به عقب برميگرديم، يعني سال 2005؛ آقاي Ian Pearson تحليلگر و پيشگوي بريتانيايي در اين سال نظر خود را در مورد کامپيوترها و آينده اين صنعت اين چنين بيان کرد:
«قدرت محاسبه کامپيوترها بسيار زياد خواهد شد و توانايي ما در بهرهبرداري از پيشرفتهاي حاصل در اين حوزه نيز افزايش چشمگيري خواهد يافت؛ ما از طريق اين فناوري به طور موثر و مفيد، به ذخيرهسازي وهوش انساني دست خواهيم يافت.» وي به صراحت اضافه کرد: «بنابراين زماني که شما کولهبار خود را از اين دنيا بستيد و به جهان ابدي کوچ کرديد! اتفاق خاصي در زمينه شغلي نخواهد افتاد و شغل شما به کارش ادامه خواهد داد.»
وي به اين ترتيب نظريه شبه ابديت را مطرح ساخت. طبق نظرات وي، يک کامپيوتر فوق هوشمند بشري تا سال 2020 ساخته خواهد شد.
نظريه آقاي پيرسن تا چه اندازه صحيح است؟ کامپيوترهاي سال 2050 چگونه خواهند بود؟
همين آقاي پيرسن در سال 1999 گفته بود: «تا سال 2010 حيوانات خانگي ما از جنس روبات خواهند بود و لنزهاي چشمي قادر خواهند بود تصاوير را از تمامي زوايا به شبکيه بتابانند؛ چيزي شبيه فيلم ترميناتور که نقش اول آن در جلو چشمان خود تمامي اطلاعات کامپيوتري را مشاهده ميکرد.»
اگر بخواهيم منصفانه قضاوت کنيم، ايده دوم زياد دور از دسترس نيست. به هر حال آقاي پيرسن به قدري پيشبيني خوب داشته که نتوان ايدههاي وي را فرضيههايي خام و دست نيافتني انگاشت.
سرعت چيپ و قدرت پردازش
همانطور که ميدانيد در سال 1965 آقاي گوردون مور(از موسسان شرکت اينتل) پيشبيني کرد که تعداد ترانزيستورهاي روي يک چيپ، هر2 سال، دو برابر خواهد شد. پيشگويي وي به نام قانون مور معروف شد و تا همين چند ماه پيش هم اين فرضيه درست بود. اما سرانجام با پيشرفت فناوري ساخت، اين قانون نقض شد.
حال به نظر شما نکته قابل توجه قانون مور چيست؟ جواب بسيار ساده است: افزايش سرعت پردازش، قدرتمندتر شدن و در عين حال کوچکتر شدن مدارها.
در نظر بگيريد که تنها در اين چند دهه گذشته چقدر پيشرفت و ترقي در حوزه صنعت کامپيوتر داشتهايم. بيست سال پيش پردازندههاي قويترين کامپيوترهاي روميزي با يكصدهزار ترانزيستور، سرعتي معادل 33 مگاهرتز داشتند! اما امروزه پردازندههاي چهار هستهاي سرعتي معادل 3 گيگاهرتز و حدود 800 ميليون ترانزيستور دارند. در واقع بعضي از ترانزيستورهاي امروزي آن قدر کوچکند که ميليونها عدد از آنها روي يک سر سوزن جاي ميگيرند.
به طور حتم تا سال 2050، نحوه طراحي سنتي و تکنيکهاي ساخت و توليد کنوني (فرآيند فتوليتوگرافي روي ويفر براي ساخت چيپ) را پشت سر خواهيم گذاشت. دلايل متعدد و پيچيدهاي پشت اين دگرگوني وجود دارد، اما همين بس که بگوييم شرکتهاي بزرگ سازنده چيپ مانند اينتل از مدتها قبل کار روي اجزا و محيطي بسيار ريزتر را شروع کردهاند. آنها در اين روش تا دو دهه آينده به محدوديتهاي غير قابل انکاري ميرسند و ديگر نميتوانند جلوتر بروند. فرآيند و چرخه کنوني توليد و موادي که در اين چرخه استفاده ميشوند، و قوانين پذيرفته شده فيزيک، اجازه کوچکتر کردن ترانزيستورها، بيش از حد کنوني را نميدهند و چون حوزه کوچکسازي به حد و اندازه مولکولها ميرسد، صرفهجويي بيشتر در انرژي امکانپذير نخواهد بود.
شکل 1: در سال 1965، گوردن مور، يک پيشگويي جسورانه کرد:
"تعداد ترانزيستورهايي که ميتوان در يک مدار مجتمع (IC) گنجاند، تقريباً هر 2 سال، 2 برابر ميشوند."