عطیّه عوفی کیست؟
در سراسر تاریخ خون بار تشیع بسیار آزادمردان وشیر زنانی بوده اند که با جان ، مال وهستی خود برای حفظ حریم شیعه و حفظ آیین راستین رسول الله تلاش نموده اند و به همان اندازه که تلاش آنان فراوان بوده است وجود و خاطره آنان نیز دار گمنامی به سرمی برد. با شناخت و رد یابی مسیر زندگی این بزرگان حقیقتی بزرگ برای ما روشن می گردد ودر می یابیم که عقبه اسن تشیع پاک چه تلاشها ومجاهدت های نهفته است و این سوال را در ذهن حاضر می نماید که : ما وارث چه خونها ی پاکی هستیم که در پای درخت تناور تشیع ریخته شده است.
عطیّه عوفی کیست؟
در لا به لای اوراق زرّین تاریخ اسلام چهره‏های درخشانی در سکوت مرگبار ستمِ فرمانروایان غاصب مکتوم مانده است. کاش تاریخ نویسان، به جای آن همه کتابها که در باره اهل دوزخ نوشته‏اند، در راه شناساندن تندیسهای زهد و پاکی و الگوی مقاومت تلاش می‏کردند. بی‏تردید اگر چنین بود، فریادگران بیداری را در سکوت تاریک تاریخ فراموش نمی‏کردیم.
این نوشتار به معرفی یکی از چهره‏های ناشناخته تاریخ پرداخته است. آن که نامش را امیر مؤمنان علیه‏السلام برگزید؛ همراه جابربن عبداللّه انصاری از اولین زائران حرم امام‏حسین علیه‏السلام بود؛ خطبه فدک و زیارت اربعین را روایت کرد و در شمار مبارزان شجاع جای گرفت.
ولادت
با طلوع خورشید حکومت علوی در کوفه، غنچه‏ای شکوفا شد تا تماشاگر آفتاب امامت باشد.
گرچه تاریخ دقیق این واقعه مشخص نیست؛ ولی می‏توان گفت:
در سالهای 36 ـ 40 قمری، روزی سعد بن جناده به آستان حضرت علی علیه‏السلام شرفیاب شد؛ ولادت فرزندش را به عرض حضرت رساند و تقاضای نامگذاری کرد. حضرت نوزاد را در آغوش گرفت و فرمود: «هذا عطیّة اللّه» این نوزاد عطا و موهبت الهی است.(1)
حضرت علی علیه‏السلام بعد از مراسم نامگذاری، برای عطیه صد درهم حقوق ماهانه تعیین فرمود و پدرش با دریافت حقوق برای کودک غذا تهیه کرد.(2)
خاندان عطیّه
عطیه عوفی در یکی از خاندانهای معروف عرب که ازطایفه بکالی بود، چشم به گیتی گشود. بکالی تیره‏ای از قبیله بنی عوف بن امرؤالقیس شمرده می‏شد و در بین قبایل عرب شأن و منزلتی خاص داشت. چون عطیّه از قبیله بنی عوف بود، به او عطیه عوفی می‏گویند.(3)
گویا مادرش در شمار اسرای آزاد شده رومی جای داشت و همسر سعد شمرده می‏شد.(4)
مقام علمی عطیة
عطیه، از نظر طبقات رجالی، در گروه تابعین جای دارد؛ یعنی از طبقه‏ای است که پیامبراکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را ندیده و بدون واسطه سخنی از وی نقل نکرده است. او از اصحاب حضرت علی علیه‏السلام و امامان بعد از او تا امام محمد باقر علیه‏السلام به شمار می‏آید.(5) عطیه از دانشمندان بزرگ و اسلام شناس عصر خویش شمرده می‏شد و از چنان مقام علمی برخوردار بود که حتی دانشمندان اهل سنت نیز او را مورد اعتماد می‏دانستند و دانش تفسیری و حدیثی‏اش را تأیید می‏کردند.(6)
اساتید و شاگردان عطیه
عطیه استادانی برجسته داشت که در اسلام و تشیع از جایگاهی والا برخوردار بودند. کتاب «تهذیب التهذیب» نام هشت تن از استادان وی را بر می‏شمارد. کتاب «طبقات» شش تن از استادانش را معرفی کرده و از دیگران نام نبرده عبداللّه ابن عباس و جابرابن عبداللّه انصاری از معروفترین استادان او شمرده می‏شوند.(7)
این شخصیت علمی شاگردان بسیاری تربیت کرد. کتاب «تهذیب التهذیب» نام شانزده تن از آنها را ثبت کرده است. اعمش و پسران عطیه (حسن و عمر و علی) در این گروه جای دارند.(8) علی بن عطیه از اصحاب امام صادق علیه‏السلام نیز به شمار می‏آید.(9)
آثار علمی
1 ـ تفسیر قرآن
عطیه دست پرورده استادی بزرگ چون ابن عباس بود و پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت.(10) دانشمندان اهل تسنن از این تفسیر بهره‏های فراوان برده‏اند.
آثار عطیه نزد علمای اهل سنت معتبر است.(11) و بزرگانی چون طبری، خطیب بغدادی از آثار این دانشور بزرگ بهره فراوان بردند.(12)
عشق عطیه به علوم قرآنی و انس وی با قرآن به اندازه‏ای بود که خودش می‏گوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد ابن عباس آموختم و قرآن را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم.(13)
2 ـ خطبه فدک
دومین اثر جاودان عطیه خطبه فدک حضرت زهرا علیها‏السلام است. حضرت این خطبه را در مسجد النبی ایراد فرمود. عطیه آن را برای عبداللّه ابن حسن مثنی، پسر امام حسن مجتبی علیه‏السلام نقل کرد و در تاریخ به یادگار نهاد.(14)
3 ـ زیارت اربعین
یادگار جاودان دیگر عطیه زیارت گرانقدر و با عظمت اربعین اباعبداللّه الحسین علیه‏السلام است. او همراه جابر ابن عبداللّه انصاری، صحابی بزرگ پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در اربعین شهادت امام حسین علیه‏السلام کنار تربت مطهر آن حضرت حضور یافت، اشک ماتم ریخت و نامش را به عنوان نخستین زائر کوی حسین جاودانه ساخت.(15)
جایگاه زیارت اربعین چنان والاست که امام حسن عسکری علیه‏السلام فرمود: یکی از علامتهای مؤمن زیارت اربعین سیدالشهدا است.(16)
ابعاد شخصیت سیاسی عطیه
1 ـ زبان گویای ولایت علوی
عطیه، که پرورش یافته مکتب تشیع راستین بود، آموخته‏هایش را با زبانی گویا برای جامعه اسلامی و تاریخ بیان کرد و به یادگار گذاشت. آن بزرگوار به شیوه‏ای زیبا به دفاع از حریم ولایت علوی پرداخت. بدین جهت نامش در سند بسیاری از روایاتی که منزلت و فضایل حضرت علی علیه‏السلام را بیان می‏کند، دیده می‏شود.(17)
عطیه از کسانی است که حدیث غدیرخم را به دورترین نفاط بلاد اسلامی رساند. پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در حجة الوداع در غدیرخم دست حضرت علی علیه‏السلام را گرفت و به مردم فرمود: ای مردم، آیا نمی‏دانید که من از خود مؤمنین به آنها سزاوارترم؟
گفتند: آری، یا رسول اللّه.
سپس فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»(18)
عطیه در باره شأن نزول آیه شریف «یا ایهاالرسول بلّغ ما انزل الیک من ربک»(19) می‏گوید:
«نزلت هذه الایه علی رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله فی علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام )(20)
این آیه در منزلت حضرت علی ابن ابی‏طالب نازل شد.
بیان چنین احادیثی در باره شخصیت حضرت، در زمانی که آشکارا بدان بزرگوار ناسزا می‏گفتند، دارای ارزشی والا بود؛ زیرا در باریان آگاه و مردم نا آگاه دشنام دادن بدان حضرت در هر قنوت و خطبه را از فرایض مسلمانان می‏دانستند. در چنین فضای آشوب زده‏ای، عطیه به افشاگری پرداخت و با نقل فضایل علی علیه‏السلام کوشید ولایت را در جامعه تثبیت کند.
2 ـ زیارت اربعین و اقدامی انقلابی
زیارت اربعین عطیه و جابر بن عبداللّه در آن زمان حساس از بعد سیاسی اهمیت بسیار دارد.(21) زمانی که یزید بن معاویه ریختن خون سیّد الشهدا و اصحابش را افتخار می‏دانست و شیعیان آن حضرت در خفقان شدید به سر می‏بردند، بازمانده یاران پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به زیارت تربت امام علیه‏السلام شتافت. او در واقع فرستاده خاتم المرسلین به شمار می‏آمد؛ زیرا رسول خدا به وی وصیّت کرده بود
«یا جابر زُر قبرالحسین فانّ زیارته تعدل مأة حجةٍ»(22)
ای جابر، قبر فرزندم حسین را زیارت کن. چون ثواب زیارتش با ثواب صد حج برابر است.
جابر بعد از شهادت امام حسین علیه‏السلام و یارانش از این فاجعه تاریخی آگاه شده، با چشمان نابینا و دلی روشن و ضمیری پاک راه کوفه پیش گرفت و خود را به دست پرورده مکتب علوی یعنی عطیه عوفی رساند. این دو بزرگمرد در اربعین شهادت اباعبداللّه الحسین علیه‏السلام و اصحابش در سرزمین مقدس کربلا حضور یافتند. و این افتخار را به دست آوردند که از اولین زائران حرم حسینی شوند.(23)
آنچه به زیارت اربعین جلوه‏ای خاص از شهامت و شجاعت می‏دهد حرکت قهرمانانه این دو زائر در آن موقعیت حساس است؛ زیرا بعد از شهادت امام حسین علیه‏السلام یزید کسی را مانع ظلم و فساد خود نمی‏دید و تمام سعی خودش را به کار برد تا با خفه کردن صدای هر مخالفی قیام عاشورا را امری عادی و غیر الهی جلوه دهد. بدین سبب، نگرش جامعه به نهضت امام‏حسین علیه‏السلام در ابتدا نگرشی همراه با بی تفاوتی گاه اعتراض آمیز بود. در آن موقعیت، حرکت جابر از مدینه و عطیه از کوفه برای زیارت سیدالشهدا تأییدی بر قیام آن حضرت بود.(24) به ویژه این که این زیارت با رسیدن بانوان اهل بیت و اسرا از شام و بر پایی سه روز سوگواری برای سالار شهیدان و یارانش مقارن بود.(25) این حرکت انقلابی به شعله ورشدن نهضت حسینی و افشای جنایات دژخیمان بنی امیه انجامید و عطیه و جابر از بنیانگزاران قیامهایی شدند که در دفاع از قیام کربلا به وسیله توابین و دیگران شگل گرفت.
مقاومت عطیه
عطیه چون پرستویی عاشق و بلبلی نغمه سرا در هر کوی و برزن ترانه عشق علی می‏خواند و لحظه‏ای آرام نمی‏گرفت. هیچ تازیانه‏ای نتوانست ندای این فریادگر عرفان و عدالت را خاموش سازد. تاریخ هرگز مبارزه سیاسی این دانشمند بزرگ را از یاد نمی‏برد. مبارزه سیاسی عطیه عوفی در زمان حکومت جبار عبدالملک مروان، پنجمین خلیفه اموی، در مقابل حجاج بن یوسف ثقفی، که دستانش به خون شیعیان علوی آغشته بود، همچنان جاودانه ماند. در زمان فرمانروایی این ستمگر اموی در کوفه قیامهای متعددی شگل گرفت که یکی از آنها قیام عبدالرحمان بن محمد بن اشعث در سال 80 ه·· ق بود. این نهضت از خراسان آغاز شد. عبدالرحمان، بعد از چندین بار درگیری با لشکر حجاج، سرانجام در سال 83 در بصره دستگیر شد. نکته جالب توجه در این قیام آن است که عده‏ای از بزرگان و دانشمندان شیعه و قاریان عراق مانند سعید بن جبیر و ابراهیم نخعی و عطیه عوفی، در رکاب عبدالرحمان بودند.
وقتی عبدالرحمان شکست خورد، عطیه به سمت فارس گریخت. حجاج در فرمانی، محمد بن قاسم ثقفی به فرماندار فارس، نوشت، عطیه را دستگیر کرده، او را وادار سازد به حضرت علی علیه‏السلام ناسزا بگوید و اگر امتناع ورزید چهار صد تازیانه بر وی زده، موی سر و محاسنش را بتراشند. فرماندار فارس عطیه را فراخواند و فرمان حجاج را برایش خواند؛ عطیه زیر بار چنین ننگی نرفت؛ با کمال شهامت چون کوهی استوار ماند و سخت‏ترین شکنجه‏ها و تازیانه‏های امویان را تحمل کرد.
این تابعی قهرمان مدتی در فارس اقامت گزید و چون قتیبه بن مسلم بر مسند استانداری خراسان جای گرفت به آنجا رفت و چندی در آن دیار به سر برد. سرانجام وقتی فرمانروایی عراق در دست عمربن هُبیرة قرار گرفت، عطیه نامه‏ای به وی نوشت و خواستار پناهندگی و باز گشت به کوفه شد. عمربن هبیره اجازه داد و عطیه به کوفه باز گشت.
این یاور مخلص اهل بیت علیهم‏السلام در سال 111 هجری قمری به سرای جاودانگی شتافت.(27)
1 ـ سفینة البحار، ج 2، ص 206، (چاپ قدیم)؛ طبقات الکبری، ج 6، ص 304؛ ریحانة الادب، ج 4، ص 218.
2 ـ طبقات الکبری، ج 6، ص 304.
3 ـ سفینة البحار، ج 6، ص 296؛ ریحانة الادب، ج 4، ص 218.
4 ـ طبقات الکبری، ج 6، ص 304؛ جابربن عبداللّه انصاری، ص 208.
5 ـ رجال شیخ طوسی، ص 51؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 253؛ سفینة البحار، ج 6، ص 296.
6 ـ تهذیب التهذیب، ج 7، ص 226؛ تاریخ التراث العربی، ج 1، جزء اول، ص 73؛ طبقات، ج 6، ص 304.
7 ـ تهذیب التهذیب، ج 7، ص 225؛ طبقات الکبری، ج 6، ص 246؛ سفینة البحار، ج 6، ص 296.
8 ـ ریحانة الادب، ج 4، ص 218؛ تهذیب التهذیب، ج 7، ص 225؛ سفینة البحار، ج 6، ص 295.
9 ـ سفینة البحار، ج 6، ص 294؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 299.
10 ـ ریحانة الادب، ج 4، ص 218؛ سفینة البحار، ج 6، ص 296؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 253.
11 ـ تاریخ التراث العربی، ج 1، جزء اول، ص 73.
12 ـ همان
13 ـ سفینة البحار، ج 6، ص 296؛ ریحانة الادب، ج 4، ص 218؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 253.
14 ـ بلاغات النساء، ص 12؛ سفینة البحار، ج 6، ص 296؛ بررسی تاریخ عاشورا، ص 246.
15 ـ ریحانة الادب، ج 4، ص 218؛ سفینة البحار، ج 6، ص 295؛ بشارة المصطفی، ص 89.
16 ـ بحار الانوار، ج 101، ص 106؛ کامل الزیارات، باب 28: ص 90.
17 ـ سفینة البحار، ج 6، ص 294؛ ریحانة الادب، ج 4، ص 218.
18 ـ بحار الانوار، ج 37، ص 185.
19 ـ مانده، آیه 67.
20 ـ بحار الانوار، ج 37، ص 190.
22 ـ جابرابن عبداللّه انصاری، ص 205.
23 ـ بحار الانوار، ج 68، ص 130؛ مصباح المتهجّد، ص 730.
24 ـ اعیان الشیعه، ج 15، ص 143؛ مصباح المتهجّد، ص 730.
25 ـ سوگنامه
26 ـ تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 277 و 278.
27 ـ سفینة البحار، ج 6، ص 296؛ الاعلام زرکلی، ج 4، ص 237؛ طبقات الکبری، ج 6، ص 304.
عطیّه عوفی الگوی مقاومت علی اصغر بابانیا