ام كلثوم دختر عقبة بن ابى معیط در خاندانى به دنیا آمد كه در تاریخ اسلام خاندانى ننگین و رسواست. درباره سه تن از اعضاى این خانواده آیه نازل شده است، پدرش عقبه، برادرش ولید، وخودش.
نكته جالب این است كه این بانوى قهرمان كه قهرمان مبارزه در برابر تمایلات مادى و امواج طوفان بى دینى است، در مقابل پدر و برادرش كه از عناصر كثیف و نادرست بوده اند، زنى داراى ایمان استوار و از تربیت شدگان و شاگردان برجسته مكتب رسالت و مدرسه وحى است!
بهتر است این خانواده تا حدى معرفى شوند، شاید شخصیت و عظمت انسانى و ایمانى این بانو، روشن تر گردد.
پدرش از كسانى است كه در شهر مكه از هیچ گونه آزار و جسارتى نسبت به رهبر بزرگوار اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) فروگذار نمى كرد و حتى در حادثه اى با كمال وقاحت حاضر شد آب دهان به روى مبارك پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم)اندازد!!
به همین خاطر خداى متعال این آیه را درباره او و رفیقش نازل كرد:
« وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَالَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً » (1)
ولید فرزند همین عقبه و برادر مادرى عثمان است، هنگامى كه حمزه عموى پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله) به شهادت رسید، او و عمرو بن عاص شراب خوردند و جشن گرفتند، اگر چه وى بعداً مسلمان شد ولى هیچ گونه تحولى در اخلاق و رفتارش پیدا نشد، در دوره خلافت عثمان حاكم كوفه شد و نماز صبح را در حال مستى چهار ركعت خواند و هنگامى كه گزارش او به مدینه رسید احضار شد و به رغم بى میلى عثمان، امیرالمؤمنین على (علیه السلام) حدّ مى خوارگان را بر او جارى ساخت.
یك بار پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) به او مأموریت داد كه به سوى قبیله بنى المصطلق برود و به جمع آورى زكات بپردازد، از آنجا كه میان او و قبیله مذكور در عصر جاهلیت دشمنى بود، هنگامى كه مردم با هلهله و شادى به استقبالش آمدند، گمان كرد كه قصد كشتنش را دارند! از این جهت به مدینه بازگشت و گزارش داد كه آنهااز دادن زكات، خوددارى كردند.
پیامبر خدا خشمگین شد و تصمیم گرفت با آنان كارزار كند ولى خداى متعالى پیش از اینكه به گزارش ولید پلید ترتیب اثرى داده شود، این آیه را نازل فرمود:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهَالَة فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ » (2)
به این ترتیب قرآن كریم لقب زشت فاسق را براى همیشه براى ولید به یادگار گذاشت. او از دشمنان سر سخت امیرالمؤمنین على (علیه السلام) بود.
ولى ام كلثوم از زنانى است كه در اوایل بعثت پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله)مسلمان شد، او به سوى دو قبله بیت المقدس و كعبه نماز گزارد و با پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) بیعت كرد و پیاده به مدینه مهاجرت نمود.
برادرانش ولید و عماره كه نه تنها با نور اسلام زوایاى قلب خود را روشن نكرده بودند بلكه سرسختانه با اسلام به مبارزه برخاسته، دست به هر جنایتى مى زدند، تصمیم گرفتند كه او را از مهاجرت بازدارند.
مهاجرت ام كلثوم پس از انعقاد قرار داد صلح حدیبیه بود، بر طبق این پیمان مسلمانان متعهد بودند كه هر كس از مكه به مدینه برود، او را به وطن نزد قومش بازگردانند، پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) بر اساس این تعهد حتى مسلمانانى كه از مكه فرار مى كردند و به مدینه مى رفتند، به مكه بازمى گرداند و این یكى از شاهكارهاى آن بزرگوار است كه براى پیشرفت اسلام نتایجى درخشان داشته است ولى این تعهد شامل زنان نمى شد زیرا از اول در قرار صلح تصریح شده بود كه اگر مردى از مكه به مدینه رود او را بازگردانند، از این جهت ملزم نبودند كه زنان مهاجر را به مكه بفرستند، ام كلثوم ازاین موقعیت استفاده كرد و درمدینه باقى ماند. در مورد ام كلثوم و زنانى كه وضعى مشابه او داشتند قرآن مجید فرمود:
« یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَات فَامْتَحِنُوهُنَّ اللهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَات فَلاَ تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لاَ هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلاَ هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ . . .»
ام كلثوم كه انگیزه اى در مهاجرتش جز گرایش به حق نداشت، به حكم حق در مدینه ماند و به همین جهت برادرانش از تعقیب وى طرفى نبستند و به مكه بازگشتند.
پس از آن كه در مدینه استقرار یافت، با زید بن حارثه كه یكى از قهرمانان برجسته تاریخ اسلام است، ازدواج كرد اما مدت این ازدواج و همسرى آن زوج قهرمان دیرى نپایید و با شهادت افتخارآمیز زید در جنگ موته به پایان رسید. ام كلثوم پس از شهادت شوهرش با مردان دیگرى ازدواج كرد ولى هیچ یك ازآنان از لحاظ ایمان و جهاد و فداكارى در راه اهداف عالیه اسلام به مقام زید نمى رسیدند. صرف نظر از این كه این بانوى قهرمان در راه گرایش به اسلام و اطاعت از رسول خدا (صلى الله علیه وآله و سلم)، چشم از وطن و خانواده و بستگان نزدیك همچون برادر، پوشید و على رغم كوشش هاى آنان براى بازگرداندنش، با پاى پیاده فاصله میان مكه و مدینه را طى كرده، از هیچ مانعى نهراسید. وى بانوئى است كه از پیامبر خدا حدیث روایت كرده است، حدیث زیر از اوست:
سمعت النبى (صلى الله علیه وآله و سلم) یقول: « لَیْسَ بِالكَاذِبِ مَن أصلَحَ بَینَ النَّاسِ فَقَالَ خَیراً ».
كسى كه به منظور اصلاح میان مردم به دروغى سخنى نیكو بگوید دروغگو نیست.
پی نوشت ها:
1- فرقان :27 (و روزى كه ستمكار، دو دست خود رااز شدت اندوه و حسرت به دندان مى گزد و مى گوید: اى كاش همراه این پیامبر راهى به سوى حق برمى گرفتم.)
2- حجرات:9(اى اهل ایمان! اگر فاسقى خبرى برایتان آورد، خبرش را بررسى و تحقیق كنید تا مبادا از روى ناآگاهى گروهى را آسیب و گزند رسانید و بر كرده خود پشیمان شوید.)
3- ممتحنه:10 (اى مؤمنان! هنگامى كه زنان باایمان با جدا شدن از همسرانشان هجرت كنان از دیار كفر به سوى شما مى آیند، آنان را از جهت ایمان بیازمایید، البته خدا خود به ایمان آنان داناتر است . پس اگر آنان را باایمان تشخیص دادید، آنان را به سوى كافران كه همسرانشان هستند باز مگردانید، نه این زنان بر كافران حلال اند، و نه آن كافران بر این زنان حلال اند . . .)
--------------------------------------------------------------
منبع:
انصاریان، حسین، معاشرت.