بعضی‌ها به ماهی حساسیت دارند. تا ماهی می‌خورند بدنشان به خارش می‌افتد. برخی دیگر به هلو یا آلو حساسیت دارند و حتی نمی‌توانند دست‌شان را به هلو بزنند. عده‌ای هم هستند که تا کیوی می‌خورند حلق و گلویشان متورم می‌شود و حساسیت شدید مشابه خفگی نشان می‌دهند. حتی بعضی از افراد به نیش زنبور حساسیت دارند و با یک نیش ساده زنبور کارشان به بستری در بیمارستان می‌‌کشد. گرچه در‌این جا قصد نداریم همه عوامل حساسیت‌زا را بررسی کنیم، اما به یک نکته اشاره می‌کنیم و آن اینکه بالاخره هر کس به چیزی حساسیت دارد.‌ این حساسیت ممکن است جسمانی باشد، مانند واکنش‌هایی که بدن افراد به انواع خوردنی‌ها یا حتی آنتی بیوتیک‌ها و داروها نشان می‌دهد و یا می‌تواند روانشناختی باشد؛ مانند حساسیت‌هایی که به افراد خاصی داریم و هر کلمه یا حرکت آن‌ها برایمان معنی دارو حساسیت‌زا است. برای مثال یکی از اقوام ما، به مادرشوهرش حساسیت دارد و حتی از فکر دیدن او مریض می‌شود.

طفلکی مادر شوهر او، حتی اگر کار خاصی هم نکند عروسش به شدت آزرده و ناراحت عصبانی و ملتهب می‌شود و تا چند روز دمق است. یکی از دوستان من به رئیسش حساسیت دارد. تا رئیسش وارد اتاق می‌شود، دست و پایش را گم می‌کند و به عطسه می‌افتد. از‌ این دست حساسیت‌ها کم نیست. شما هم اگر افراد دور و بر خود را بررسی کنید، با انواع ‌این حساسیت‌های ناگفته و ناشناخته روبه‌رو می‌شوید.

یکی از بدترین انواع حساسیت، حساسیت به همسر و کلمات و رفتارهای اوست؛ زیرا دیدار یک فرد خاص مانند مادرشوهر یا رئیس یا همسایه یا … همیشگی نیست، اما دیدار همسر، زندگی با او و قرار گرفتن در جوار او همیشگی است. چنین حساسیتی درست مانند‌ این است که کسی که به هلو حساسیت داشته و هر روز مجبور باشد چند هلوی آبدار درشت بخورد و هر بار بیش از قبل احساس خارش یا خفگی کند!


چگونه کلمات حساسیت‌زا را حذف کنیم
اینک که علل اصلی بیان کلمات حساسیت برانگیز را دانستیم، باید‌ این کلمات را از فرهنگ لغت خود حذف کنیم. اما چگونه؟ مدتی قبل فیلمی دیدم که موضوعش مربوط به دانش‌آموزان یک کلاس درس دبستانی بود که تا حدودی هم شلوغ و نافرمان بودند. معلم تصمیم‌ گرفت جای بچه‌های کلاس را تغییر دهد و به آنها دستور داد نیمکت خود را ترک کنند و روی نیمکت دیگری بنشینند. آنها اطاعت می‌کردند، اما قبل از انجام دستور، نظر خود را بدون‌ اینکه حالت غر زدن یا پرخاش داشته باشند، بیان می‌کردند. مثلاً یکی می‌گفت: اصلاً از آن نیمکتی که شما اصرار دارید آنجا بنشینم خوشم نمی‌آید. ‌این را می‌گفت، ولی می‌رفت و همان‌جا می‌نشست. یا نفر بعدی می‌گفت: من اصلاً دوست ندارم پهلوی فلانی بنشینم!‌ این را می‌گفت اما می‌رفت و همان‌جا پهلوی او می‌نشست. کاری که دانش‌آموزان آن فیلم انجام می‌دادند، در واقع نوعی ابراز وجود بود.

ابراز وجود، نوعی رفتار جرأت‌ آمیز است که به ما امکان می‌دهد با رعایت احترام دیگران و مراعات منافع خودمان، احساسات و نظر صادقانه‌ خود را بدون اضطراب و تشویش و متلک‌گویی بیان کرده و بدون انکار یا ضایع کردن حق دیگران حقوق شخصی خود را مطالبه کنیم. پس ابراز وجود، زورگویی، سکوت، پرخاش یا تحمل بی‌مورد نیست.
وقتی احساس و نظر منفی یا مثبت خود را بموقع و مؤدبانه مطرح می‌کنیم،‌ این احساسات در ما انباشته نمی‌شوند و نتیجتاً مدتی بعد مثل یک کوه آتشفشان منفجر نخواهند شد! در عین حال طرف مقابل هم با بازخوردی که از ما گرفته، فرصت و قدرت اصلاح خود را پیدا می‌‌کند و رفتار نامناسب یا نابجا، در او تثبیت نمی‌شود. همچنین وقتی ابراز وجود را بلد باشیم، دست به رفتارهای آب‌زیرکاهانه، پنهانی و به قول معروف از پشت خنجر زدن و گفتن کلمات آزاردهنده نمی‌زنیم. تجربه نشان می‌دهد بسیاری از نافرمانی‌ها و کارشکنی‌ها و بعضی از پشت سر حرف زدن‌ها یا حتی تهمت‌ها و سخن‌چینی‌ها، نتیجه ترس از ابراز وجود هستند؛ بدین صورت که فرد چون می‌ترسد حرف دلش را بگوید یا به هر دلیلی بلد نیست رودر‌رو نظرش را بیان کند، به ناچار آن را از راه‌های دیگر که به ظاهر امن‌ترند، بیان می‌کند.

بدین‌ ترتیب بعضی با اطاعت نکردن، برخی با کار ناقص، عده‌ای با گفتن کلمات حساسیت‌زا و عده‌ای هم با تخریب شخصیت دیگران، مخالفت یا نارضایتی خود را اعلام می‌کنند. به همین دلیل بهتر است والدین به فرزندانشان، مدیران به کارمندانشان و معلمان به شاگردهای‌شان و زن و شوهر‌ها به یکدیگر، اجازه ابراز وجود صحیح را بدهند.‌ این کار علاوه بر توانایی که برای ابراز کننده دارد، اطاعت بیشتر او را هم در پی داشته و از طغیان‌ها و نافرمانی‌های آتی جلوگیری خواهد کرد. احتمالاً لازم است خود ما به زیردستان یا افرادی که به نوعی ملزم به اطاعت از ما هستند و حتی به اعضای خانواده مان ابراز وجود صحیح را یاد بدهیم ( زیرا کس دیگری ‌این کار را نخواهد کرد!)؛ یعنی کمک کنیم ‌این افراد در کنار اطاعت بموقع، ابراز به‌موقع هم داشته باشند و بتوانند نظر و احساس خود را بیان کنند به این ترتیب، از شنیدن کلمات حساسیت‌زا و نامناسب و خشمگینانه در امان مانده و روابط‌مان سالم‌تر و کاراتر می‌شود.


کلمات حساسیت برانگیز
بین زن و شوهر، همین طور بین مادر و فرزند یا پدر و فرزند و خلاصه بین همه کسانی که رابطه نزدیک و صمیمانه دارند، ممکن است کلمات و رفتارهای حساسیت برانگیز وجود داشته باشد. گاهی حتی‌ این کلمات معنای بدی ندارند، اما طرف مقابل می‌داند که معنای پشت پرده آن واژه چیست و آن معنا از نظر او تحقیرآمیز، تمسخرآمیز، خشمگینانه، و به نوعی آزاردهنده است. برای مثال مادری بود که هر وقت به دخترش می‌گفت «عزیزم» معنی‌اش‌ این بود که «حالا چیزی نمی‌گویم اما بعدا حسابت را می‌رسم»، و دختر از شنیدن‌ این واژه به ظاهر محبت‌آمیز به گریه می‌افتاد. همچنین پسری بود که هر وقت به پدرش می‌گفت «خوب» ، پدر عصبانی می‌شد و می‌گفت ‌این کلمه «خوب» که تو می‌گویی یعنی «خفه شو»!
شما هم در رابطه‌ای که با دیگران دارید جستجو کنید و ببینید کلمات حساسیت برانگیز شما و کلمات حساسیت‌زای دیگران به شما چه هستند؟‌ آیا می‌توانید آنها را فهرست کنید؟ دقت کنید که کلمات حساسیت‌زا در همه خانواده‌ها ثابت نیستند و از یک خانواده به خانواده دیگر یا از یک زوج به زوج دیگر متفاوت است.


علت ایجاد کلمات حساسیت زا

ایجاد کلمات حساسیت برانگیز، علل مختلفی دارد، اما مهم‌ترین آنها به شرح زیر هستند:
وقتی نمی‌توانیم صادقانه و منصفانه حرف دل خود را بزنیم و ناچاریم در قالب‌های دیگری منظورمان را برسانیم، از کلماتی استفاده می‌کنیم که به مرور برای طرف مقابل ناراحت کننده و حساسیت برانگیز می‌شود.
وقتی خشمگین و عصبانی هستیم اما می‌خواهیم خشم‌مان را پنهان کنیم، از کلمات حساسیت‌زا استفاده می‌کنیم.
وقتی خشم فروخورده و قدیمی و در واقع مسائل حل ناشده داریم و از قبل از دست کسی ناراحت هستیم، معمولا از کلمات آزار دهنده استفاده می‌کنیم تا همان قدر که خود ناراحتیم، او را هم آزار دهیم.

گاهی کلمات آزاردهنده را به جای شخص مورد نظرمان، به دیگران می‌گوییم و در واقع دق دلی خود را بر سر شخص بی‌گناهی تخلیه می‌کنیم.
گاهی هم چون روش‌های منطقی ابراز وجود را بلد نیستیم، از روش‌های آزاردهنده مانند متلک گویی، گفتن کلمات ناراحت کننده و مشابه آن استفاده می‌کنیم.
وقتی در درون خود، طرف مقابل را تحقیر و تمسخر می‌کنیم و ارزش کافی برایش قائل نیستیم، احساس ما در قالب کلماتی که حساسیت برانگیز هستند جاری می‌شود.
گاهی هم ما منظور خاصی نداریم و ‌این طرف مقابل ماست که از قبل نسبت به برخی کلمات یا عبارات شرطی‌شدگی منفی پیدا کرده و ‌اینک نیز نسبت به همان کلمات یا مشابه آن واکنش نشان می‌دهد.

همانطور که ملاحظه می‌کنید، اکثر‌ این موارد ریشه در یک چیز دارند، ‌اینکه ما نتوانسته‌ایم بموقع و با روش‌های درست، مناسب و منطقی مسائل‌مان را در روابط متقابل مطرح و حل کنیم. نتوانسته‌ایم با روش مناسبی حرف دل خود را بزنیم و خود و نظرات خود را ابراز نماییم. نتوانسته‌ایم احساسات آزرده خود را کلامی و آنها را در زمان مناسب ادا کنیم. در نتیجه، خشم‌ها، ناراحتی‌ها، آزردگی‌ها و ناراحتی‌های فروخورده یا فعلی‌مان به صورت کلماتی خودنمایی می‌کنند که برای دیگران ناراحت‌کننده یا آزاردهنده‌اند.





رکسانا خوشابی روانشناس بالینی
زیبـا شـو دات کام