من آرایشگر هستم و خانه هم دارم. هیچ نیازی هم به پول و حمایت‌های مالی نامزدم ندارم، بلكه فقط ...
زن جوان در اقدامی عجیب و برای دریافت مجوز ازدواج با یك زندانی از بازپرس جنایی تهران كمك خواست.
صبح دیروز زن جوانی با حضور در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای جنایی تهران در حالی كه نامه‌ای به دست داشت، به قاضی «رسولی» گفت: حدود یك سال قبل با مرد جوانی آشنا و مدتی بعد نامزد شدیم، از آنجا كه از ازدواج اولم دو بچه داشتم، تصمیم گرفتم مدتی برای ازدواج صبر كنم و اجازه بدهم بچه‌ها با مرد مورد علاقه‌ام بیشتر آشنا شوند.
نامزدم كه گفته بود در كار خرید و فروش خودرو است، وضع مالی خوبی داشت، اما حدود 7 ماه قبل كه شام در خانه‌ام میهمان بود، مأموران پلیس ناگهان با حكم قضایی وارد شده و دستگیرش كردند. در حالی كه شوكه بودم و نمی‌دانستم چرا این‌گونه دستگیر شده است، به بررسی موضوع پرداختم تا اینكه متوجه شدم اتهامش سرقت تحت عنوان مأمور قلابی است.
حالا بعد از گذشت 7 ماه با این‌كه تاكنون نتوانسته‌ام او را ببینم، احساس می‌كنم علاقه‌ام به او بیشتر شده و همچنان به ازدواج با مرد مورد علاقه‌ام فكر می‌كنم. هم‌اكنون نیز تمام مراحل قانونی را انجام داده و فقط نیازمند دستور قضایی برای ورود به زندان و برگزاری مراسم عقد هستم!

بازپرس نیز پس از بررسی درخواست زن جوان مجوز ورود به زندان و اجرای مراسم عقد را صادر كرد.
زن جوان در حالی كه با خوشحالی از اتاق بازپرس خارج شده بود، در پاسخ به این سؤال که «چرا می‌خواهی با یك مجرم ازدواج كنی؟» گفت: من عاشق این مرد هستم. وقتی همسر اولم فوت كرد، با دو بچه كوچك زندگی سختی را گذراندم. خودم كار كردم و برایشان خانه و زندگی ساده اما راحتی فراهم كردم. بچه‌هایم الآن نوجوان هستند. با آن‌كه موقعیت‌های زیادی برای ازدواج داشتم، اما از حقم گذشتم تا اینكه با مردی آشنا شدم كه 5 سال هم از خودم كوچكتر است. او در این مدت به من و بچه‌هایم خیلی محبت كرد، به حدی كه آنها هم او را بشدت دوست دارند.

اما او كه یك سارق است، چرا به او اعتماد می‌كنی؟
برایم مهم نیست، مهم اخلاق و جوانمردی‌اش است!

چرا صبر نمی‌كنی تا از زندان آزاد شود و تكلیفش روشن شود؟
نمی‌توانم دوری‌اش را تحمل كنم، چون همسر قانونی‌اش نیستم، به من اجازه ملاقات نمی‌دهند. دلم برایش تنگ شده و می‌خواهم به‌طور رسمی با او ازدواج كنم تا بتوانم راحت به ملاقاتش بروم.

چقدر حبس دارد؟
3 سال، اما برایم اهمیتی ندارد. منتظرش می‌مانم و برای آزادی‌اش هر كاری بتوانم انجام می‌دهم.

در حال حاضر مخارج زندگی‌تان از كجا تأمین می‌شود؟
من آرایشگر هستم و خانه هم دارم. هیچ نیازی هم به پول و حمایت‌های مالی نامزدم ندارم، بلكه فقط دوستش دارم!.