-
چند مورد از پیش بینی های نوستر اداموس
فروپاشی ۷ قدرت بزرگ
« خبرهایی تازه میرسد.
بارانی سنگین و غیرقابل پیشبینی ناگهان حائلی میان سپاه ایجاد میکند.
سنگهای گداخته از آسمان فرو میریزند و دریایی را تشکیل میدهند.
ناگهان مرگ هفت نیرو در خشکی و دریا فرا میرسد. »
باران میتواند نماد ارادهء مردمی باشد که در نهایت باعث فروپاشی اردوگاه شرق شد. (البته شاید)
اما سنگهای گداخته میتوانند نمادی از جنگ افزارهایی نظیر گلولههای توپ یا موشک باشند. با این تفسیر، از آنجا که تغییر قدرت به جز در یوگوسلاوی، با خشونت همراه نبود، بنابراین به نظر نمیرسد منظور این پیشگویی نابودی اردوگاه شرق باشد، بلکه منظور همان از بین رفتن اتحاد ۷ کشور بزرگ صنعتی میتواند باشد.
ظهور پادشاه وحشت
« در آن روز، تنها یکی از دو فرمانده بزرگ باقی خواهد ماند.
به زودی توان آن به چشم خواهد آمد و روز به روز بیشتر خواهد شد.
سرزمین جدید، در اوج قدرت خواهد بود.
آمار و اطلاعاتی به آن مرد خون آشام خواهد رسید. »
در این رباعی به وضوح رقابت دو قدرت شوروی و ایالات متحده آمریکا پیشگویی شده است که در نهایت همه میدانیم شوروی نابود شد و آمریکا قدرت بلامنازع در تحولات بینالمللی گشت. اما هیچکس نمیداند «مرد خون آشام» کیست؟ نوسترآداموس در رباعیات بعدی خود، از این مرد با عنوان «پادشاه وحشت» یاد کرده است. به نظر میرسد شخصی با قدرت و خشونت زیاد در غرب به قدرت خواهد رسید.
پیش بینی فروپاشی و تحلیل قدرت غرب
« قدرت آنها دوبار افزایش و دو بار کاهش مییابد.
غرب نیز مانند شرق دچار ناتوانی خواهد شد.
دشمنش پس از چند جنگ، در دریا مورد پیگرد قرار میگیرد.
(غرب) به زودی در اثر فقر و تنگدستی، به سقوط کشیده میشود. »
همه میدانیم که قدرت ایالات متحده یک بار در دههء ۱۹۳۰ میلادی بسیار کاهش یافت و اقتصاد آمریکا دچار چالش جدی شد، اما پیشبینی نوسترآداموس اشاره به دو مرحله سقوط دارد که دومی برای غرب هنوز فرا نرسیده است.
اما در مورد شرق، نوسترآداموس از قدرت گیری مجدد سرخها (؟) سخن به میان آورده است.
فروپاشی غرب
« در سرزمینی که آب و هوای آن بر خلاف بابل است،
خون ریزی های فراوانی به وقوع خواهد پیوست.
به زودی در دریا، هوا و زمین، کمیت ها و اندازههایی ظاهرن ناعادلانه آشکار خواهند شد.
حکومتهای این منطقه، فرقه گرا خواهند بود و گرسنگی و طاعون همه چیز را از میان خواهد برد. »
منظور از بابل همان عراق است و اشاره به آب و هوایی بر خلاف بابل، منظور موقعیت سیاسی و جغرافیایی مخالف است که می تواند (شاید) ایالات متحده آمریکا باشد. اشاره به حکومتهای مختلف، می تواند ایالات مختلف کشور آمریکا باشد که امکان دارد به علت مشکلات اقتصادی، اعلام استقلال نمایند. فرقه گرایی نیز می تواند (شاید) همان اعلام استقلال باشد.
-
بازهم اشاره به تحولات آینده
« ماجرایی بس شگفت،
پیش از آن که امپراتوری تغییر یابد، روی خواهد نمود،
دشت از جای خود رانش کرده،
و سنگ های آذرین، ستون واره، خود را به آن خواهند رسانید،
اما تمامی آن ها، در پیچ صخره، دگرگون خواهند شد. »
این اشاره میتواند به وقوع یک آتشفشان خفته (همانند دماوند باشد). البته شاید هم این پیشگویی برای نقطهای دیگر از جهان باشد. هرچه هست تاكنون تفسیر روشنی برای این رباعی یافت نشده است؛ اما تغییر یك امپراطوری (یا قدرت) بزرگ پیشبینی شده است.
« از محاصرهای شبانه، به شهر تجاوز میشود، و گروهی راه فرار را در پیش میگیرند،
نبرد، نه خیلی دور از شهر در میگیرد،
مادری، از شادی بازگشت پسرش، از خود بی خود میشود،
زهر، در جوف نامههایی پنهانی، پنهان است. »
ظهور فردی ترسناک
« هنگامی که ساکنین قطب شمال با هم متحد گردند،
وحشت و ترس بزرگ در شرق به وجود خواهد آمد.
فرد جدید که پشتوانه اش وحشت فراوان است، به زودی برگزیده خواهد شد.
رودس (Rhodes) و بیزانس به زودی از خون بربرها رنگین خواهند شد. »
ساکنین قطب شمال می توانند بریتانیا، کانادا، ایالات متحده آمریکا و روسیه باشند. یک دشمن مشترک که از آن با وحشت فراوان یاد شده است، این قدرتها را باهم متحد خواهد ساخت. اما این فرد جدید که وحشت فراوان دارد کیست؟
شرق کدام محور است؟ اروپای شرقی و روسیه است یا كشوری در آسیا؟ شاید چین؟
در این پیشگویی با توجه به نام بردن از بربرها، در مییابیم كه جنگی بزرگ در پیش است كه یك طرف آن مسلمانان و اعراب و شاید برخی از كشورهای غیرمسلمان آسیایی و طرف دیگر ائتلاف كشورهای قطب شمال است.
رودس یکی از بزرگترین جزائر دریای اژه است و در ده مایلی ترکیه قرار دارد. بربرها نیز در نوشتارهای نوسترآداموس به اعراب مسلمان اطلاق میشود. به نظر میرسد نبردی سنگین در منطقهء ترکیه دربگیرد که تلفات سنگینی بر اعراب تحمیل کند.
بیزانس نیز همان استانبول کنونی می باشد که در قدیم، قسطنطنیه نام داشت.
یک رباعی دیگر نیز موجود است که بازهم نام بیزانس در آن ذکر شده است:
« ترومپت ناهمخوان، آن شوری را که سبب شد،
تا بیزانس قانونهای خود را دگرگون سازد، پنهان نگاه میدارد.
از سرزمین مصر، مردی به پیش خواهد راند، که بر آن سر است،
تا تمامی قوانین را واژگون ساخته، و معیارها را، و پولها را، به گونهای دیگر درآورد. »
در این رباعی نیز به صراحت از ظهور فردی در مصر سخن رانده شده است كه قرار است تغییرات مهمی را به وجود آورد.
پیشگویی اتحاد دو قدرت بزرگ و سقوط دولت مصر
« دو کشوری که میانشان نزاع درگرفته است، به زودی متحد میگردند.
دولت بزرگ آفریقا متزلزل خواهد شد.
حکومت این دو کشور به پراکندگی خواهد رسید. »
دو كشوری كه میانشان نزاع درگرفته است شاید شوروی (روسیه) و ایالات متحدهء آمریكا باشند و شاید دو كشور دیگر كه در آینده درگیر جنگ با یكدیگر خواهند شد. شاید منظور از دولت بزرگ آفریقا، مصر باشد، بنابراین باید منتظر وقوع تغییرات سیاسی عمیق در مصر باشیم.
اما منظور از پراكندگی، فروپاشی است؛ همان طور كه پیشتر برای شوروی اتفاق افتاد. اگر منظور از دو كشور ذكر شده، آمریكا و شوروی باشند، با این پیشگویی باید منتظر فروپاشی ایالات متحدهء آمریكا نیز باشیم. البته با توجه به قدرت عظیم اقتصادی و نظامی ایالات متحده، این امر كمی دور از ذهن به نظر میرسد.
پایان اتحاد دو قدرت بزرگ
« این دو كشور مدت زیادی بر پیمان خود باقی نمیمانند.
آنها بعد از ۱۳ سال تسلیم بربرها خواهند شد.
به زودی خسارات سنگینی بر دو طرف وارد خواهد آمد،
تا آنجا كه هركس برای فرار، آرزوی یافتن یك كشتی را میكند. »
نوسترآداموس به روشنی پیشبینی میكند كه پیمان میان دو قدرت بزرگ (شاید آمریكا و روسیه) بعد از گذشت ۱۳ سال نقض خواهد شد. پس لز این است كه خسارات بسیار سنگینی از طرف بربرها (اعراب مسلمان) به این دو قدرت وارد خواهد آمد.
باز هم جنگ
« اندکی پیش از غروب خورشید، زد و خورد آغاز میشود.
شمار بسیاری از مردم، به چشم تردید به آن مینگرند،
از بندرهای دریایی، هیچ پاسخی نمیآید.
پل و گور، هر دو در کشوری بیگانه قرار دارند. »
جنگ بزرگ
« به علت اختلافات داخلی و سهلانگاری در فرانسه،
راه در برابر محمدیون گشوده خواهد شد.
رود سن (Seine) و زمینهای حاشیهء آن در دریای خون فرو خواهند رفت.
بندر مارسی پوشیده از كشتیها و بادبانهای برافراشته خواهد شد. »
« به خاطر ناسازگاریها و تنشها،
و به سبب فروگذاشتهای فرانسویان به محمدیها،
شادمانی شورانگیزی پدیدار میشود، زمین سینا و دریای سینا، در سرخای خون فرو میروند،
و کشتیها و قایقهای بیشمار، بندر مارسی را خواهند پوشانید. »
باز هم این پیشگویی در مورد خسارات فرانسه (شاید كل اروپا) میباشد. آنچه كه در این رباعی به وضوح دیده میشود، پیشبینی وقوع جنگی بزرگ در آینده است.
در این پیشگویی نوسترآداموس به هجوم مسلمانان به فرانسه اشاره شده است. یورشی كه با قتل و كشتار شدید همراه خواهد بود. مارسی شهر بندری فرانسه است كه همواره مملو از كشتیهای لنگر انداخته است. بادبانهای برافراشته میتواند تعبیری از ناوهای جنگی آماده رزم یا هواپیماهای جنگی باشد.
جنگ بزرگ مسلمانان در دریایی آدریاتیک
« ناوگان در نزدیكی دریای آدریاتیك متلاشی خواهد شد.
زمین میلرزد، به سوی آسمان پرتاب میشود و مجددن در جای اولیهء خود قرار میگیرد.
مصر به لرزه در میآید و از محمدیون حمایت میكند.
از پیشوای كل خواسته میشود كه تسلیم گردد. »
دریای آدریاتیك قسمتی از دریای مدیترانه است. محمدیون باید واژهای باشد كه نوسترآداموس به مسلمانان اطلاق كرده است. این رباعی پیشگویی نبردی سنگین در آینده است كه یك طرف آن مسلمان قرار دارند. به نظر میرسد مردم مصر از یک جریان خاص در آینده که منجر به درگیری نظامی شدید خواهد شد، حمایت خواهند کرد.
شیر بزرگ
« با تکیه بر قدرت پادشاهی، شیر بزرگ در نزدیکی دشتی گسترده،
و پلی بزرگ، سبب ساز سقوط شهر اوستر می شود.
تمامی دروازهها، در زمان وحشت،
پیوسته به روی آن مرد گشوده خواهند بود. »
شیر بزرگ میتواند نمادی از پرچم یا نشان یك ارتش یك كشور باشد؛ ولی به طور كلی تفسیر منطقی یافت نشد.
باز هم پیشگویی بروز مشكلات حاد
« از یک دگرگونی ناگهانی، زیست بومهای تور، اورلئان و بولوا،
همراه با، آنگر، راین و نانت، به سختی گرفتار میشوند،
مردمی که به زبان ناآشنا سخن می گویند، در این مکانها خیمه خواهند زد.
جریان سیلابی به شتاب، در رودخانهء رن جاری شده، و زمین و دریا سخت لرزان خواهند شد. »
منظور از زبان ناآشنا چیست؟ قطعن زبانی كه در اروپا شناخته شده باشد نیست، شاید زبان عبری، فارسی یا چینی باشد.
« در آن زمان که مارها، بر پرهون مهراب حلقه میزنند،
و اسپانیاییها، خون تروجانها را چنان آلوده میسازند،
که تروجانهای بسیاری فاسد میشوند،
رهبر، به ناگاه به پرواز در آمده، و در صحراهای باتلاقی، خود را از چشم ها پنهان می کنند. »
« چهل سال تمام در آسمان، رنگین کمانی به چشم نخواهد خورد،
و چهل سال تمام هرروز، رنگین کمانی به چشم خواهد خورد،
خشگای زمین، از تابش نور سوزان خورشید، بیشتر و بیشتر خواهد تفتید،
و در آن زمان که خشکی زمین به چشم دیده شود، سیلهایی بس هولناک جاری خواهند شد. »
« در بلندای برج قوس، یک داس با یک آبگیر، به یکدیگر پیوسته میشوند،
از دستان جنگ آوران، بیماری، خشکسالی و مرگ، فرو می ریزد،
و آن گاه سده به زمانی نزدیک می شود،
که زمان دوباره سازی است. »
این پیشگویی به ما نبردهایی را پیام میهد که همراه با بیماری و مرگ، باعث پایان سدهای میشوند. به نظر میرسد چهل سال خشكی آب و هوای و كمی بارش و در پس آن چهل سال پرآب و باران خواهد آمد.
نوسترآداموس بارها در رباعیات خود به جنگ جهانی سوم اشاره کرده است که با مفاد این پیشگویی در ارتباط است. به هر حال این پیشگویی میتواند با سدهای که در آن هستیم و هنوز به پایان نرسیده همخوانی داشته باشد.
-
« این دو كشور، مدت زیاد بر پیمان خود باقی نمیمانند.
آنها پس از ۱۳ سال، تسلیم بربرها خواهند شد.
به زودی خسارات سنگینی بر دو طرف وارد خواهد آمد؛
تا آنجا كه هركس برای فرار، آرزوی یافتن یك كشتی را میكند. »
به نظر میرسد منظور از دو كشور، روسیه و آمریكا باشند كه پس از چندین كشمكش در قالب جنگ سرد، با یكدیگر كنار آمدند و بسیار از پروژههای تسلیحاتی خود را متوقف كردند. ظاهرن این مصالحه توسط بربرها (احتمالن منظور مسلمانان است) شكسته خواهد شد و جنگ و درگیری شدید پیش خواهد آمد.
« به علت اختلافات داخلی و سهلانگاری در فرانسه،
راه در برابر محمدیون گشوده خواهد شد.
رود سن (Seine) و زمینهای حاشیهء آن در دریای خون فرو خواهند رفت.
بندر مارسی، پوشیده از كشتیها و بادبانهای برافراشته خواهد شد. »
این پیشگویی به وقوع یك جنگ ویرانگر در فرانسه (یا شاید كل اروپا) دلالت دارد.
« هنگامی كه ستارهء دنبالهدار آشكار گردد،
رهبران سهگانه دولتهای مقتدر باهم دشمن خواهند شد.
ضرباتی كه از آسمان فرود میآیند، زمین را میلرزانند.
پو (Pau) و تیبر (Tiber) متلاطم هستند و ماری بر ساحل ایستاده است. »
به نظر میرسد منظور از رهبران سهگانه دولتهای مقتدر، روسای كشورهای ایالات متحده، روسیه و چین باشد. این سه كشور با یكدیگر رقابت دارند اما دشمنی بالفعلی باهم ندارند. اما ایجاد دشمنی بین این سه دولت، مقارن با ظهور یك ستارهء دنبالهدار خواهد بود.
پو شهری در جنوب غربی فرانسه و تیبر، سومین رودخانهء بزرگ ایتالیاست كه از وسط این كشور میگذرد. شهر رم نیز در كنار این رود واقع است.
منظور از ضرباتی كه از آسمان فرود میآیند، بمبها و موشكها میتوانند باشند.
« به زودی اوگمیون (Ogmion) به قسطنطنیهء بزرگ نزدیك خواهد شد.
جمعیت بربرها پراكنده و مدت پیمانشان تمام خواهد شد.
شرك و بتپرستی از دو حقیقت حاكم بر جهان حذف میشود.
بربرها و مرد آزاد (Freeman) در كشمكشی همیشگی به سر میبرند. »
اگمیون یا اوگیموس، یكی از شخصیتهای افسانهای قدیم و از موجودات خرافی اروپائیان است. این واژه نام یكی از خدایان ناحیهء گل (Gaul) یا همان فرانسه میباشد. این شخصیت، خدای فصاحت، بلاغت و شعر میباشد. تصویری كه از این موجود در افسانهها ترسیم شده، عبارت از پیرمردی میباشد كه كمان و چماقی بر دست دارد و از دهانش تورهایی كهربائی و طلایی رنگ پرتاب میكند تا با آنها، انسانهای دارای رنگهای مختلف را به دام انداخته و شكار كند.
« به زودی سیطره، نصیب اوگمیون خواهد شد.
نیروی برتر اسلامی به نفع او از قدرت كناره گیری خواهد كرد.
به زودی سیطره اوگمیون به تمام ایتالیا گسترش مییابد.
با تزویری ماهرانه و دقیق بر نیروی بزرگ هلال، حكم رانده خواهد شد. »
احتمالن منظور از نیروی بزرگ هلال، اتحاد ایجاد شده بین مسلمانان میباشد.
« ساكنین رودس، درخواست كمك خواهند كرد.
آنها به علت سهلانگاری وارثانشان، خوار شدهاند.
امپراطوری عربی، عملكرد خود را بازنگری خواهد كرد.
غرب، موجب احیاء دوبارهء این امپراطوری خواهد شد. »
رودس یكی از جزائر دریایی اژه است. منظور از امپراطوری عربی، میتواند اتحاد كشورهای عربی در قالب پیمانهای نظیر اتحادیه عرب باشد.
پیشگویی ظهور یک فرد قدرتمند در بین اعراب
« عربی سترگ، به زودی به پیش میتازد.
اهالی بیزانس او را با شكست مواجه میسازند.
ساكنین قدیمی رودس به مقابله با او میشتابند.
مجارها، او را آزار و اذبت بسیار خواهند كرد. »
سردار قدرتمند عرب
« به زودی در منطقهء عربی ثروتمند،
شخصی توانا و آشنا به شریعت محمد زاده خواهد شد.
او با اسپانیا درگیر و بر غرناطه استیلا خواهد یافت.
او همچنین از راه دریا بر مردم لیگوریا پیروز خواهد شد. »
منظور از مردم لیگوریا، اهالی ایتالیا هستند، زیرا این ناحیه، منطقهای ساحلی در مجاورت فرانسه و مركزش شهر جنوا میباشد.
غرناطه (گرانادا) نیز همان شهر تاریخی اندلس در اسپانیا میباشد. البته در كشور نیكاراگوآ نیز شهری به نام گرانادا وجود دارد.
« جنگ بربرها به دریای سیاه كشیده میشود.
دالماسی (Dalmacia) بر اثر خونریزیهای بسیار، دچار اضطراب میگردد.
مردی از فرزندان اسماعیل به اوج قدرت میرسد.
تهدید كنندگان (این مرد) با وجود كمك پرتغال، بر خود میلرزند. »
منظور از اسماعیل، كسی است كه نسبش به حضرت اسماعیل میرسد. دالماسی منطقهای در ساحل دریای آدریاتیك یوگوسلاوی است كه امروزه بخش اعظم آن در جمهوری كروواسی واقع میباشد. اما کمک پرتغال در واقع می تواند تمثیلی از کمک آمریکا به کشورهای منطقه باشد؛ ضمن اینکه در جریان جنگ ۱۹۷۳ (رمضان) بین اعراب و اسرائیل، تنها کشور پرتغال بود که اجازه داد هواپیماهای آمریکایی پس از توقف و سوختگیری، ملزومت مورد نیاز اسرائیل را به مقصد حمل کنند.
حوادثی بسیار رعب انگیز
« بر اثر حرارتی همچون گرمای خورشید،
ماهیان دریای سیاه، نیمپز میشوند.
ساكنین این منطقه به زودی آن را تباه خواهند ساخت،
در حالی كه رودس و جنوا نیاز شدیدی به غذا دارند. »
در این رباعی، به وضوح تاثیرات مخرب یك انفجار هستهای در منطقهء دریای سیاه كه توام با نور و حرارت بسیار زیاد است، پیشگویی شده است. همچنین اشاره به كمبود غذا در رودس (یونان) و جنوا (ایتالیا) شده است كه به نظر میرسد منظور وقوع قحطی در سراسر اروپا میباشد.
-
ظهور پادشاهی بسیار ترسناك
« به زودی، دامنهء نفوذ از فاس به كشورهای اروپایی كشانده میشود.
شهرها در آتش میسوزند و شمشیرها، سرها را قطع میكند.
بزرگ مردی از آسیا، با سپاهی بسیار رعبانگیز، از زمین و دریا سر میرسد.
با او مردانی هستند كه كه مانند مردگان، چهرههایی رنگ پرده دارند و صلیبیان را نابود میكنند. »
فاس یكی از شهرهای مراكش میباشد. فاس یكی از ریشهدارترین و باسابقهترین مراكز سواحل بربریان بوده است. در بسیاری از پیشگوییهای نوسترآداموس، ردپای این منطقه به چشم میخورد.
پادشاه وحشت
« هفت ماه پس از سال ۱۹۹۹، پادشاهی بسیار ترسناك از آسمان فرود خواهد آمد.
او پادشاه بزرگ آنگومو (Angoumois) را دوباره به زندگانی باز خواهد گرداند.
قبل و بعد از این واقعه، تا آنجا كه شرائط اجازه دهد،
جنگی بسیار سخت بالا خواهد گرفت. »
به نظر بسیار از مورخین و نوسترآداموسشناسان، استفاده از كلمهء ماه برای گذشت زمان، به معنی سال میباشد. همان طور كه میدانیم به تاریخ ژوئیه ۱۹۹۹ یا ۲۰۰۰ اتفاق خاص و مهمی در جهان اتفاق نیفتاده است و باید منتظر وقایع سال ۲۰۰۷ و بعد از آن باشیم.
آنگومو، استانی قدیمی در جنوب غربی فرانسه است و مركز آن آنگولم میباشد. این ناحیه به همراه قسمتهای دیگری از سرزمینهای فرانسه، از حدود سال ۵۰ ق.م. تحت نفوذ امپراطوری بزرگ روم قرار داشت. با شروع قرن پنجم میلادی، این منطقه شاهد جنگهای متعددی گشت
در آغاز قرن چهارم میلادی، در جنوب و شرق دریای سیاه، قبائلی بیابانگرد معروف به هون (Hun) زندگی میكردند. آنها از نظر نژاد به مغولان شباهت بسیار داشتند، تا آنجایی كه برخی مورخان، این قبائل را از نژاد مغول میپنداشتند. این گروه وحشی، در اسب سواری و استفاده از تیر و كمان، مهارت كافی داشتند و با ساكنین شبه قارهء هند و فارس، جنگهای فراوانی نمودند. در حدود سال ۳۷۰ میلادی به سوی غرب هجوم آوردند تا قسمتهایی از اوكراین و اروپای شرقی را كه محل زندگی اسكاندیناویهای معروف به گوت (Goth) بود، به اشغال درآورند.
اهالی این منطقه از هونها فرار كردند و از شدت ترس به سمت سرزمینهای مختلف كوچ كردند. بیشتر آنها به سوی غرب و امپراطوری روم رفتند و از آنها درخواست حمایت كردند. امپراطور روم با اقامت آنها در سرزمین خویش موافقت كرد، اما مالیات سنگین بر آنها وضع نمود. شرائط سخت پیش آمده بعدها باعث شد این طائفه علیه امپراطوری روم قیام كنند و با یورش به روم (۴۱۰ میلادی) آنجا را غارت نمایند. مدتی بعد، این طائفه به سوی غرب مهاجرت كردند و تعدادی از آنها در منطقهء آنگومو استقرار یافتند. گروهی دیگر در سال ۴۱۷ میلادی به سوی جنوب اسپانیا مهاجرت كردند.
نفوذ و سیطرهء كامل این قوم بر سرزمینی كه امروز آن را به نام فرانسه میشناسیم در سال ۵۰۷ میلادی و با كمك قبائلی از ژرمنها صورت پذیرفت. فرانكها (Frank)، همان كسانی بودند كه نام فعلی فرانسه را بر آن نهادند.
گروه دوم از طوائف گوت، در سال ۷۱۱ میلادی، در منطقهء اسپانیای كنونی به قدرت رسیدند. نیروی عظیم كشورگشایی زمان خلیفهء دوم مسلمین، در این برهه به یاری این طائفه رسید و منطقهء آنگومو جزء امپراطوری شارلمان (Charlemagne) گردید. سپس برای مدتی تحت نفوذ انگلیسیها اداره گردید. قبل از پیوستن به فرانسهء متحد، مدتی تیز در سلطهء چند دوك قرار گرفت. این ناحیه و مركز آن در جنگهای صدساله كه از ۱۳۳۷ تا ۱۴۵۳ میلادی به طول انجامید، مورد اختلاف دولتهای فرانسه و انگلیس بود.
این منطقه در زمان حیات نوسترآداموس، به صحنهء جنگهای مذهبی میان كاتولیكها و پروتستانها مبدل گشت. شاخهای از خاندان سلطنتی فرانسه معروف به سلسلهء والوآ (Valois) نیز به نام خاندان آنگولم خوانده میشدند. آنها از سال ۱۵۱۵ تا ۱۵۷۴ میلادی بر این ناحیه حاكم بودند.
طائفهء هونها پس از اشغال ناحیهء شرقی اروپا در حدود سال ۳۷۰ میلادی، به سوی اروپای مركزی حركت كردند. آنها ابتدا بر روم شرقی چنگ انداختند و سپس در سال ۴۳۲ میلادی در دوران حكمرانی روگیلاس (Rugilas) برای امپراطوری روم مالیات و خراج تعیین نمودند. پس از مرگ روگیلاس، در سال ۴۳۴ میلادی، آتیلا (Attila) به جانشینی او برگزیده شد. این سردار جنایتكار، به بلای آسمانی معروف است. در زمان او، هونها سه بار در سالهای ۴۴۱، ۴۴۷ و ۴۵۱ میلادی به سرزمینهای امپراطوری روم هجوم بردند.
بار نخست آتیلا توانست تا مرزهای قسطنطنیه نفوذ كند و آن را در معرض سقوط قرار دهد. بار دوم از بالكان عبور كرد و به یونان دسترسی یافت. بار سوم بر سرزمینهای فرانسه امروز مسلط شد و چیزی نمانده بود كه آنگومو را نیز اشغال كند، اما به علت همپیمان شدن رومیها با قبائل گوت در آن ناحیه سكونت داشتند، شكست خورد و در سال ۴۵۱ میلادی از آنجا عقبنشینی نمود. با این وصف در بازگشت، برای مدت كوتاهی، ایتالیای كنونی را متصرف شد و آنجا را غارت كرده و به ویرانی كامل كشاند.
با توضیحات داده شده، به نظر میرسد منظور نوسترآداموس از پادشاه بزرگ آنگومو، شخصی همانند آتیلا باشد.
در این رباعی، تاریخی بسیار دقیق برای حوادث قرن ۲۱ ام پیشبینی شده است. همچنان كه نوسترآداموس در نامهء معروف خود به هنری دوّم، پادشاه فرانسه، به او هشدار میدهد كه دوران سلطنت در فرانسه، به سال ۱۷۹۲ برای همیشه به پایان میرسد و این دقیقن همان تاریخی است كه جمهوری فرانسه اعلام موجودیت نمود و نظام پادشاهی پایان یافت. در كل به نظر میرسد اهمیت حوادث آینده در نزد نوسترآداموس، به دو عنصر اساسی بستگی دارد:
۱- میزان تاثیر حوادث بر نفوذ كلیسای كاتولیك
۲- تمامیت ارضی و برتری فرانسه و اقتدار غرب. (مسیحیان یا صلیبیان)
وحشت بزرگ
« مردی، خدایان جهنمی هانیبال را زنده خواهد ساخت.
او مایهء وحشت نژاد بشر است.
تا قبل از این، نشریات چنین ترس بزرگ و شدیدی را نقل نكرده بودند؛
مصیبتی كه از جانب بابل (عراق) متوجه رومیها (غرب) خواهد شد. »
هانیبال، بزرگترین سردار كارتاژ میباشد. این شهر دارای تمدن كهن را فنیقیها یا همان كسانی كه در حدود سال ۸۱۴ میلادی از لبنان مهاجرت كرده بودند، در نزدیكی كشور تونس فعلی بنا كردند. بعدها این شهر، رشد و نمو كرد و تبدیل به پایگاه حكومتی نیرومندی شد. هانیبال پس از مدتی، درصدد رقابت با امپراطوری روم برآمد تا بتواند بر سرزمینهای غرب دریایی مدیترانه تسلط پیدا كند. در سه جنگی كه بیش از سه قرن (از ۴۶۴ تا ۱۴۶ قبل از میلاد) میان رومیها و كارتاژها در جریان بود، نهایتن رومیها توانستند شهر تاریخی كارتاژ را با خاك یكسان كنند؛ اما آنها پس از صد سال، اقدام به بازسازی آن نمودند و آنجا را تبدیل به مركز امور اداری حكومت خویش در شمال آفریقا كردند. حوزهء نفود كارتاژ شامل قسمتهای بسیار وسیعی از آفریقا، جزائر سیسیل، ساردنیا، مالت و منطقهء بزرگی در جنوب اسپانیا بود.
هانیبال (۱۸۳ تا ۲۳۷ قبل از میلاد) در سن ۲۶ سالگی به فرماندهی نیروهای كارتاژ در اسپانیا منصوب گشت و با اینكه میان دو دولت كارتاژ و روم معاهدهء عدم تعرض امضاء شده بود، او به اسپانیا كه تحت نفوذ رومیها بود، یورش برد. رومیها كه این حمله را نقض قرارداد صلح قلمداد میكردند، به جنگ با هانیبال پرداختند. اما سردار كارتاژ در هجومی سریع، آنها را در داخل اراضی خودشان شكست داد.
این حمله، عملیات نظامی برجستهای بود كه در تاریخ از آن به عنوان یكی از مفاخر جنگی یاد میكنند. در این یورش، هانیبال با ۴۰ هزار نیروی پیاده و اسبسوار، و ستون عظیمی از فیلها از اسپانیا به سمت شمال حركت كرد و با عبور از رشته كوههای بین فرانسه و اسپانیا، وارد جنوب فرانسه شد.
پس از عبور از رودخانهء رون (Rhone) برای پنهان نگه داشتن مقاصد نظامیاش، همچنان به طرف شمال ادامهء مسیر داد و تنها زمانی كه مطمئن گشت دشمن را فریب داده است، به سمت جنوب دور زد. او همراه سپاهیانش، سلسله جبال پوشیده از برف آلپ را پشت سر نهاد و از آنجا به شمال ایتالیا رفت و شكستهای بسیار سنگینی بر رومیها وارد ساخت.
با اینكه نقشهء هانیبال بسیار دقیق و ماهرانه بود، ولی او وارد شهر روم نشد و تا تابستان سال ۲۱۸ ق.م. به انتظار زمان مناسب نشست. در دومین حملهء خویش، ضمن نفوذ به داخل روم، بار دیگر ارتش این كشور را تار و مار نمود.
سال بعد در حملهای دیگر، هانیبال توانست شكست دیگری را بر رومیها تحمیل كند، اما در نبر سال ۲۰۲ ق.م. از رومیها شكست خورد و ناگزیر به آنتیوكوس سوم» (Antiochus III) پادشاه سوریه پناهنده شد و با وی پیمان مشتركی را برای حمله به رومیها منعقد كرد. اما چیزی نگذشت كه پادشاه سوریه وی را به حال خود رها ساخت. وی از آنجا به آسیای صغیر (تركیه كنونی) و سرزمین بیتینیه (بیتونیا = Bithynia) رفت و با پادشاه آنجا جهت جنگ علیه رومیان همپیمان شد. اما در این جنگ هم شكست خورد و هنگامی كه در شرف اسارت قرار داشت، با خوردن سمی كه در انگشتر خود پنهان كرده بود، خودكشی نمود. (۱۸۳ ق.م.)
گویا منظور از خدایان كارتاژ، بتهایی است كه مردم این مانند اجداد خویش یعنی فینیقیها میپرستیدند. بت اصلی كارتاژها، «بعل» نام داشت كه در تورات از آن یاد شده است. بعد از آن، خدای آسمان (تانیت = Tanit) در درجهء دوم اهمیت قرار داشت. آنها علاقهء زیادی به بتهایشان داشتند و برای این بتها انسانها را به شكل انداختن در آتش، قربانی میساختند.
در این رباعی، تمثیل شعرگونه از مردی است كه باعق ایجاد رعب و وحشت در میان انسانها خواهد شد. نوسترآداموس، برخورد و رفتار چنین فردی با اروپائیان را مطابق با روش هانیبال دانسته است. (اصلیت هانیبال نیز از لبنان و خاورمیانه بود)
نوسترآداموس در سطر سوم از نشریات سخن میگوید. این از شگفتیهای پیشگویی این شخص محسوب میشود زیرا در زمان او، روزنامه و نشریات به شكل امروز وجود نداشتند.
در ادامه، خیزش این مرد را از بابل یا عراق كنونی پیشگویی میكند
-
« به زودی از شرق، قلبی كاتاژی درخواهد رسید.
او ساكنین دریایی آدریاتیك و وارثان رومولوس (Ramulus) را آزار خواهد رساند.
آن مرد را ناوگان لیبیایی همراهی خواهد كرد.
به زودی پرستشگاههای مالت و جزائر نزدیك آن متروكه خواهد شد. »
نوسترآداموس در این رباعی، از همان شخ رعبانگیز كه در پیشگوییهای قبلی او را با هانیبال مقایسه كرده بود، سخن گفته است. او مانند اهالی كاتاژ، قلبش مملو از كینهء رومیهاست.
رومولوس، پهلوان افسانهای رومیها میباشد و پادشاهی است كه شهر روم را بنا نموده است. منظور از وارثان رومولوس نیز همان ساكنین فعلی ایتالیا هستند.
مالت نیز یكی از جزائر دریایی مدیترانه است كه در ۶۰ مایلی جنوب جزیرهء سیسل قرار دارد، و در آنجا، بتکده های از زمانهای بسیار دور نظیر ۲۳۰۰ ق.م. وجود دارد
در این جا بد نیست یك رباعی دیگر كه پیشتر درج كرده بودم، دوباره ذكر كنم:
« ناوگان در نزدیكی دریای آدریاتیك، متلاشی خواهد شد.
زمین میلرزد و به سوی آسمان پرتاب میشود و مجددن در جای اولیهء خود قرار میگیرد.
مصر به لرزه در میآید و از محمدیون حمایت میكند.
از پیشوای كل خواسته میشود كه تسلیم گردد. »
نوسترآداموس در رباعی دیگری در بخش سنتری اول، دربارهء حركت ناوگان بربرها، چنین میگوید:
« بندر دوبوك (Port de Bouc) از بیم ناوگان بربرها، دچار وحشت خواهد شد.
زمان درازی پس از آن، ناوگان غرب به این نقطه خواهد رسید.
خسارتهای بسیاری به انسانها، حیوانات، و دارائیهای مردم وارد خواهد شد.
به زودی در فاصلهء دو برج ثور و میزان، نبردی بسیار خونین روی خواهد داد. »
بندر دوبوك در خلیج فوس (Fos) فرانسه و در نزدیكی مارسی قرار دارد. منظور از برجهای ثور و میزان، همان خطوط فرضی است كه ستارهشناسان بابل، در مسیر گردش خورشید در آسمان، طی یك یك سال ترسیم نمودهاند. آنها این مسیر را به ۱۲ برج تقسیم كردهاند و نام مجموعه ستارگانی را كه در این برج واقع گشتهاند، بر آن نهادهاند. برای مثال برج ثور، نشاندهندهء فاصلهء زمانی ۳۰ آوریل تا ۲۰ می و برج میزان، نشاندهندهء ۲۳ سپتامبر تا ۲۲ اكتبر میباشد.
نوسترآداموس، فاصلهء میان این دو زمان را، هنگامهء نبردی بسیار خونین میداند كه در سواحل فرانسه و دریایی مدیترانه به وقوع خواهد پیوست.
منظور از ناوگان بربرها، اعراب مسلمان یا اعراب ساكن در شمال آفریقا میباشد. مطابق این پیشگویی، ناوگان جنگی اعراب، بنادر فرانسه را مورد تهدید جدی قرار خواهد داد و فرانسه از همپیمانان خود (شاید اعضای ناتو) درخواست كمك خواهد كرد. همچنین به نظر میرسد منظور از حیوانات، اتومبیلها میباشد. موعدی كه نوسترآداموس برای آغاز این تحولات پیشبینی كرده است، حدود سال ۲۰۰۷ میباشد.
این رباعی را نیز میتوان مرتبط با پیشگویی قبلی دانست:
« هنگامی که، آن ماهی، که هم در خشکی راه میپیماید، و هم در دریا سفر میکند،
با جهشی عظیم به کرانه افکنده شود ؛
شکلی غریب، مغشوش و هولناک به خود خواهد گرفت.
از آن پس خیلی زود، دشمنان از راه دریای خود را به دیوارها میرسانند. »
« مرد شرقی، به زودی از محل استقرار خویش خارج خواهد شد.
او از طریق آپنینز (Apennines) به فرانسه خواهد رسید.
او در مسیرش از آسمان، دریا و سرزمینهای پوشیده از برف و یخ گذر خواهد كرد.
او همگان را با دستهء پرچمش مضروب خواهد ساخت. »
آپنینز، سلسله كوههایی است كه از شمال تا جنوب ایتالیا كشیده شده است. مرد شرقی به گفتهء نوسترآداموس از مقر خویش كه در پیشگوییهای قبلن ذكر شده، مكانش در میانهء كشور عراق است، خارج خواهد شد و از آنجا به طرق مختلف زمینی و هوایی، و از سرزمینهای سرد و گرم گوناگون گذر خواهد كرد. به نظر میرسد منظور از دستهء پرچم، قدرتی خاص یا ماوراء طبیعی میباشد.
« فرماندهای اسكاتلندی و شش تن از بزرگان آلمان،
به دست دریانوردان شرقی، دستگیر خواهند شد.
آنها از جبلالطارق و اسپانیا عبور داده خواهند شد؛
آنگاه در ایران، به پیشوای رعبانگیز جدید، تحویل داده میشوند. »
در این رباعی جالب، سیطرهء كامل پارس (ایران) بر اروپا در آینده، پیشگویی شده است.
« هواپیمای سلطنتی، بر فراز شهر خورشید (Heliopolis) در پرواز است.
قبل از هفت ماه، هشدارهایی گمراه كننده خواهد داد.
دیواری كه در شرق است، به زودی فرو خواهد ریخت.
دشمنان در رعد و برق، هفت روزه به دروازهها خواهند رسید. »
شهر خورشید (هلیوپلیس) یكی از شهرهی مصر باستان است كه مركز پرستش خدای خورشید بود و حدود ۱۱ كیلومتری قاهره قرار دارد. در مورد فرو ریختن دیوار، برخی اعتقاد دارند منظور، دیوار برلین است و برخی نیز اعتقاد دارند منظور فرو ریختن دیوار حائل برتری غرب بر شرق (خاورمیانه) میباشد.
« خارج شوید، همگی ژنو را ترك كنید.
به زودی جنس ساترن، از طلا به آهن تبدیل میگردد.
كسانی كه مخالف پیشوای ایرانی هستند، نابود خواهند شد.
پیش از این خروج پرطنین، نشانههای در آسمان آشكار خواهد شد. »
ژنو شهری در غرب سوئیس است. ساترن، همان سیارهء زهره میباشد كه نزد رومیها به خدای زراعت و بذر و به عنوان سمبل زمان معروف بود. تغییر جنس از طلا به آهن، به معنی پایان دوران طلایی مردم ژنو میباشد.
عبارت پیشوای ایرانی در اصل متن رباعی به صورت Raypoz آمده است كه معنایی ندارد؛ اما اگر حروف این كلمه را جابهجا كنیم، به واژهء Zopyra خواهیم رسید كه نام یكی از نجیبزادگان باستانی ایران قدیم (پارس) میباشد. گفته میشود این شخص، باعث به قدرت رسیدن داریوش كبیر در ایران بود. وی با قتل سمردیس دروغگو (Smedis = Bardiya)، داریوش اول را بر جای او نشاند.
همچنان كه در یكی از پیشگوییهای قبلی دیدیم، ایران حكومت و بالطبع حاكم جدیدی را خواهد یافت و این شخص طبق پیشگویی نوسترآداموس، ایران را به عزت و افتخار گذشته باز خواهد گرداند.
« اشك، فریاد، ناله، زاری و ترس؛
قلبی كه رحم در آن جایی ندارد، و سخت و سیاه و بسیار وحشتناك است.
دریاچهء ژنو، جزائر اطراف، سردمداران جنوا ؛
خونهایی كه بر زمین میریزد، گرسنگی و سرما، به هیچ كس رحم نخواهد شد. »
به نظر میرسد منظور از جزائر اطراف ژنو، كشوری مانند انگلستان باشد.
آغاز یك دوران جدید در جهان
« پس از بسیج بزرگ نیروهای انسانی، آمادهسازی بسیجی بسیار بزرگتر صورت میگیرد.
در آن هنگام، پس از قرنها، مرحلهء تاریخی بسیار مهمی از سر گرفته خواهد شد؛
انقلاب، خونریزی، گرسنگی، جنگ و وبا.
به زودی آتشی در آسمان دیده خواهد شد كه اخگری را به دنبال دارد. »
نوسترآداموس در این رباعی، به وضوح عبور یك موشك بزرگ را در آسمان پیشگویی كرده است. ضمن اینكه آغاز دوران و عصر جدید در مناسبات و حكومتهای جهان را پیشبینی كرده است.
« بر بلندای برج حمل (Aries)، ژوپیتر (Jupiter) و ساترن (Saturn) ؛
دگرگونیهایی بسیار عمیقی به دست بشر حادث خواهد شد،
پس از سدهای طولانی، روزهای بسیار سخت و شوم باز خواهند گشت.
ناآرامی و آشوب، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا را در بر خواهد گرفت. »
این رباعی نیز دربارهء تغییرات و تحولات بسیار بزرگی است كه جهان در آغاز قرن بیست و یكم، شاهد آن خواهد بود.
Aries یكی از برجهای فلكی است كه به آن برج حمل و برج منجنیق نیز میگویند. ژوپیتر یا سیارهء مشتری، نام خدایی بود كه تمام مردم روم باستان آن را میپرستیدند و برای آنها به منزلهء روشنایی تمام اجرام آسمانی بود. ساترن یا زحل، نام خدای بذرها و كشاورزی رومیان باستان به مانند آبادانی و رفاه بود.
از زاویهء ستارهشناسی، نزدیك شدن مشتری و زحل در برج حمل، به سال ۱۹۹۵ روی داده است، اما از منظر تفسیر معنای رمز و رموز میتوان گفت كه استعار از اسامی سیارات و برجهای فلكی این است: برج حمل به معنای توان تكنولوژیكی ماشین آلات جنگی، ژوپیتر استعاره از شیوه و توان علمی است كه در استفاده طبیعت بر اساس شناخت قوانین آن مفید واقع میشود و ساترن نمادی از آبادانی و زمان آسایش و راحتی است.
به هر حال در این رباعی نیز از پایان رفاه و آسایش ساكنین اروپا سخن گفته شده است.
« در جوشایی احساساتی تند، قلبها، دستها و پاها، یکدیگر را میپذیرند.
آتشها، موجها و شمشیرها، در پارس خیزش میکنند،
و زان پس، نجیبزادهای نابود میشود؛
او از سر کماندیشی، یا کشته میشود یا خود میمیرد. »
پایان.
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن