بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 از مجموع 2

موضوع: یاران دبستان ((چه گیری دادم من به این دبستان))

  1. #1
    فریبا آواتار ها
    • 1,510

    عنوان کاربری
    مدیر سابق تالار پاتوق
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل تحصیل
    جای خوبیه
    شغل , تخصص
    بیکار
    رشته تحصیلی
    مهندسی فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض یاران دبستان ((چه گیری دادم من به این دبستان))

    بچه پولدارا: دارنده ی پاک کن خارجی؛ مرفه بی درد؛ اونی که زنگ تفریح از توی کیفش موز بیرون می یاره؛ معمولا این گروه، بیشترین تعداد دوست و رفیق را در یک کلاس دارند.
    بچه تنبل: انیشتین های آینده؛ آزاد از هفت دولت، آنهایی که فقط و فقط به دلیل گوش ندادن به حرف اولیا مدرسه به این روز افتادند. وجودشان برای سرکوفت زدن و درس عبرت دادن از طرف معلم الزامی و از نان شب هم واجب تر است.
    بچه زرنگ: لوس؛ شیرین عسل؛ سرنشین های کلاس؛ این موجودات ریزه تنها و عینکی بوده اند و انگشت های کشیده ای دارند که کاربردش در اجازه گرفتن و قندک بازی است. لوازم تحریر این مخلوقات، همیشه تر و تمیز بوده و از آنه حال بدتر، والدینشا است.
    برنامه ی درسی: آینه ی دق؛ جدول کلمات متقاطعی که در ابتدای سال تحصیلی بنا بر ذوق و سلیقه ی معلم، ناظم و بقیه ی آشنایان و دوستان تهیه می شود و طبق آن مشخص م یشود که تنها زنگ ورزش موجود در هفته، کی باید باشد.
    جا میزی: دریای معرفت؛ گنج معانی؛ محل اختفای تمام الات و ادوات ممنوعه و اگر جایی هم ماند، کیف و کتاب.
    جهشی: نوع حاد و وخیم بچه زرنگ؛ کسی که ثابت میکند تمام زحمات 9 ماهه ی نظام آموزشی، کلاس، درس و معلم را به تنهایی و در عرض 3 ماه هم می شود انجام داد.
    خط کش: لوازم التحریر مشترک شاگرد ها و معلم ها؛ با این تفاوت که شاگردان به صورت افقی از آن استفاده می کنند و معلمان عمودی.
    رج زدن: ابتکار؛ بخند تا دنیا به روت بخنده؛ از مهارت های دانش آموزی است و به معنای تنظیم روشی برای هرچه سریع تر تمام کردن مشق، به منظور ذخیره ی وقت و انرژی.
    رفوزه: بچه باحال؛ هم قافیه ی کوزه؛ کسی که از فرط علاقه به درس و معلم خاص، سعی می کند تا سال بعد در آن کلاس بماند تا پایه اش هرچه قوی تر شود.
    روپوش: هویت، بنی آدم اعضای یک دیگرند؛ لباسی که رنگش فقط یک پرده تیره تر از رنگ لباس زندانی ها است.
    زنگ: نوعی واحد سنجش زمان که وجه تسمیه اش از صدای اول و آخرش آمده؛ زنگ کمتر از 45 دقیقه نداریم ولی آن سرش با خداست.
    زنگ تفریح: آزاد باش؛ آخرین فرصت نوشتن مشق؛ جش عاطفه ها و شادی سهیم شدن یا در تغذیه ی همکلاسی ها.
    شاگرد: بدبخت؛ فلک زده؛ پای لنگی که محل اصابت تمام سنگ های سیستم آموزشی است؛
    شاگرد اول: ابر خرخون؛ چشم ندارم ببینمش؛ الهی بری زیر تریلی؛ به معنای نیم درصد اول کلاس از نظر علمی است.
    کیف: وسیله ای که به دانش آموز در حمل اسفار کمک می کند و با بند هایش بار علم و دانش را یک تنه به دوش می کشد.
    گچ: وسیله ای که مانند مرغی که سرش را هم در عزا می برند هم در عروسی؛ از آن هم برای درس دادن استفاده می شود هم برای تنبیه ( با روش پرتاب آزاد )؛ 2 نوع است؛ سفید و رنگی؛ صورتی اش بیشتر طرفدار دارد.
    مدرسه: آنجایی که خانه ام نیست ولی گاهی است؛ سالهای دور از خانه؛ محلی برای دوست یابی، بازی، آشنایی با روش ها ی دودره کردن مشکلات و احیانا مقدار مختصری هم درس.
    مداد: زغال تخت ویندوز؛ مرحله ی سلوک پیش از خودکار؛ برو بابا هنوز دهنت بوی شیر میده؛ وسیله ای که تا سال سوم تنها وسیله ی مجاز بود و به جز نوشتن، برای تیز کردن دندان شیری هم کاربرد داشت.
    مشق: گمشده ی محمدرضا نعمت زاده؛ راهی برای زهر کردن بعد از ظهر به دانش آموز که معمولا با هشیاری و حسن تدبیر دانش آموزان موفق عمل نمی کرد و ساعات پایانی شب منتقل میشد. البته نباید از نقش مادران فداکار هم غافل شد.
    معلم: صاحب چوبی که هرکی نخورد، خل است؛ یک جور پای لنگ دیگر؛ چند نوع بود؛ آقا معلم، خانم معلم، معلم ورزش، معلم بهداشت و معلم نقاشی.
    نیمکت: اجاره نشینی؛ وسیلهی محدود کردن دانش آموز در نیم متر مربع جا؛ بر دو نوع فلزی و چوبی به دلیل امکان آفرینش هنری و گاز نگرفتن طرفدار بیشتری داشت.
    امتحان: مکافات؛ فاجعه؛ عامل گرانی قیمت سن****؛ به انواع کلاس و مدرسه ای و نهایی تقسیم می شود و به ترتیبه به میزان بدخیم بودن آن اضافه میشد.
    پیک: وسیله ای برای درآوردن اشک دانش آموزا؛ دانش آموزان هم شورش رو در می آوردند و تمام صفحات پیک نوروزی را می گذاشتند برای عصر سیزده به در که آن هم به صورت خانوادگی و دسته جمعی برگزار میشد.
    غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
    اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .

  2. #2
    فریبا آواتار ها
    • 1,510

    عنوان کاربری
    مدیر سابق تالار پاتوق
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل تحصیل
    جای خوبیه
    شغل , تخصص
    بیکار
    رشته تحصیلی
    مهندسی فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    تقلب: کار گروهی؛ هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم؛ گردهای گچ؛ چشم های تیزبین، کوبیدن پا روی زمین، صدای پچ پچ و کمی هیجان.
    ثلث: شقه کردن دانش آموز به اندازه ی دقیقا یک سوم؛ مراسمی آیینی که سر هر سه ماه برگزار میشد و طی آن اولیای مدرسه به احوال پرسی مبسوط از دانش آموز می پرداختند.
    جریمه: نوعی بیگاری؛ سزای هر کسی که میزان مشقش به وجب لازم نرسد. واحد جریمه هم «بار» است هم «صحفه»؛ 60 بار، 100 بار، 10 صفحه و ... و به همراه جریمه مقداری سرکوفت هم میل می شد.
    درس: وظیفه ی اصلی دانش آموز؛ چیزی که تمامی نداشت؛ تنها راهی که پدر مادرها برای نجات ما از بدبختی می شناختند.
    شب امتحان: تمرین شب اول قبر؛ از مواقع استجابت دعا.
    کارنامه: نامه ی اعمال؛ قیامت کوچک؛ روز حسرت؛ چیزی که معلوم میکرد ناظم به تهدیداتش برای کم کردن انضبات عمل کرده یا چند تا تجدیدی آوردی یا شب باید چقدر پس گردنی و خفت بخوری. به دانش آموزان هم اعتماد نمی کردند و کارنامه را به والدین می دادن.
    کتاب درسی: خانه ی کبری و حسنک و چوپان دروغگو؛ جایی برای تمرین طراحی ریش و سبیل؛
    اجازه: الیور تویست؛ سوال؛ قند عسل؛ مراسم اجازه گرفتن با سیخ کردن انگشن به آسمان ( کنایه از اینکه بالاخره خدایی هم هست ) انجام میشد. پرکارترین آن هم برای اجازه برای دست شویی رفتن بود.
    برپا: یکی از روش های کشتن گربه دم در حجله ی کلاس؛ خواندن شعارهای دست جمعی« سلام علیکم، خسته نباشید، به کلاس ما خوش آمدید. یا در وا شد و گل اومد، سوسن و سنبل اومد و ...» که از اعمال مستحبی به شمار می آمد.
    برجا: مترادف دیگر بفرما، بنشین و بتمرگ.
    پای تخته: یک بدشانسی مطلق که استرس زیادی به همراه دارد. معمولا برای تنبیه و نشاندن سر جای خود به کار می رود. دانش آموزی که پای تخته احضار می شود، باید علاوه بر نوشتن دیکته در حضور جمع، در دیروز و امروز و فردا را هم توضیح دهد.
    پرورشی: مقدم بر آموزش؛ ساعت مهربانی.
    پرونده: وسیله ای برای گذاشتن زیر بغل؛ یک نوع تهدید؛ چیزی که ظاهراً محتوای کارنامه ها و شاهکارهای درخشان ما بود و جایش را فقط ناظم می دانست.
    حضور و غیاب: کی جرات کرده؟؛ معمولا تنها دلیل موجه برای غیبت، سرماخوردگی، آنفولانزا، یرقان و چیزهای خفن تر بود و به همین دلیل از روی فهرست حضور و غیاب میشد میزان اپیدمی آنفولانزاهای هر سال را حساب کرد.
    خوب ها، بدها: پای تخته؛ ساکت باش؛ فهرست رفقا و دشمنان مبصر؛ تعداد ضرب در های این فهرست، با تعداد ... رابطه ی مستقیمی داشت.
    دعوا: مشت و مال؛ آی نفس کش؛ از این به بعد بین ما فقط تیزی حکم میکنه؛ دوری از ناظم؛ رک دم در.
    دفتر: آشیانه ی عقاب؛ جای از ما بهتران؛ جایی که عرب در آن نی انداخت.
    سرویس: شومبوس قومبولی ها؛ یه وقت خسته نشی گل من؛ هرچه میزان پولداری دانش آموزان مربوطه بیشتر بود، ماشین سرویس هم بیشتر می شد تا به جایی می رسید که ماشین شخصی دنبال طرف می آمد.
    شیفت: ساعت گویا؛ آسیاب به نوبت؛ راه بر هم زدن خواب صبح و چرت بعد از ظهر؛
    صف: جوجه به خط؛ صد دانه یاقوت دسته به دسته؛ جزو آداب مراسم صبحگاه.
    مبصر: برادر بزرگ تر؛ دیده بان یا همان آنتن؛ رفاقت با مبصر شدیدا توصیه می شود.
    آبخوری: تنازع بقا؛ زورگاه؛ جایی که اگر هل ندهی نمی توانی آب بخوری و اگر حواست نباشد و هلت بدهند شکستن دندان هایت حتمی است.
    اردو: حد اعلای جایزه؛ بیا بریم کجا کجا؟؛ معمولا با مینی بوس و تجهیزات کامل و مورد نیاز انجام میشد؛ البته تا تعریف شما از تجهیزات کامل چی باشد.
    بازدید علمی: باغ وحش؛ بابا انیشتین 2؛ چیزی در حد امکانات فضانوردی ارزیابی شده و جایزه ی خودشیرین ها و شاگرد اول ها.
    بازی: گرگم به هوا؛ team work ؛ تو دوست داری با دوست من که دوست داره با دوست تو دوست بشه بازی کنی؟؛ فعالیت مورد علاقه ی خاص ناظم؛
    بوفه: سر گردنه؛ بوی تخم مرغ؛ دشمن پول تو جیبی؛ جایی که در آن می شد به ارزش غذای مادر پی برد.
    تغذیه: مزه ی زنگ تفریح؛ دوستی چقدر خوبه؛ آنها که میوه های پوست کنده و قطعه قطعه شده همراه خود دارند دوست داشتنی ترین لوس ها به حساب می آمدند.
    تعطیل: مژدگانی؛ استجابت دعای جماعت دانش آموزان؛ هم قافیه ی فیتیله؛ بهترین نوع تعطیلی، تعطیلی به مناسبت یک برف از پیش اعلام نشده در روز امتحان بود.
    رضایت نامه: بوروکراسی؛ یا ولی ات بیا؛
    روز معلم: زمزمه ی محبت؛ روز شرمنده کردن معلم ها از نمرات گندی که به ما دادند.
    روزنامه دیواری: چشم و هم چشمی؛ این قبیل کارها از معدود روش هایی بود که برای پیچاندن مشق شب جواب می داد.
    گروه سرود: پاواروتی هم از اینجا شروع کرد؛ صدای بم و تیکه تیکه حرف زدن از ملزومات این کار است.
    ورزش: پیوند درس و فوق برنامه؛ تنها درسی که همه در آن شاگرد اول بودند.
    غصه نخور دلم ... هر کسی جایگاهی داره که درکش برای همگان دشواره ...
    اگه تو رو شکستن ...چون میخواستن کوچیک بشی ...درست به قدر فهم و درک خودشون .

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •