-
شعری که بخونید خوشتون میاد
از دیدار تا وداع
تا که چو طاووس از درم امد یکسره گل کرد باغ امیدم
زلف سیاهش شام وصالم روی چو ماهش بخت سپیدم.
چون ز در امد ماه بر امد در به رخ غیر بستم و بستم
تا نفس صبح بس گل بوسه زان لب شیرین چیدم وچیدم.
رام تر از رام امد و بنشست از می چشمش مست شدم مست
از گل لبهاش بوسه ربودم وز قد رعناش ناز خریدم.
نازتر از او گاه تبسم دیده ی مردم هیچ ندیده
گرم تر از او وقت تکلم در همه ی عمر من نشنیدم.
وه که چه شب ها با سخنش گرم در سفر عشق رفتم و رفتم
شاد شدم شاد در نگهش مست معنی جان را دیدم و دیدم.
گفت:امیدا!عشق چه باشد؟گفتمش ای یار!معنی جان است
هدیه ی جان را از تو گرفتم بر قلل عشق با تو رسیدم.
چون شب اخر عزم سفر کرد لرزه ی عالم در تنم افتاد
بار خدایا !جز تو که داند وقت وداعش من چه کشیدم؟
وای چه بودم درپی ان یارسینه غم الود دیده گهر بار
اه کشیدم اشک فشاندم زانهمه حسرت لب بگزیدم.
جان من اخر از بر من رفت دل زکفم برد دلبر من رفت
وای فرو ریخت خانه ی عمرم اه خزان شد باغ امیدم......
مهدی سهیلی
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن