و موثق، فرد را با فرصتها و موقعیت هایی که باعث پیشرفت تحصیلی و شغلی او می گردند آشنا می سازد و از اتلاف نیروهای مادی و معنوی جلوگیری به عمل می آورد. اهداف غایی (نهایی) راهنمایی، فرد را به سوی خود رهبری سوق می دهند و او را برای حل مشکلات و تصمیم گیری آماده می کند. اهداف آنی و نهایی راهنمایی از یکدیگر جدا نیستند، بلکه لازم و مکمل یکدیگرند.11
اهداف آنی و غایی راهنمایی از دیدگاه اسلام:
اهداف واسطی اهدافی هستند که نسبت به هم ارتباط عرضی دارند، می توانند کنار هم قرار بگیرند؛ به عبارت دیگر، این اهداف نسبت به هم، از نوعی استقلال برخوردارند. این دسته از اهداف، ناظر به شئون مختلف انسان می باشند و همان گونه که این شئون نسبت به هم از نوعی استقلال برخوردارند، اهداف مربوط به آنها نیز چنین می باشند.
اکنون اگر بخواهیم به نمونه ای از اهدافی که نسبت به هم ارتباط عرضی دارند اشاره کنیم، می توانیم «تعاون» و «تفکر» را مورد توجه قرار دهیم که اولی، هدفی است که ناظر به شأن اجتماعی و دومی، هدفی است که ناظر به شأن فکری است؛ امّا اهدافی که نسبت به هم ارتباط طولی دارند، نمی توانند در کنار یک دیگر و مستقل از هم در نظر گرفته شوند، بلکه هدفی که در طول اهداف دیگر قرار گرفته، همواره با همه ی آنها همراه است. به عنوان مثال، هدف «قرب» با دو هدف «تعاون» و «تفکر» ارتباط طولی دارد و بنابراین، نمی توان این دو هدف را از قرب، مستقل فرض کرد، بلکه همواره سایه ای برای آن دو هدف مزبور قرار خواهد گرفت. این ارتباط بیانگر آن است که دو هدف تعاون و تفکر، خود باید در پی نیل به قرب، مورد توجه قرار گیرند. پس می توان گفت: قرب «هدف غایی» و آن دو (تعاون و تفکر) «اهداف واسطی» هستند. بر این اساس، اهدافی که در طول و بالای اهداف دیگر قرار می گیرند، و اهدافی که در عرض هم واقع می شوند، «اهداف واسطی» به شمار می آیند.
اهداف غایی:
موارد زیر هم که اختصاص به شأن معینی ندارند- بلکه همه شئون آدمی را در برمی گیرند- جزو اهداف غایی به شمار می آیند و آن ها عبارتند از: 1. هدایت و رشد؛ 2. طهارت و حیات طیبه؛ 3. تقوا؛ 4. قرب و رضوان؛ 5. عبادت و عبودیت.12
هدایت ورشد:
هدایت به خلقت و معنای آن ناظر است وبنابراین، هیچ خلقتی، بی هدایت نتواند بود (قال ربنا الذی أَعطی...). 13
در انسان هدایت در دو مرحله انجام می پذیرد: در نخستین مرحله، هدایت به معنای «نمودن» راه است. در این نوع هدایت، راه و بی راهه شناسانده می شود (هَدَیناه النَّجدَین)14 و تمیز فجور و تقوا فراهم می آید. پس هدایت شامل هدایت رسولان و نیز هدایت فطری خواهد بود؛ زیرا در هر دو، «نمودن» راه انجام می پذیرد. در نوع دیگر هدایت، تنها «نمودن» راه در نظر نیست، بلکه پیمودن آن نیز مطمح نظر است. هدایت به عنوان یک هدف غایی، همین نوع اخیر از هدایت است؛ زیرا تنها در این هدایت است که خلقت و موجودیت انسان، از تباهی می رهد و متضمن مفهوم «فوز» می شود.
البته نیل به این هدف غایی و دست یافتن به هدایت به این معنا، در گرو تن دادن به هدایت نخست است. اگر انسان با دیدن راه، در آن گام گذاشت و به تکاپوی مقصد برخاست، هدایت دوم
جلوه گر می شود (والذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا...).15
هدایت به عنوان هدف غایی گاه در قرآن با واژه ی «رشد» بیان می شود. رشد در فرهنگ قرآن به معنای توسعه یا نمو به کار نرفته. بلکه به مفهوم هدایت استعمال شده است (مَن یَهدِی اللهُ فَهُوَ المُهتَدِ و مَن یُضلِل فَلَن تَجِدَ لَهُ ولیّاً مرشداً).16 از این رو، مقابل آن «غی» (گمراهی) است. هنگامی که می گوییم:
هدایت، هدف غایی است، مقصود آن است که آدمی در هر یک از شئون خود، آن را در نظر آورد و به سوی آن راه بپوید. هر گاه انسان در شئون جسمی، فکری، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی تن به معیارهای الهی دهد، بر خداست که دست او را بگیرد و وی را به مقصد برساند و این چنین است که هدایت به عنوان هدف غایی تحقق می یابد.17
طهارت و حیات طیبه:
طهارت و نجاست دو وصف وجودی برای اشیایند که آن ها را از حیث آن که موجب رغبت یا کراهت انسان است، مورد توجه قرار می دهند. گاه چیزی بر اشیاء عارض می گردد که موجب تغییر صفات رغبت انگیز آنها می شود عمده ی این صفات سه چیز است: طعم، بو و رنگ. هر گاه این سه ویژگی از یک شیءای به نحوی تغییر کند که موجب کراهت گردد، آن شیء از حیطه ی استفاده و رغبت انسان خارج می شود.
این معنا که عمدتاً در محسوسات به کار می رود، مورد توجه همه ی اقوام بوده است و در اسلام نیز به سبب کثرت استعمال به حقایق شرعیه یا متشرعه تبدیل شده و به موارد معینی اطلاق
می گردد. استعمال واژه های طهارت و نجاست در قرآن از حد محسوسات فراتر رفته و به همین معنای محسوس، برای امور معقول اعتبار شده است.
بنابراین، در اسلام، همه ی معارف اصول اخلاقی و احکام، به مسئله ی طهارت و نجاست نظر دارند. در اسلام اصل توحید، طهارت کبری معرفی شده و اکر کسی به خدا شرک بورزد، طهارت وجودی خویش را از دست داده است. طهارت به این معنای وسیع که شامل اعتقادات، اخلاق و اعمال می شود، یک هدف غایی در تربیت اسلامی است. از این هدف با عنوان «حیات طیبه» نیز یاد شده است. حیات طیبه به معنای زندگی پاک است و هم چون طهارت، جمیع شئون انسان را در بر می گیرد، از پاکی و طهارت جسمی گرفته تا فکری، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و این همان ارتباط طولی است که بین اهداف غایی و واسطی برقرار است.
تقوا
وقایه به معنای حفظ یک شیء است از آن چه بدان آسیب می رساند. تقوا عبارت از ان است که، نفس تحت محافظت قرار بگیرد تا به ارتکاب گناه یا خطا دچار نشود (صارَ التقوی فی تَعارُفِ الشرعِ حِفظُ النفس...).18
مراتب این محافظت متفاوت است: در یک مرتبه، فرد به هنگام لغزش، قدرت محافظت ندارد،بنابراین، به لغزش تن می دهد؛ اما پس از آن، بلافاصله خود را باز می یابد. استغفار می کند و بر لغزش خود اصرار نمی ورزد.
(...اعدت للمتقین *... والذین اذا فعلوا فاحشهً اوظلموا...).19 در مرتبه ی بالاتر، محافظت، هوشیارانه تر است و فرد به محض روبرور شدن با وسوسه و لغزش، بر آن چیره می شود (انّ الذین اتّقوا اذا مسّهم...).20
هنگامی که از تقوا به عنوان یک هدف غایی سخن می گوییم، مقصود مرتبه ی اعلای آن است وگرنه اصل تقوا، رنگ غایت و پایان را دارا نیست.ارتباط تقوا به عنوان هدف غایی با اهداف واسطی، ارتباط طولی است.
و بنابراین، باید در همه ی شئون انسان حضور داشته باشد. حضرت امیر علیه السلام در خطبه ی متقین این ویژگی را بیان فرموده اند:
إِذا زُکِّیَ أَحدٌ مِنهُم خافَ مِما یُقالُ له.21
این ظرفیت عظیم در انسانی به ظور می رسد که هدف غایی تقوا در وی متحقق شود.
قرب و رضوان
قرب به معنای نزدیکی به خداست و آشکار است که این نزدیکی، مکانتی است نه مکانی. در قرب، انسان به خدا نزدیک می شود، امّا خدا همواره به انسان نزدیک است، آن هم در برترین حد نزدیکی (... ونَحنُ أَقربُ الیه مِن حَبلِ الوَرید).22 انسان در دست خداست و در عالم واقع، نزدیکی همواره حاصل است، امّا اگر انسان متوجه این معنا باشد، نزدیکی برای او حاصل می شود و اگر «متوجه» نباشد دور می شود. هر قدر توجه انسان به خدا عمیق تر و پایدارتر باشد و به هر میزان که انسان بیش تر احساس حضور در محضر خدا را داشته باشد، قرب افزون تری ایجاد می شود. از این رو نماز که برترین نوع توجه و ذکر نسبت به خداست، بیش ترین قرب را می تواند ایجاد کند و در خود نماز نیز، سجده به سبب این که بلندترین قلّه ی تذلّل را به نمایش می گذارد، بالاترین میزان قرب را می تواند فراهم آورد.
پیامبر صلی الله علیه و آله در این مورد می فرماید:
أَقرَبُ ما یکونُ العبدُ مِن اللُهِ إذا کان ساجداً؛23 هنگامی که بنده در حال سجده است، بیش تر از همیشه به خدا نزدیک است.
جست و جوی رضوان خدا نیز ملحق به قرب است؛ زیرا مقصود از رضوان، توجه به خداست. توجهی متعالی که به «رضا» چشم دارد نه به «جزا» پس رضوان، اخص از قرب و اوج آن است و لذا «بهره ی اندکی» از رضوان به هر بهره ی گزاف پهلو میزند. به هر حال قرب و اوج آن، یعنی رضوان، یکی از اهداف غایی تربیت است و از این رو، لازم است سایه ی آن بر هر یک از اهداف واسطی و هر یک از شئون انسان افکنده شود.
عبادت و عبودیت:
قرآن بیان می کند که هدف غایی از خلقت انسان «عبادت» است. تربیت باید نیل به این غایت را میسّر سازد، پس عبادت، هدف غایی تربیت نیز هست. عبادت چیست؟ ظاهر عبادت، به انجام
پاره ای از اعمال توسط اندام بدن (مانند رکوع، سجده، طواف و...) اشاره دارد؛ اما حقیقت عبادت، عبارت از آن است که، انسان خود را در برابر ربّ خویش، در مقام مملوکیت و مربوبیت قرار دهد. پس حقیقت عبادت، عبودیت است. عبد، کسی است که تنها خدا را ربّ خویش قرار دهد و عبادت، طریقی است که باید انسان را به این «معرفت ربوبی» نایل گرداند و اگر چنین نکند، نمی توان آن را هدفی غایی خلقت دانست. پس یکی از اهداف غایی راهنمایی «عبد» ساختن انسان است. این هدف با اهداف واسطی ارتباط طولی دارد.24
پی نوشت ها:
1 . علی شریعتمداری و دیگران، انتقال به تعلیم و تربیت اسلامی، ص209.
2 . عبدالله شفیع آبادی، مقدمات راهنمایی و مشاوره، ص21.
3 . ذاریات (51)، آیه56.
4 . عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن، ج2ف ص583.
5 . ملک (67)آیه2.
6 . طلاق (65) آیه12.
7 . هود (11) آیه های 118-119.
8 . تفسیر نمونه، ج22، ص386و389.
9 . محمد تقی جعفری، آفرینش و انسان، ص143.
10 . علی شریعتمداری و دیگران، انتقال به تعلیم و تربیت اسلامی، ص210-214.
11 . عبدالله شفیع آبادی، مقدمات راهنمایی و مشاوره، ص22.
12 . خسرو باقری، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص58-59.
13 . طه (20) پایه50.
14 . بلد (90)آیه10.
15 . عنکبوت(29) آیه69.
16 . کهف(18)آیه17.
17 . خسرو باقری، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص60.
18 . راغب اصفهانی، مفردات، ماده ی وقی.
19 . آل عمران(3) آیه 135.
20 . اعراف(7) آیه 201.
21 . نهج البلاغه، خطبه همام.
22 . ق (50) آیه16.
23 . تفسیر المیزان، ج20، سوره علق.
24 . خسرو باقری نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص60-64.
منبع : مشاوره و راهنمایی از دیدگاه اسلام – محمدرضا مطهری، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، 1379 ، صص51-59