كارخانهاي به نام دانشگاه
منبع
فرشيد عبدي و ناصر جاويد نويسنده:
FarAbd@Azad.ac.ir , Web address:
WWW.FarshidAbdi.comپست الكترونيك:
: اكثر صاحبنظران، دستاندركاران و مديران با مفاهيم نوين مديريت توليد و عمليات نظير مديريت كيفيت جامع،توليد همزمان، محصول بدون عيب آشنا هستند و سعي ميكنند آنها را با توجه به شرايط محيط كسب و كار خود ياد بگيرند وبهكار ببندند. اما شايد مركز اساسي توليد علم، خود، از اين قافله عقب مانده باشد. كيفيت آموزش دغدغهاي است كه ذهنهمه را اشغال كرده است. محيط سيستم آموزش عالي، رقابتي شده است و بهناچار بايد از مدلهاي دنياي رقابتي نظير آنچه كهدر صنعت حاكم است پيروي كند.
نويسنده مقاله، بر اين اساس، به مقايسه سيستم توليد آموزش عالي و دانشگاهها با سيستمهاي نوين مديريت توليد وعمليات ميپردازد و سعي ميكند فرضيهها و روشهاي جديدي را با استفاده از نظريههاي توليد همزمان، مديريت كيفيتجامع و... به دنياي علمآموزي وارد كند. در واقع، مقاله دستور عملي است براي صنعتي شدن دانشگاهها و تحولات شديد درنيازهاي بسيار متنوع جوامع آموزشي.
كليد واژهها: آموزش عالي دانشگاهها، مديريت كيفيت جامع (TQM)، توليد همزمان، مشتري محوري، محصول بدونعيب، كنترل آماري فرايند، صنعتي شدن، سيستمهاي توليد
چكيده:
كارخانهاي به نام دانشگاه
آموزش عالي براي بازيابي قابليت رقابت بايد ازتكنيكهاي صنعتي استفاده كند.
شرايط زير را در نظر بگيريد. فرض كنيدميخواهيد تعدادي سهم بخريد و به عنوانپسانداز بازنشستگي براي خود نگهداريد. يكي ازدوستان به شما يك سازمان سودآور را توصيهميكند كه به تازگي وارد بورس سهام نيويورك شدهاست. ولي اين سازمان يك دانشگاه است كه برايشما چيز جديدي است. آيا شما سهام يك دانشگاهرا ميخريد؟ انتخاب راحتي نيست زيرا ميدانيد كهكار دانشگاه توليد، حفظ و انتشار علم و اطلاعاتاست. در اين عصر رايانه وصنايع فناوري پيشرفته،اطلاعات مهمترين دارايي هر شخص يا هر سازماناست. در نتيجه ممكن است شما وسوسه بشويد وسهام دانشگاه را بخريد.
از طرف ديگر، هدف هر فرد از شركت دردانشگاه افزايش دانش عمومي در زمينههاي موردعلاقه است نه كسب درآمد يا اشتغال. اعتقاد برايناست كه دانشگاهها را نبايد مراكز كسب درآمد وتوليد كننده پول تلقي كرد. بنابراين از اينكه چرا ايندانشگاه دست به مبادله سهام در بورس زده استشما متعجب ميشويد.
اگرچه شرايط ذكر شده براي يك دانشگاهدر حال حاضر فقط در حد فرضيه است ولي ممكناست وجود چنين دانشگاههايي در آيندهاي نهچندان دور به واقعيت بپيوندد. دانشگاههاي امروزبا شرايطي روبهرو هستند كه بسيار شبيه به شرايطصنعت در دهها سال پيش است.
گسترش فناوريهاي ارتباطات نظيراينترنت، تله كنفرانس و ماهوارهها دنيا را بسياركوچك كرده است و با جهاني شدن عرضه وتقاضاي سرويسهاي آموزشي، ديگر آموزش از راهدور رويا نيست بلكه واقعيت است. رقابت بينمؤسسات آموزشي براي بهدست آوردن دانشجو،كادر آموزشي و تامين مالي بيشتر در حال افزايشاست. كيفيت آموزش در حال تبديل شدن به يكياز اصليترين دغدغههاست. هزينه آموزش مطلوبو شهريهها نيز در حال بالا رفتن است.
تعداد دانشگاههايي كه از لحاظ مالي سالمهستند پيوسته در حال كم شدن است (طبق يكي ازمقالات روزنامه نيوزويك فقط 20% ازدانشگاههاي آمريكا از نظر مالي سالم هستند [1])و حتي بسياري از مؤسسات آموزشي مشهورمانند مؤسسه تكنولوژي ماساچوست (MIT)،دانشگاه استانفورد و دانشگاه ييل3 با كسري بودجهشديدي مواجه شدهاند [2].
اين روزها ديگر كمكي از سوي دولت بهاينگونه مؤسسات پرداخت نميشود و به نظرميرسد كه دانشگاهها ديگر ناچارند كه خود ازخود مواظبت كنند. همانطور كه تام كينان رييسبخش آموزش پيوسته دانشگاه كالگري4 ميگويد:"آن دسته از دانشگاهها كه نتوانند توپ (گويسبقت) را بردارند و ديوانهوار (به جلو) بدوند دوامنخواهند آورد [3]."
آيا دانشگاهها ميتوانند صنعتي شوند؟منظور از صنعتي شدن بازيابي قابليت رقابت،افزودن به ارزش محصولات، به صفر رساندنكاستيها، برآوردن انتظارات مشتريان و سلامتمالي است. به نظر ميرسد كه دانشگاهها، چهبخواهند و چه نخواهند، ناچارند كه به اين بازي تندر دهند.
يك راه براي صنعتي شدن دانشگاه استفادهاز فناوريهايي است كه قبلا در صنعت با موفقيتبهكار رفتهاند. تعدادي از مقالات كه اخيرا به چاپرسيدهاند اين بحث را پيش كشيدهاند كه چگونهميتوان از فناوريها و مدلهاي صنعت در محيطهايآموزشي استفاده كرد. 4]، 5، 6، 7 و [8.
امروز مديريت كيفيت جامع (TQM)بهطور گستردهاي در آموزش عالي [9] مورداستفاده قرار ميگيرد و حتي جايزه كيفيت مليمالكم بالدريج5 كه يك راهنماي مشهور جهانيمديريت كيفيت نوين است اخيرا معياري برايمؤسسات آموزشي در نظر گرفته است [10]. با اينحال، بدون داشتن روشي منظم براي بهبود كيفيتو سوددهي و بدون تمركز بر روي سيستم خوددانشگاه اين تلاشها بيثمر خواهند ماند.
بنابراين، مقاله حاضر يك سيستم توليديدانشگاهي را معرفي ميكند كه اجزاي آنمحصولات، مشتريان و تامين كنندههاي آموزشعالي هستند و در آن استفاده از بعضي مدلها وتكنيكهاي توليد در صنعت مانند توليد همزمان،بدون عيب وكنترل فرايند آماري (SPC) موردبحث و بررسي قرار گرفته و مثالهايي آورده شدهاست.
سيستم توليدي دانشگاه
براي دستيابي به يك ديد كلي از يك مركز آموزشيبايد به مفهوم كلمه سيستم توجه شود. سيستمعبارتاست از تعدادي فرايند همبسته كهبهصورت هماهنگ عمل، از منابع مختلف استفادهو به سوي يك هدف مشخص حركت ميكنند[11]. اگر مثلا هدف يك فرد حركت از مكان(الف) به مكان (ب) باشد احتمالا از يك اتومبيل(منبع) براي رانندگي (فرايند) و رسيدن به هدفاستفاده ميكند. بنابراين، سيستم توليد دانشگاهيتركيبي از فرايندهاي همبسته و منابعي است كهبراي دستيابي به اهداف تحقيقي و آموزشيدانشگاه مورد استفاده قرار ميگيرند.
هدف دانشگاه ميتواند توليد، نگهداري،يا انتشار دانش باشد [12]. براي دستيابي به اينهدف، دانشگاه از منابعي مانند كادر آموزشي ومالي، تسهيلات و تجهيزات، منابع مالي و ازفرايندهايي مانند آموزش، يادگيري و تحقيقاستفاده ميكند. همچنين هر كس ميتواند 3محصول اصلي توليد شده توسط اين سيستم راتشخيص دهد كه عبارتاند از آموزش دانشجويان،دورههاي آموزشي و تحقيق (دانش جديد). براينشان دادن جريان اين محصولات در داخل يكسيستم دانشگاهي، مثالي در مورد يكي ازمحصولات كه آموزش است ميآوريم. دانشجوياندر حالي وارد سال اول دانشگاه ميشوند كه دانشاوليه در زمينههاي علمي و هنري را با خود ازدبيرستان آوردهاند. اين دانش در واقع ماده خام يكدانشگاه است كه آن را از تامين كنندههايش دريافتميكند. تامين كنندههاي يك دانشگاه عبارتاند از:دبيرستانها، كالجهاي عمومي و يا ساير دانشگاهها(البته در صورت مبادله دانشجو).
بازرسي مواد خام در دانشگاه عبارتاستاز پذيرش آن دسته از دانشجوياني كه شرايط ورودبه دانشگاه را دارند و يا آن دسته از داوطلباني كهبتوانند از عهده امتحان ورودي دانشگاه برآيند.
دوره آموزشي كل در دانشگاه حدود 4-5سال طول ميكشد و از دانشجويان انتظار ميرودتا در يك تعداد مشخص كلاس در سال شركتكنند و در درسهاي مربوط قبول شوند. محصولنهايي (دانشجوي فارغالتحصيل) همان دانش ودركي است كه دانشجو از مطالب تدريس شده درطي دوره بهدست آورده است.
دورهها نيز بخشهاي كوچكتري از دوره كلآموزشي هستند مانند سخنرانيها، آزمايشهايآزمايشگاهي پروژههاي طراحي كه ابعاد جديديبه آگاهي و مهارتهاي دانشجو ميدهند و مانندفرايند خط مونتاژ در كنار يكديگر قرار گرفتهاند ومحصول نهايي (دانش فرد) را تشكيل ميدهند.
نكته بسيار مهمي كه بايد مورد توجه قراربگيرد ايناست كه در هر سازمان توليديزنجيرههايي از تامين كننده و مشتريان داخليوجود دارد. براي مثال يك استاد درسترموديناميك پيشرفته مشتري داخلي استادياست كه درس ترموديناميك پايه را تدريس ميكندو در عين حال تامين كننده استادي است كه درسمكانيك شارهها (سيالات) را درس ميدهد.
بعد از قبول شدن در تمام واحدهاي درسياجباري، دانشجويان توسط صنعت، دولت يابخش خصوصي استخدام ميشود. اينها در واقعبازارهايي هستند كه دانشگاه محصولاتش را به آنهاعرضه ميكند 13]، 14، 15 و [16.
هر استاد با استفاده از يك درس و اجزايآن ميكوشد تا يك سري قابليتها و آگاهيهايخاص را در دانشجويان پرورش دهد. در واقعدرسها و اجزاي آنها، نقش فناوري را بازي ميكنندتا سطح دانش دانشجويان بالا برود و اين بدينمعني است كه دانشگاهها، برنامهها و دورههايي رابراي استفاده خود بهوجود ميآورند. علاوه بر ايندر آموزشهاي از راه دور و دورههاي مداوم ميتوانبراي هر دوره بازاريابي كرد و آن را به فروش رساندو به اصطلاح آن را يك محصول از سيستم دانشگاهدر نظر گرفت.
در نهايت تحقيق كه خلق منظم دانشجديد است، محصولي است كه دانشگاهها را ازدبيرستانها و كالجهاي عمومي متمايز ميكند.تحقيق نيز مشتريان خاص خود را دارد، مانندصنعت، دولت، ارتش و جامعه و هم داراي تامينكنندههاي مواد خام و هم زمان تدارك خود است.جدول شماره 1 تصويري از اين موارد و سايرتوليدات يك محيط دانشگاهي را نشان ميدهد.
با داشتن اين سري مقايسات بين يكسازمان توليدي و يك دانشگاه ميتوان تصويرياز چگونگي توليد همزمان قابل اجرا در يكمؤسسه آموزشي عالي را بهدست آورد.