ايرنا: هنوز صداي کل کشيدن زنان فاميل در گوشش هست،وسايل نوي خانه که به زيباترين شکل چيده شده با تمسخر نگاهش مي کنند،انگار همين ديروز بود که با لباس سفيد عروسي، شاد و سرحال خانم اين خانه شد اما حالا از نشاط آن روزها نشاني نمانده، آهي کشيد و به کارگران گفت وسايل را جمع کنيد.
يک آمار سه ماهه دست مايه تهيه اين گزارش است، آماري که سازمان ثبت احوال کشور در پايگاه اينترنتي خود قرار داده است، ثبت 33 هزار و 65 طلاق در سه ماهه نخست امسال در کشور.
شايد 208 مورد طلاقي که در اين مدت در استان سمنان روي داده در مقايسه با آمار بيش از يک هزار طلاق در استان هاي آذربايجان شرقي، آذربايجان غربي، اصفهان، خوزستان، فارس، کرمانشاه، گيلان و مازندران يا آمار بيش از سه هزار طلاق در خراسان رضوي، يا بيش از هشت هزار طلاق در تهران، تعداد زيادي نباشد اما وقتي تحقيقاتم نشان داد همين 208 طلاق در استان سمنان نسبت به مدت مشابه پارسال 48 درصد افزايش دارد زنگ خطر برايم به صدا در آمد.
تعداد طلاق در سال 1358 در استان سمنان يک از هر 37 ازدواج بوده در حاليکه اين رقم امسال به يک از هر 10 ازدواج رسيده است.
اين درحالي است که در سه ماهه نخست امسال يکهزار و 701 مورد ازدواج در استان سمنان ثبت شده که در مقايسه با مدت مشابه پارسال فقط شش درصد افزايش دارد.
برخي کارشناسان معتقدند: از نظر اجتماعي تغيير در فضاي جامعه و آشنا شدن مردم بويژه زنان با حقوقشان يکي از علل افزايش طلاق است.
"ابوالقاسم صميمي" کارشناس جامعه شناسي با بيان اينکه با وضع قوانين جديد نظير به روز شدن مبلغ مهريه، موانع مالي طلاق رفع شده است گفت: با گسترش حمايتهاي اجتماعي از مطلقه ها و نيز رفع موانع مالي طلاق، زنان مطمئن هستند که در صورت جدايي از همسرشان علاوه بر حمايتهاي اجتماعي، پشتوانه مالي نيز خواهند داشت، اين مسأله باعث شده بسياري از طلاقهاي عاطفي تبديل به طلاق واقعي شود بنابر اين مي توان گفت طلاق بطور مطلق افزايش پيدا نکرده بلکه بيشتر نمود اجتماعي پيدا کرده است.
صميمي آمار ديگري نيز ارائه داد و گفت: بيش از 80 درصد طلاقها به درخواست زنان صورت مي گيرد ولي اين به معناي آن نيست که زنان از زندگي گريز پا شده اند بلکه چون طلاق براي مردان داراي بار مالي است در نتيجه بيشتر مراجعين به دادگاهها را زنان تشکيل مي دهند.
"منصوره ف" مطلقه است، او هر ماه دو سکه از مهريه يک هزار سکه اي خود را دريافت مي کند و معتقد است: سزاي بلايي که همسرش بر سر او آورده بايد بيشتر از اينها باشد!
يکي از دلايل طلاق منصوره 28 ساله اين است که همسر او اجازه نداده منصوره که داراي مدرک فوق ليسانس مهندسي عمران است، تحصيلاتش را در مقطع دکترا ادامه دهد فقط به اين دليل که خودش ديپلم دارد.
منصوره با همسر سابقش که وضع مالي مناسبي دارد، در بوتيک لباس فروشي او آشنا شد، آنها عاشق هم شدند، ظرف دو ماه ازدواج کردند و کمتر از دو سال پس از ازدواج از هم جدا شدند، جدايي که در شش ماه پايان زندگي با بي تفاوتي ها، کج خلقي ها، دعوا و مرافعه ها کاملا مشهود بود.
منصوره مي گويد: همسرم پولدار بود، همه به زندگي مرفه ما غبطه مي خوردند، من هم شاد بودم که با فردي متشخص ازدواج کردم اما پس از مدتي همه چيز برايم عادي شد، هم دوره اي هايم را مي ديدم که چطور با همسرانشان که از نظر تحصيلات هم تراز آنها هستند نشست و برخاست و کار مي کنند، مي ديدم که چقدر عقايدشان شبيه به هم است، آنجا بود که فهميدم من که از يک خانواده با سطح درآمد متوسط بودم فقط تحت تاثير مال و منال همسرم قرار گرفته و با او ازدواج کرده ام، در همين زمان در آزمون دکترا قبول شدم اما همسر سابقم اجازه نداد ثبت نام کنم، از اين موضوع به شدت کينه او را دردل گرفتم، ديگر اسکناس ها و تراول هاي درشتي که در کيف پولم مي گذاشت به چشمم نمي آمد و از نظر روحي ضربه سختي خوردم.
صميمي کارشناس جامعه شناسي با بيان اينکه پيوندهاي زناشويي جديد بيشتر روبنايي است و طرفين پيش از ازدواج فقط به شناخت اجمالي از يکديگر بسنده مي کنند گفت: امروزه جوانان بدون در نظر گفتن شرايط لازم براي ازدواج و دقت به مسائل زيربنايي، ازدواج مي کنند و ازدواجها تبديل به نوعي نمايشگاه و مسابقه نمايش امکانات شده است.
اين سطحي نگري در ازدواج که خود از علل بروز طلاق در سالهاي آينده است، دامنگير "نادر الف" نيز شده است.
نادر که شش ماه است از همسرش جدا شده ميگويد: دليل اختلاف من و همسر سابقم ، خواسته هاي او بود، ما مرتب براي خريد وسايل جديد، زيور آلات، مسافرت هاي داخلي و خارجي و ... با هم دعوا مي کرديم، من مي خواستم پس از چهار سال زندگي مشترک بچه دار شويم و او تحت تاثير دوستان رنگارنگش اعتقاد داشت تا 10 سال ديگر بايد تفريح کنيم و بعد به فکر بچه دار شدن باشيم، من دلم مي خواست همسرم وقتي به خانه بر مي گردم در منزل منتظرم باشد نه اينکه نيم ساعت مانده به پايان کارم زنگ بزند و بگويد اضافه کار دارد و نمي تواند به منزل بازگردد.
او کارمند موفقي بود و همه زندگيش در کار و دوستانش خلاصه مي شد و من در زندگي و موفقيت هاي او نقشي نداشتم، بعد از مدتي نه من توانستم او را تحمل کنم و نه او توانست با اخلاق من کنار بيايد، حتي جلسه هاي مشاوره اي که رفتيم به کارمان نيامد، هر دو يک دنده روي حرفمان ايستاديم و اين شد که توافقي از هم جدا شديم.
طلاق توافقي؛ بيش‌تر نوع طلاق در کشور، تنها راه حلي که به نظر بسياري از زوج ها مي رسد تا خود را از وضعيتي که دارند رها کنند.
از نظر "مينو حقيقي" که يک مشاوره خانواده است، عبور از جامعه سنتي به جامعه مدرن عاملي براي سست کردن بنيان خانواده است، در جامعه مدرن، تساوي حقوقي زن و مرد در همه عرصه هاي زندگي مطرح مي شود. نقش زن در خانواده و جامعه تحول پيدا مي کند و در بستر اين تحول است که وظايف و تکاليف زن و مرد تغيير مي کند. در صورتي که جامعه مخصوصاً مردان براي قبول اين تحول آماده نباشند رشد ميزان طلاق اجتناب ناپذير مي شود.
از طرف ديگر ورود ماهواره به خانواده ها مخصوصا خانواده هاي نوپا دليل ديگري براي افزايش طلاق ها شده است، دليل اصلي از هم پاشيده شدن زندگي "فرزانه" و "مسعود" هم همين ماهواره بود.
فرزانه مي گويد: وقتي به آپارتمان جديدمان نقل مکان کرديم همه همسايه ها ماهواره داشتند ، ما هم براي اينکه از قافله عقب نمانيم ماهواره تهيه کرديم و مشکلات ما از همان زمان شروع شد، خانه ما شده بود پاتوق دوستان شوهر سابقم، بعد از مدتي احساس کردم احساس غيرت همسرم نسبت به من کم شده و برايش مهم نيست من هر روز جلوي چشم او از دوستانش پذيرايي و ريخت و پاش هايشان را جمع و جور مي کنم، کم کم در گوشم خواند که بروم بيني ام را عمل کنم، رنگ موهايم را عوض کنم، به من مي گفت خيلي لاغر هستم، مرتب مرا با زناني که در ماهواره مي ديد مقايسه مي کرد، روزي که گفت مي خواهد زندگي مان را بفروشد و به خارج از کشور برود و بعد زمينه آمدن من و فرزندمان را به آن سوي آب ها فراهم کند، آخر قصه را خواندم، رفتن او بازگشتي در پي نداشت، براي همين از مسعود جدا شدم.
کاهش غيرت ناموسي يکي از دلايلي است که صميمي، کارشناس جامعه شناس به عنوان دليل افزايش طلاق از آن نام مي برد و مي گويد: فسادهايي که استفاده از ماهواره و در برخي موارد اينترنت در خانواده ها ايجاد مي کند قابل جبران نيست و برخي موارد اين فسادها شرافت انساني فرد را زير سوال مي برد.
با اينکه طلاق در برخي موارد که در شرايط عمومي عقدنامه نيز درج شده است ، حق زن يا شوهر است اما با از بين رفتن قباحت اين عمل، جدايي از همسر نه تنها در زوج هاي جوان بلکه در زوج هايي که سني از آنها گذشته و عمري را در کنار يکديگر زندگي کرده اند نيز ديده مي شود.
در آمارها ميانگين سن طلاق بين 22 تا 38 سال ذکر و گفته شده بيشتر طلاق ها در فاصله سالهاي دوم و سوم ازدواج روي مي دهد، اما اگر در اين ميان پدر بزرگ و مادر بزرگي را ديديد که قصد جدايي از يکديگر را دارند زياد تعجب نکنيد.
مينو حقيقي، مشاور امور خانواده، زوج هايي را به ياد مي آورد که با داشتن تحصيلات عاليه ، فرزندان جوان و در مواردي نوه، بعد از گذشت 25 يا 30 سال از زندگي مشترک تصميم به جدايي گرفته اند.
حقيقي علت جدايي ها درسنين بالا را برخي مشکلات اقتصادي، ديدن فيلمهاي خارجي و وسوسه هاي محيطي ... مي داند و مي گويد: در جدايي هاي سنين بالا، مردان بيشتر تقاضاي طلاق مي کنند و دليل اين تصميم خود را ناتواني همسر در برآورده کردن توقعات جسمي و روحي خود اعلام مي کنند.
با کمک خانم حقيقي توانستم با "رحيم ص" 59 ساله که يک سال است از همسرش جدا شده است گفت و گو کنم ، محاسن و موي سپيد مصاحبه شونده ام باعث شد به چشمانش نگاه نکنم چون احساس کردم هر دو از اتفاقي که در اين سن براي زندگي او افتاده خجالت مي کشيم، رحيم 59 ساله پس از يک سکوت طولاني علت جدايي از همسرش را گفت: زنم بچه هايمان را بيشتر از من دوست داشت و مرتب به آنها مي رسيد، من متاسفم که مي گويم وقتي به رابطه صميمانه و عاشقانه پسرها و دخترهايم با همسرانشان نگاه مي کردم حسودي ام مي شد و مي خواستم همسرم مرا آن طور دوست بدارد ولي اينطور نبود. احساس مي کردم زنم نقش خدمتکار خانه را دارد و فقط برايم غذا مي پزد و خانه ام را تميز مي کند، همسرم نقش خودش را در زندگي من فراموش کرد.
"ابوالقاسم صميمي" کارشناس جامعه شناس، ريشه افزايش پديده طلاق در کشور را بي توجهي به آموزش مهارت هاي زندگي عنوان کرد و گفت: متاسفانه ملاک و مجوز ثبت عقد زناشويي، يک مدرک آزمايش پزشکي و شرکت در يک جلسه دو ساعته آموزشهاي روابط زناشويي است، در حاليکه نياز به آموزش رفتار با همسر، خانواده او، مقابله با مشکلات و جلوگيري از متزلزل شدن کانون خانواده در جامعه به شدت احساس مي شود.
صميمي افزود: نداشتن مهارت هاي رفتاري و کلامي زندگي نه تنها براي زوج هاي جوان آفت زندگي است بلکه در زوج هاي ميانسال و سالخورده هم يکي از عوامل دوري و طلاق عاطفي و در برخي مواقع طلاق واقعي شده است.
موقعي که مطالب اين گزارش را دسته بندي مي کردم با اينکه مي دانستم طلاق امري طبيعي است و به صفر رساندن آن ممکن نخواهد بود اما ياد حرف هاي مادر بزرگم افتادم که مي گفت: دختر با لباس سفيد به خانه شوهر مي رود و با کفن سفيد از در همان خانه بيرون مي آيد، مادر بزرگم زني مذهبي بود، مي گفت: طلاق عرش خدا را مي لرزاند، طلاق حرام ترين حلال خداوند است.
خدا رحمت کند مادربزرگم را، انگار با رفتن آنهايي که طلاق در خانواده ها را ننگ و عار مي دانستند، زشتي از هم پاشيدن کانون زندگي ازياد رفته است.