بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 از مجموع 9

موضوع: هایکو ...

  1. #1
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    New هایکو ...

    هایکو ، کوتاه ترین نوع شعری در جهان است که توسط ژاپنی ها به ادبیات جهان معرفی شده است ، امروزه اغلب مردم جهان شعر ژاپن را با هایکو می شناسند . هایکو شعری است ۱۷ هجایی که در سه سطر نوشته می شود ، سطر اول و سوم هر کدام پنج هجا و سطر دوم هفت هجا دارند .

    هایکو نه وزن دارد و نه قافیه و آرایه های کلامی در آن به ندرت به کار می رود . حدود دو هزار سال پیش هایکو جزوی از یک فرم شعری ۳۱ هجایی به نام تانکا بود که از دو بخش تشکیل می شد و معمولا آن را شاعران به شیوه ی پرسش و پاسخ می سرودند . بخش نخست تانکا ۱۷ هجا دارد و بخش دوم آن ۱۴ هجا . تانکا به معنی شعر کوتاه است و در مقابل آن چوکا قرار دارد که به معنی شعر بلند است . با اینکه در ژاپن به غیر از تانکا و چوکا چندین فرم شعری دیگر هم وجود دارد شعرهای کوتاه محبوبیتشان بیش از بقیه است . در قرن شانزدهم میلادی به تدریج بخش ۱۷ هجایی تانکا مستقل شد و آن را هاکایی یا هایکو نامیدند.

    هایکو در ابتدا محتوایی طنز آمیز داشت و به تدریج بر اثر در آمیختن با فلسفه ی ذن اعماق و جوانب آن گسترش یافت . ایجاز و سادگی و در عین حال عمق هایکو و هنر تصویری بدیع آن علاوه بر آنکه در چهار قرن گذشته شاعران زیادی را در ژاپن به خود کشانده است در دوره ی معاصر در خارج از ژاپن هم با استقبال قشر کتابخوان و شاعران و هنرمندان مواجه شده است و علاوه بر ترجمه هایکوهای ژاپنی به اغلب زبانهای دنیا ،درسراسرجهان شاعرانی پیدا شده اندکه به سرودن شعر به شیوه ی هایکوهای ژاپنی می پردازند.

    امروزه هایکو دوستان و هایکو سرایان سراسر جهان دارای انجمنهای خاص در سطح محلی و ملی و بین المللی هستند و با برگزاری همایشها و سمینارهای دوره ای و یا از طریق سایتهای اینترنتی به بحث و تبادل نظر در مورد هایکو و تاریخچه و ابعاد هنری آن می پردازند.

    هایکو هم اکنون در اقصی نقاط جهان به زبانی برای زندگی تبدیل شده است به تعبیری می توان گفت هایکو شعر نیست زیبایی نیست بلکه خود زندگی ست . تجربه ی شهودی هستی است که این مادر ِ همه ی هنرهای اصیل است . هایکوی عمیق همیشه ساخته ی ذن است.

    اما ذن یعنی مشاهده و تفکریعنی دیدن چیزها چنان که هستند و در تجربه های عمیق شهودی تجلی میکنند نه لزوما آن ذن که یکی از فرقه های بودایی مهایانه است . یاد آوری این نکته ضروری است که هایکو شعر کوتاه نیست . خیلی از تک بیت ها یا مصرع های فارسی هست که کوتاه تر از هایکوی هفده هجایی ژاپنی است.با این همه نمیتوان آن را هایکو نامید.

    هایکو دارای دو منظره توامان . چیزی فراتر از فرم ادبی است . راه و وسیله ای است برای دیدن و درک دنیای پیرامون . هر هایکو لحظه ای را در خود تسخیر می کند . لحظه ای عادی که آوازش تا به دورها شنیدنی ست . و وقتی که این لحظه ، یم دم انسان را به بودنش به باور می رساند تا با خود بگوید : « خیلی آشناست ... این را من نیز دیده ام ، شنیده ام و ... »


    رولان بارت در کتاب امپراطوری نشانه ها نوشته ای با عنوان دستبرد به معنا دارد او می گوید : « هایکو دارای خاصیتی شبح وار است و آن اینکه هر کس همواره تصور می کند به سادگی اشعاری همانند آن بسراید ولی ممکن است هرگز نتواند »



    چند نمونه هایکو :

    باعبور مار
    کمر راست کرد
    نرم نرمک، علف



    ایکدا سومیکو



    می اندیشم
    این آخرين سال من ست!
    ميخورم اين خرمالو را



    ماساوكا شيكي




    بر خيابان اصلي
    چترهاي رنگارنگ-
    باران پاييزي



    ماریا تیرنسا

  2. #2
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    . همیشه تعداد هجاهای هایکوی خود را بشمارید.
    2. هفده هجا را در یک سطر بنویسید.
    3. هفده هجا را در سه سطر بنویسید.
    4. هفده هجا را در سه بند به ترتیب پنج، هفت و پنج هجایی بنویسید. (قالب استاندارد ژاپنی)
    5. هفده یا کمتر از هفده هجا را در سه بند به ترتیب کوتاه، بلند و کوتاه بنویسید. (قالب رایج در زبانهای اروپایی)
    6. کل هایکو را با یک نفس باید بتوان خواند.
    7. از فصل واژه ها (کلماتی که به فصل خاصی از سال ارجاع می دهند استفاده کنید). بهارواژه: شکوفهٔ گیلاس
    تابستان‌واژه: کرم شب‌تاب
    پاییزواژه: خرمالو
    زمستان‌واژه: برف
    نوروزواژه: پایان سال،

    8. در پایان بند اول یا دوم (اما نه هردو) سکوت قرار دهید.
    9. هرگز اجازه ندهید که سه بند هایکوی شما پشت سر هم تشکیل یک جمله کامل بدهند.
    10. ترتیبی دهید که رابطه یا تقابل بندهای اول و دوم تنها پس از خواندن بند سوم مشخص شود.
    11. همیشه از زمان حال استفاده کنید و در مورد اینجا و اکنون بنویسید.
    12. استفاده از اسامی خاص و ضمایر شخصی را تا حد ممکن محدود کنید.
    13. تا جای ممکن از وجه استمراری استفاده نکنید.
    14. بد نیست اگر دو بند از سه بند شما (اول و دوم) ساختار نحوی یکسان داشته باشند.
    15. در مورد ترتیب تصاویری که هر یک از بندها به دست می هند فکر کنید. مثلا ابتدا یک منظره از دور، بعد بخشی از آن منظره از نزدیک تر و در نهایت یک کلوزآپ.
    16. لب مطلب را برای بند آخر نگه دارید.
    17. سعی کنید بند اول تا جای ممکن جذاب و گیرا باشد.
    18. همیشه فقط در مورد چیزهای معمولی، با روشی معمولی و با زبانی معمولی بنویسید.
    19. به مطالعه ذن بپردازید و بگذارید هایکوی شما مصداق روش بی کلام تصویرسازی باشد.
    20. ادیان و فلسفه های مختلف را مطالعه کنید و بگذارید اثر آنها در پس زمینه هایکوی شما انعکاس یابد.
    21. تنها از تصاویر عینی استفاده کنید.
    22. سعی کنید به سطوح چندگانه از معنا دست یابید. سطوح بیرونی شامل تصاویر عادی و در سطوح عمیق تر فلسفه حیات و جهان بینی شما.
    23. از تصاویری استفاده کنید که برانگیزاننده انزوای خودخواسته و فقر داوطلبانه باشند. (سابی)
    24. از تصاویری استفاده کنید که برانگیزاننده نوستالژی رمانتیک باشند. (وابی)
    25. تضادها را بیابید و در هایکوی خود به تصویر بکشید.
    26. از جناس و بازی با کلمات استفاده کنید.
    27. در مورد چیزهای ناممکن به شکلی معمولی صحبت کنید.
    28. از تصاویر تداعی گر معانی متعالی استفاده کنید (از جنگ و جنایت و مسائل جنسی صحبت نکنید)
    29. تنها از تصاویر مربوط به طبیعت استفاده کنید. (از اشاره مستقیم به مسائل انسانی خودداری کنید)
    30. عواطف انسانی را با اشاره به جنبه های مختلف طبیعت تداعی کنید.
    31. از هرگونه اشاره مستقیم به خود در هایکو اجتناب کنید.
    32. استفاده از علائم سجاوندی (نقطه، ویرگول، خط تیره و...) در هایکو مانعی ندارد.
    33. گاهی برای ایجاد ایهام از آوردن علائم سجاوندی خودداری کنید.
    34. قواعد نگارشی زبان خود را به طور کامل رعایت کنید.
    35. از آوردن قافیه پرهیز کنید.
    36. از آوردن اوزان غیرهجایی (مانند وزن های عروضی فارسی) خودداری کنید.
    37. از واج آرایی (تکرار آواهای مشابه در یک بند) استفاده کنید. (مثل تکرار «چ» در مصرع «سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند...»)
    38. از آواهای کلمات برای انعکاس دادن احساسات خود استفاده کنید.
    39. همیشه هایکوی خود را به یک اسم ختم کنید.
    40. از هر الهام و شهود آنی به عنوان نقطه آغازی برای خلق یک هایکو استفاده کنید.
    41. از آوردن فعل های زیاد خودداری کنید.
    42. هر جا که توانستید حروف اضافه را حذف کنید. (مانند از، در، به، با، بین، میان، روی و...)
    43. قیدها را حذف کنید.
    44. برای هر اسم بیش از یک معرف (توصیف کننده هایی مانند صفات و...) نیاورید.
    45. با هایکوی خود مثل شعر برخورد کنید. هایکو جمله زیبای روی کارت پستال نیست.
    46. هر هایکویی را که به ذهنتان رسید بنویسید. حتی بدترینشان را. زیرا می توانند الهام بخش آثاربهتر بعدی باشند

  3. #3
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    به هر كتاب هايكو كه نگاه كنيد از چهار هايكوسرا به عنوان بزرگترين هايكو سرایان ژاپن نام برده شده است.
    ماتسوئو باشوريا،بوسون،ايسا،شيكي



    ماتسوئو باشو (1644 ـ 1694 م)



    در يك خانواده سامورايي بدنيا آمد. درباره زمان قبل از هايكو سرا شدنش اطلاعات زيادي در دست نيست.


    در سال 1644 بدنيا آمد. نام كودكي اش كين ساكو بود . سالهاي زيادي از عمرش در سفر بود. و از معابد و طبيعت زيبايي ژاپن ديدن ميكرد. و در مورد آنها هايكو و نثر مينوشت. او نام مستعارش را از درخت موز گرفت . باشو در زبان ژاپني به معناي درخت موز است.
    بيش از ديگر شاعران ، هايكو باشو ست و باشو هايكو ست. باشو هايكو را ابداع نكرد بلكه هايكو را يك ژانر جدي و پر آوازه ساخت. قبل از باشو هايكو يك نوع بازي كم اهميتي بود كه در دربار توسط اديبان بازي ميشد. نوعي بازي با كلمات بود كه پر از جناس و كنايه بود. اما باشو هايكو را بالا برد.


    مشهورترين هايكو ي باشو بركه كهن ميباشد.


    بركه كهن
    جهيدن غوكي
    صداي آب


    توجه داشته باشيد كه چگونه هر سه عنصر درين هايكو همزمان جدا و به هم پيوسته ست.
    غوك ، بركه ، و صداي جهيدن غوك. اينجا عملي صورت گرفته و
    حركت ناگهاني و سكوتي كه براي لحظه اي با جهيدن غوكي اتفاق ميافتد.


    بعضي ها اين هايكو را نوعي روشن شدگي بودايي مي بينند.و بعضي آنرا تصويري واقعي مي بينند.


    بوسون (1716 ـ 1783 م)


    يو سا بوسون دومين هايكو سرای بزرگ به شمار مي آيد. شخصيت اش با باشو تفاوت زيادي دارد. اما هايكوسرای جوانتر احترام زيادي براي هايكو سرای بزرگتر قائل بود كه در هايكوها و نقاشي هايش نمايان ست. بوسون هم هايكوسرا و هم نقاش بود. به عنوان نقاش ، او يكي از بزرگترين پيروان سبك نانگا شمرده ميشود.كه از نقاشان چيني آن زمان الهام گرفته اند. هرچند كه باشو يك تجربه گر بزرگ بود و آواره اما بوسون بيشتر عمرش را صرف خواندن و نوشتن و نقاشي و ميگساري كرد. او يك مرد خانواده دار بود و خودش را وقف دخترش كرد. در مورد او هايكوهاي محبت آميزي نوشت و نامه هايي كه بيانگر نگراني او از ازدواج دخترش با مردي ست كه لياقت او را نداشته ست.
    بعضي از بهترين هايكوهاي بوسون تحت تاثير باشو و شاعران چيني ست اما بايد ياد اوري شود كه در ژاپن كپي و تحت تاثير شاعران و نويسندگان بزرگتر بودن جز اصلي خلق اثر ست.
    براي مثال اين هايكوي بوسون


    كنار بركه كهن
    پير ميشود غوك-
    برگهاي ريخته


    بوسون به كاربرد ايماژ و رنگ مشهور ست .
    گلهاي سفيد!
    از شكاف ديوار
    بهار مي آيد


    ميانديشد
    بهار اينجاست
    دريا ، دريا


    ايسا (1764 ـ 1827 م)


    كوباياشي ايسا در پنجمين روز از پنجمين ماه در سال 1763 به دنيا آمد. و ياتارو ناميده شد.
    ايسا نام مستعاري ست كه بعدا آنرا انتخاب كرد و به معناي يك فنجان چاي ست. بيشتر سالهاي زندگي ايسا غم انگيز است. وقتي دو ساله بود مادرش مرد و وقتي سيزده ساله بود مادر بزرگش. بعدا سه فرزندش و اولين همسرش كيكو مردند . و او را تنها گذاشتند تااينكه در سه سال آخر عمرش با يك دختر سامورايي ازدواج كرد.
    در هايكوهاي ايسا خبري از زندگي غم انگيزش نيست.بر خلاف ان نشان دهنده انست كه ايسا سرنوشت خود را پذيرفته ست. ايسا به انسان گرايي و همدردي با جهان ، از يك شاليكار گرفته تا يك كك مشهور ست.
    وي زبان محاوره ولهجه‌هاي مختلف را در هايكوهايش به‌كار برده ست. ايسا چيزهاي كوچك و بي ارزش را دوست مي‌داشت و آنها را عميقاً درك مي‌كرد و به چيزهايي كه احترامي بر نمي‌انگيختند عشق مي‌ورزيد.


    ايسا "قلب هايكو " شناخته ميشود. چون در مقابل نگاه واقع گرايانه بوسون و ذن درون گرايانه باشو او لحن انسان گرايانه اي دارد.
    يكي از برجسته ترين هايكوهاي ايسا براي مرگ دخترش ساتو سروده ست.


    این جهانِ ِ شبنمی
    بی شک شبنمی ست
    وهنوز...


    در اين هايكو اندوهي كه از مرگ فرزندش به او رسيده صرفا در منظره اي مي گنجاند . كه در ابتدا ناپايداري زندگي با ايماژ شبنم نشان ميدهد و تكرار ان نشان دهنده پذيرفتن اين واقعيت ست. " و هنوز ..." نشان ميدهد كه او هنوز در ايسا يا در بهشت يا در هايكو يا با تناسخ زنده ست.


    شيكي (1867 ـ 1902 م)


    چهارمين هايكو سرای بزرگ ماساوكا شيكي ست . او در سال 1869 متولد شد . هايكوهايش داراي تصاوير واقعي ست و شامل اشيا و تصاوير و رنگ ها و اشكال و تقابلشان با همديگر ست.
    او به عنوان هايكو سرای نو گرا شناخته شده ست. شيكي كلمه هوكو را نيز به هايكو تغيير داد.
    او به جنبه روحاني و درون گرايي باشو واكنش نشان داد و برخلاف آن عمل كرد.
    شيكي بيشتر عمر كوتاهش را با بيماري گذراند.


    می اندیشم
    این آخرين سال من ست!
    ميخورم اين خرمالو را


    شيكي همچنين بنيانگذار مجله هوتوتو گيسو (فاخته )در سال 1899 ست. هايكوهايش فاقد جنبه هاي انسان گرايانه ايسا و حسهاي روحاني و درون گرايانه باشو ست. هايكوهايش مانند نقاشي ست.


    شبانه ماه سپید
    تابستان
    بر بادبان سپید



    در بررسي هايكو اين چهار هايكو سرا نمايانگر چهار طرز نگاه متفاوت به جهانند: ديدن با روح ، با چشم ، با دل ، و با سر . باشو روحاني ست. بوسون هنرمند است. ايسا انسان گراست و شيكي واقع گرا.

  4. #4
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    هایکوهایی از ایسا/Issa

    clang once more
    mountain temple bell!
    spring rain


    Issa


    دگرباره دنگ دنگ ِ
    ناقوس معبدکوهستان
    باران بهاری

    ---------------------------------------------

    welcome to my house!
    First Month's very first
    spring rain

    Issa


    به خانه ام
    خوش امدی
    اولین باران بهاری
    --------------------------------------------

    rice field crane
    again, come on down!
    spring rain


    Issa


    درنای شالیزار
    دوباره فرودآی!
    باران بهاری
    --------------------------------------------

    the pigeon too
    sings to six a.m.
    spring rain


    Issa


    کبوترنیز
    می خواند صبح زود
    باران بهاری

    ----------------------------------------------

    at my dinner tray
    a sparrow chirps...
    spring rain


    Issa


    بر سینی شامم
    جیک جیک گنجشکی
    باران بهاری

    --------------------------------------------
    in spring rain
    a bit bedraggled...
    Tone River crane


    Issa


    درباران بهاری
    اندکی خیس شده
    درنای رودخانه تون

    --------------------------------------------
    deer gamboling
    in the grass...
    spring rain


    Issa


    در علف
    آهویی جست وخیزکنان
    باران بهاری

    --------------------------------------------

    in spring rain
    chasing the elusive fish...
    dog on the shore


    Issa


    درباران بهاری
    به دنیال ماهی گریزان
    سگی درساحل

    ----------------------------------------------

    even the field mouse
    squeaks, "What luck!"
    spring rain


    Issa


    حتی موش مزرعه
    فریادمی زند"چه شانسی"
    باران بهاری

    ----------------------------------------------
    walking along
    a baking pan on her head...
    spring rain


    Issa


    قدم زنان
    ماهی تابه ای برسرش
    باران بهاری
    ----------------------------------------------

    with his sake he lounges
    on a wall...
    spring rain


    Issa


    باساکه اش
    لم میدهدبه دیوار...
    باران بهاری
    ---------------------------------------------

    first thing after waking up
    spring rain
    in my eyes


    Issa


    پس ازبیدارشدنم
    اولین چیزی که می بینم
    باران بهاری
    -----------------------------------------------


    on one side
    snow falling, on the other
    spring rain!


    Issa


    ازیک سو
    بارش برف ؛ ازسوی دیگر
    باران بهاری !
    ----------------------------------------------

    dawn--
    in a stone's hollow
    spring rain


    Issa

    سپیده دم

    درشکاف سنگی
    باران بهاری

    -------------------------------------------------

    not missing
    the spring rain's blessing...
    blades of grass


    Issa


    ازدست نمیدهد
    برکت باران بهاری
    تیغه های علف

    --------------------------------------------------


    spring rain
    on an ancient road...
    the pickle vendor


    Issa


    باران بهاری
    برجاده قدیمی
    ترشی فروش
    -------------------------------------------------

    the little shrine
    is all azaleas...
    spring rain


    Issa


    معبدکوچک
    پراز ازالیه ها
    باران بهاری

    -----------------------------------------------
    spring rain--
    others have flowers
    I, a little thicket


    Issa


    باران بهاری
    دیگران گلهایی دارند
    من ، بیشه ای کوچک

    ---------------------------------------------
    spring rain--
    gone vegetable-picking
    with a little lantern


    Issa


    باران بهاری
    رهسپار چیدن سبزی
    با فانوسی کوچک

    --------------------------------------------

    crossing the field
    with a paper lantern...
    spring rain


    Issa


    می گذرم از مزرعه
    بافانوس کاغذی
    باران بهاری
    --------------------------------------------

    today too
    looking at the same mountain...
    spring rain


    Issa


    امروز نیز
    می نگرم به همان کوه...
    باران بهاری

    ----------------------------------------------
    the daffodils
    have become flowers!
    spring rain


    Issa


    نرگسها
    گل داده اند
    باران بهاری

    -----------------------------------------------

    for everythicketeverythicket...
    springrain

    Issa


    برای هر بیشه ای
    هر بیشه ای
    باران بهاری
    ------------------------------------------------

    a day for wandering
    a day for haiku...
    spring rain


    issa


    باران بهاری
    یک روزبرای پرسه زدن
    یک روزبرای هایکو


    منبع:haiku.blogfa.com

  5. #5
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    هایکوهایی از ایسا/Issa


    to one side

    of my paper lantern...

    spring's first dawn




    Issa




    در يك سوي


    فانوس كاغذي ام


    نخستين سپيده دم بهاري


    ------------------------------------------



    at my hu/t
    what will come of it?
    spring's first dawn





    Issa




    در كلبه ام


    بر سرش چه خواهد آمد؟


    نخستين سپيده دم بهاري


    ------------------------------------------



    "Spring's first dawn!"

    the priest pretending

    to sweep



    Issa




    نخستين سپيده دم بهاري


    راهب وانمود ميكند


    به جارو زدن


    ---------------------------------------------



    in dawn frost
    at the bathhouse door
    knocking





    Issa




    ميكويد


    در سرماي سحري


    بر در گرمابه


    ----------------------------------------------



    my New Year's toast
    with straw sandals on...
    dawn





    Issa




    اولين نوشيدني سال نو


    با صندلهاي حصيري به پا


    سپيده دم


    ----------------------------------------------



    at dawn
    I start the spring...
    borrowed clothes





    Issa




    در سپيده دم


    آغاز ميكنم بهار ...


    لباسهاي عاريتي


    -------------------------------------------------



    dawn--
    from atop the wheat
    "Cuckoo!"





    Issa




    سپيده دم


    بر فراز گندم


    "كوكو!"


    --------------------------------------------------



    at dawn
    no people in sight...
    lotus blossoms





    Issa




    در سپيده دم


    كسي به چشم نميايد...


    نيلوفران آبي


    ------------------------------------------------



    little by little
    the summer night turns dawn...
    people's faces





    Issa




    كم كم


    شب تابستاني صبح ميشود...


    چهره هاي مردم


    ----------------------------------------------



    at dawn a keepsake
    left on the window
    red leaves





    Issa




    سحربرپنجره


    يادگاري جا ميگذارد


    برگهاي سرخ


    ----------------------------------------------



    even at dawn
    spring haze hovers...
    Sumida River





    Issa




    حتي در سپيده دم


    مه بهاري معلق در هوا


    رودخانه سوميدا


    -----------------------------------------------



    autumn dawn--
    to the pretty sky flies
    a mosquito





    Issa




    سپيده دم بهاري


    پرواز ميكند پشه اي


    به آسمان زيبا


    -----------------------------------------------



    gobble up
    my dawn dream...
    cuckoo!





    Issa




    مي بلعد


    روياي سحري ام را


    كوكو!


    -----------------------------------------------



    at dawn
    coolness is restored...
    my house





    Issa




    در سپيده دم


    دوباره سرد ميشود


    خانه ام


    ----------------------------------------------



    at dawn by the plum tree
    there's one too...
    beating his bowl





    Issa




    در سپيده دم


    يكي نيزكنار درخت آلو


    بركاسه اش مي كوبد


    -------------------------------------------------



    dawn--
    with snow I make
    Lord Buddha





    Issa




    سپيده دم


    با برف ميسازم


    بوداي بزرگ


    ------------------------------------------------



    dawn--
    through a hole in the wall
    the cold





    Issa




    سپيده دم


    از شكاف ديوار


    سرما


    -------------------------------------------------



    my shadow too
    fit and trim...
    dawn of spring





    Issa




    سايه ام نيز


    سپيده دم بهاري


    تر و تميز


    --------------------------------------------------



    in the storehouse
    the hoe glinting...
    year's first dawn





    Issa




    در انبار


    بيل برق ميزند


    اولين سپيده دم


    ---------------------------------------------------



    dawn--
    in a stone's hollow
    spring rain





    Issa




    سپيده دم


    در شكاف سنگ


    باران بهاري


    ----------------------------------------------------



    even the snow falls
    politely...
    spring's first dawn





    Issa




    حتي برف


    به آرامي مي بارد


    اولين سپيده دم بهاري


    -------------------------------------------------



    the samurai street
    perfectly silent
    spring's first dawn





    Issa




    ساكت ساكت


    خيابان سامورايي


    نخستين سپيده دم بهاري


    -----------------------------------------------



    at dawn people
    passing through...
    withered fields





    Issa




    در سپيده دم


    ميگذرند مردم از ميان...


    مزارع خشك


    -----------------------------------------------



    dawn--
    the glint of leeks
    in the sink





    Issa




    سپيده دم


    درخشش تره ها


    در ظرفشويي


    ---------------------------------------------



    dawn--
    the windblown, exhausted
    maiden flowers





    Issa




    سپيده دم


    خسته از وزش باد


    گلهاي ماده


    ----------------------------------------------



    autumn dawn--
    nearing the month's end
    lantern in the eaves





    Issa




    سپيده دم پاييزي


    نزديك اواخر ماه


    فانوسهايي بر لبه بام



    منبع:haiku.blogfa.com

  6. #6
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    برخيز بيا برويم
    در امتداد جاده
    شبنمي زلال

    Rise,let us go-
    Along the path lies
    The clear dew.



    Fujo




    شاخه ای گل برداشت،
    به شقایق نگریست
    شاعری در دل خود سخت گریست ..
    انکراتیک‌

  7. #7
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تکنیــک های هایــکو
    خانم جین – رایش هولد (Jane Reichhold) نویسنده و شاعر آمریکائی – آلمانی است.خانم رایش هولد پیش از آنکه شاعر و نویسنده باشد هنرمندی است که با سفال همه آرزوهایش را عینیت می بخشد گاهی به شکل یک گلدان گاهی هم به شکل یک عروسک .
    خانم رایش هولد می گوید:
    سال ها هایکو می نوشتم اما آنچه را که می دیدم هر گز تمام و کمال نتوانستم با واژه ها بیان کنم.تا روزی نوشته ای از خانم بتی درونیوک ( Betty Drevniok) رئیس انجمن هایکو نویسان کانادا به دستش رسد . اولین بار بود که در کتاب دست نوشته خانم بتی گفته بود که نوشتن هایکو و اثر بخشی آن به تکنیک هائی وابسته است که شاعر باید در سرودن هایکو از آن تکنیک ها بهره بگیرد . تکنیک ها همان کلید قفل آن پنجره ای است که نه تنها به منظری برای شاعر باز می شود بلکه این پنجره برای مخاطب نیز گشوده می شود تا به رمز و راز و سر آنچه می بیند آگاه شود.


    اصل یکم : اصل تطبیق Comparison

    در این تکنیک یک "چیزی " و یک " چیز دیگری " کاملا واضح و روشن به تصویر کشیده می شوند ، ضمن اینکه این دو " چیز " همدیگر را کامل می کنند ضمنا اتفاق خاصی را هم نشان می دهند . پس از آن مخاطب و کسی که شعر را می خواند مجبور می شود که از ورای این دوچیز به ظاهر متفاوت به آن گوهری که این دو را شبیه هم نشان می دهد پی ببرد ، وجوه مشترک این دوچیز به ظاهر متفاوت را ببیند و حس کند . ما آدم ها هزار و یک اتفاق را در زندگی روزمره تنها می بینیم و دیدن آن ها برایمان عادت شده است اما هیچگاه در آن ها دقیق نشده ایم . هایکو دیدن دوباره اشیا است ، دیدن دوباره چیز هائی است که هزار بار دیده ایم .
    به این هایکو از خانم رایش هولد توجه کنید :

    در خواب نیمروزی
    گیلاس بنان پائین دست
    غرق شکوفه اند

    بن با ضم " ب " به معنی درخت است .
    چیزی که اینجا در این هایکو ابراز شده اما از آن چیزی گفته نشده است این است که شکوفه های درختی در آن پائین دست های آن دشت بهاری می تواند با گل هائی که از آن حرفی نیامده و حالا در خواب ناز نیمروزی خواب پروانه می بینند ، می توانند با هم و در برابر هم دیده شوند ، مثل کودکستانی که بعضی نو باوگان در خواب ناز اند و بعض دارند با عروسک هایشان بازی می کنند ، و همه این ها در یک سکوت روحانی جاری است .
    ممکن است که کسی بپرسد آیا چه تصویر دیگری را می توان با تصویر شکوفه های گیلاس تطبیق داد و مقایسه کرد؟ طبیعی است که لیست بالا بلندی از تصاویر بی شمار ممکن است جایگزین سطر اول این هایکو شود.
    اصلا ممکن است کسی سئوال را اینگونه مطرح کند : که چه تصویر و یا چه چیز دیگری را در چشم انداز بهاری می توان با گل هائی که هم اینک در سطر اول به خواب ناز نیمروزی فرورفته اند مطابقت داد؟
    و یا اصلا شما می توانید هر دو تصویر را بردارید و تصاویر دلخواه خودتان را جایگزین کنید.

    به هایکوئی از " بوسون " توجه کنید ( شاعر و نقاش ژاپنی در قرن هفذهم میلادی ) :

    پای رفتن ام نیست
    همینجا می مانم ، با سایهء بید
    باران هم که نمی بارد !

    شاید کسی با تعویض یکی از تصاویر این هایکو ، شعر دیگری بسازد :

    پای رفتن ام نیست
    همینجا می مانم ، با سایهء بید
    صدای آب !

  8. #8
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تکنیک های هایکو
    2- اصل تقابل Contrast



    تند بار بهاری –
    آویزشاخه های بید افشان
    جوانه های سبز

    هیچگاه از پس تند باری بهاری ، برگ های نورسته بر شاخه های بیدی افشان را دیده اید ؟
    شور انگیزی این اسلوب در هیجان و شوری است که از تقابل و برابر نهشت چیز ها و تصاویر بوجود می آید. در بیشتر آن لحظات الهام و یا " لحظهء هایکو " مجموعه تصاویر روشن ، یک علاقه و دلبستگی درونی در شاعر و مخاطب القا می کند . با این حال بخش اعظمی از شگفتی های زندگی و حیات نتیجه تقابل و برابر نهشتی چیز ها است و بدین لحاظ است که این اسلوب یکی از اساسی ترین تکنیک ها در سرودن هایکو محسوب میشود.
    به این هایکو از بوسون BUSON توجه کنید که چگونه از تقابل دو تصویر به ظاهر نا مرتبط چه معانی دهشت آوری روح مخاطب را در چنبره خود می تکاند :

    سرشاخه های پرشکوفه ء آلو
    و روسپی ها که در اطاق های سرخ
    لباس شب می خرند

    بهار آمده است و روسپی ها در خیال لباس های شب ، که اینک ندارند ، سرگرم کارند تا بدست آورند . شاید آن ها هم در این بهار بهاری شوند !!!!
    سطر اول و دوم این هایکو به دنیای طبیعی و طبیعت مرتبط است ، سطر دوم و سوم به دنیای مرد ها وابسته است که هر دو تصویر در حالیکه ظاهرا به هم نا مرتبط هستند، با هر ذهن ساده ای قابل دیدن و تشخیص است و در وحدتی غیر قابل تفکیک با هم تخیل می شوند . با این وصف این همجوشی تصاویر برای بوسون تا اندازه ای بیرونی و عینی است تا اینکه درونی و ذهنی باشد .
    این دو تصویر از هر جنسی که باشند مهم نیس ، اهمیت قضیه در این است که از تقابل دو تصویر ساده همه حس مخاطب بیدار میشود تا به چرائی آن چیز های ناگفته بیندیشد .

    باشو در همین حال و هوا هایکوئی دارد که برای تکمیل حس هایکوی بوسون در اینجا به آن اشاره میکنیم :

    با روسپی ها
    زیر یک سقف خوابیده ایم
    گل های شبدر و مهتاب

    باشو ، شاعر هایکو سرای ژاپنی در طی یکی از سفرهایش در بین راه در قهوه خانه ای سر راهی شب را اطراق می کند ، فصل فصل پائیز است و چند روسپی آواره هم آن شب را در همین مکان سر می کنند. به یکباره باشو نگاهی بر صورت معصوم روسپی های غرق در خواب می اندازد و مهتاب و گل های شبدر که آنجا بیرون ، در هوای سرد پائیزی در نور مهتاب جلوه ای زیبا و معصوم را به ذهن متبادر می کند نظر باشو را جلب می کند. هیچ تفاوتی بین باشو ، بین آن مهتاب و گل های شبدر و این روسپی های سرگردان نیست . زندگی همین است که می بینیم ، واقعیت همین است که همین الآن خودش را نشان می دهد
    در این اصل اینطور به نظر می رسد که کار شاعر اینجا بسیار ساده و سهل است ، کاری که باید انجام دهد فقط متقابل کردن و در برابر هم قراردادن دو تصویر است ، به این مثال توجه کنید : .

  9. #9
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تکنیک های هایکو
    3- اصل تداعی : The Technique of Association

    این اسلوب به وجهی از چیز ها و تصاویری اندیشه می کند که چگونه چیز های مختلف به گونه ای به هم وابسته اند و چگونه این چیز ها یک جمع واحد را می سازند .
    در مکتب ذن به این اسلوب ، سبک " وحدت " و یگانگی می گویند ، خلاصه اینکه این اسلوب نشان می دهد که چگونه هر چیزی بخش و جزئی از چیز دیگری است .
    لازم نیست که به آئین بودا معتقد باشید و همچنین در مکتب ذن خبره باشید تا وحدت چیز های به ظاهر گوناگون و مختلف را ببینید ، کافی است که با چیستی آن چیز ها آشنا باشید ، آنوقت است که خود به اشراق و این تابندگی خواهید رسید :

    کجا رفتند والدا ن ما ؟
    آلو بن کوهی
    باز غرق شکوفه است

    در این هایکو ، اگر برای شما دیدن " وحدت " و یگانگی بین درگذشتگان و نیاکان ما و شکوفه های درخت آلو در بهاران مشکل است و چنانچه تداعی رفتن ها و آمدن ها به شکلی دیگر ( تناسخ بقا ) مبهم است پس بهتر است به هایکوی زیر توجه کنید :



    پا به پای اسب سمند
    هر دو به آفتاب می رسند
    قدری سایه سار کوهستان

    به ترجمهء دیگری از این هایکو توجه کنید :

    می آیند میان آفتاب
    اسب و سوغاتی اش با هم
    تکه ای سایه سار کوهستان !

    خانم رایش هولد می گوید که اگر داستان زایش این هایکو را شرح دهد ، آنوقت نه تنها به روح این هایکو نزدیک می شوید بلکه آن وحدتی که مورد بحث است نیز بطور واضح خود نمائی خواهد کرد .
    خانم رایش هولد می گوید : در یک صبح بهاری داشتم به کره اسب هائی نگاه می کردم که در چمنزار پائین دست کوهسار بلندی می چریدند و هنوز سایه سار کوه بخشی از چمنزار ، آنجا که اسب ها می چریرند ، را پوشانده بود.
    همانطور که کره اسب ها در سایه سار کوه می چریدند و به آفتاب نزدیک می شدند ، ناگهان من فقط به مرز سایه کوه با آفتاب ، جائی که اسبی داشت به آفتاب می رسید خیره شدم. در واقع داشتم می دیدم که تکه ای از سایه کوه از آن سایه بلند پوشیده بر علفزار لغزید و کنده شد و پا به پای کره اسب به آفتاب رسیدند و همانجا بصورت سایه اسب کماکان با اسب راهش را ادامه می داد . و خانم رایش هولد بلافاصله این هایکو را نوشت .
    اما شاید مخاطبی با خواندن این هایکو چننین بپندارد که اسب از علف های علفزار کوهستان تغذیه می کند و لذا اسب از جنس کوه می شود و یا بالاعکس کوه است که اسب میشود . این پندار هم درست است ، وقتی مرز ها و دیوار هائی که چیز ها را از هم جدا می کند برداشته شود آنگاه و آن لحظهء از میان رفتن دیوار ها ، لحظه ای روحانی است که چشم باطن و درون باز می شود و تعجبی ندارد که شاعران و هایکو سرایان همنوا و هم آهنگ آن لحظه ها ی اعجاز انگیز شوند و آن شهود و آن لحظه را در شعر و یا هایکو ماندگار و همیشگی شود .
    در این هایکو یگانگی و وحدت بین کوه و اسب به وحدت بین سایه سار کوه و سایه اسب می انجامد و هر آنچه شاعر می نویسد چیزی جز شرح زندگی و جریان چسز ها در حین وحدت نیست .
    به چند هایکو از شاعران ژاپنی که به نوعی از این اسلوب بهره گرفته اند توجه کنید :

    شاعر : سای مارو

    در امتداد بلند رود
    پرواز پرستو
    گوئی جریان دارد

    آنچنان این پرستو آرام بر فراز رود بلند و صاف پرواز می کند که گوئی دل در دل رود بسته و با رود جریان دارد بجای آنکه پر بزند و پرواز کند ، گوئی در آسمان صاف موازی آب رود جریان دارد .

    شاعر : موری تاکه :

    گلبرگ فرو افتاده آیا
    به شاخه اش باز تواند جست ؟
    نه ، پروانه ای بود آن !

    چه آرام پروانه ای همرنگ شکوفه ، از شکوفه جدا می شود و رو در سایه ء درخت پرشکوفه به پائین سبکبار می لغزد ، شاعر تصویر کلبرگی از شکوفه را می بیند که از شکوفه رها شده و راه خاک زیر پا را دز پیش می گیرد ، اما به ناگهان مسیر و اراده عوض می کند و را آمده را بر می گردد به مقصد شکوفه ای که تنهایش گذاشته بود . تداعی گلبرگ شکوفه از پروانه و یا بالاعکس تداعی پروانه از گلبرگ رها شده از شکوفه داشتن .

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •