اگر احساس تنهایی می کنید؛ اگر با مادرتان قهر کردید و جایی برای رفتن ندارید؛ اگر بی پولی و فقر بر شما فشار می آورد و اگر عشق شهرت شما را کور کرده است، بروید خواننده زیرزمینی بشوید!

فاصله میان شما و یک خواننده زیرزمینی مشهور فقط چند قدم است.
قدم اول

اینکه ظاهر خود را از دیگران متمایز کنید؛ سعی کنید واژه حمام را از فرهنگ لغات ذهن خود خارج کنید؛ یا آنقدر موهایتان را بلند و نامرتب کنید که تارزان و رابینسون کروزو با دیدن شما به شمایل خودشان افتخار کنند و یا چنان موهایتان را با تیغ از ته بزنید که وزارت نیرو با اتصال کابل به شما به اندازه دو تا سد قوسی از انعکاس نور کله کلتان برق تولید کند.


لباسهایتان هم یا باید متعلق به ایام طفولیت شما یا ایام تورم! یا سایز اسمال بپوشید که نصفتان از لباس خارج باشد یا سایز 3 ایکس لارج بپوشید که نصف لباس اضافی باشد.
سعی کنید از بز و شتر و عروسهای هندی و پیکان جوانان 47 الهام بگیرید، یعنی هرچه دم دستتان رسید از خودتان آویزان کنید؛ حلقه، زنجیر، نگین، ساچمه، سیم بکسل، دکوری جات، لوازم آشپزخانه و خلاصه هرچیزی که قابلیت اتصال به اعضای بدن و لباس را داشته باشد.
قدم دوم

پیدا کردن یک شاعر که نه، تکست نویس هم نه، یک شعر و ور نویس است! اگر هم پیدا نکردید عیبی ندارد. هر آدمی که دم دستتان بود بگیرید بیندازید توی دیگ، بگذارید روی گاز تا کاملا گرم و عرق زده شود بعد بلندش کنید مستقیم بگذارید جلوی کولر آبی درجه زیاد تا قشنگ سرماخورده و تب شدید نماید؛ وقتی تب و لرز کرد و در حالت سوختن و بیدار خوابی شروع کرد به هذیان گفتن، کنارش بنشینید و هرچه را به زبان آورد بنویسید و سپس حفظ کنید و در مراحل بعدی همانها را به عنوان شعر و ترانه اجرا نمایید.

قدم سوم

این است که به صدای خود فرم و شکل خاصی بدهید که از بقیه صداهای نهاده شده در موجودات عالم متمایز گردد. در این مرحله از صدای اشیا و موجوداتی مثل اگزوز هجده چرخ، شترمرغی که سینه پهلو کرده، بچه هفت ماهه مشکوک به اوتیسم حاد، ناودان پوسیده، لاک پشت اسید خورده و امثالهم بهره ببرید.
قدم چهارم

یافتن لقب استثنایی و دخترکش و جوان پسند و پیر خوشایند برای خودتان است. لقبی که در پس اسم کوچک شما بیاید و یک حس کنجکاوی در شنونده ایجاد کند که او را به فکر فرو ببرد و وادار به تلاشی خستگی ناپذیر در جهت یافتن و گوش فرا دادن به ترانه اجرا شده توسط این نام اعجاب انگیز نماید.
اسامی مثل کامبیز 6 لول حنجره؛ سیروس سگ صدا؛ فری خوشکله؛ اسی گورکن و امثالهم.
قدم پنجم

و نهایی هم این است که چهار نفر آدم درب و داغان دیگر عین خودتان که کار و زندگی نداشته باشند و تنها وجه تمایزشان با شما این باشد که به جای خوانندگی سراغ نوازندگی رفتند و سازی آویزانشان است پیدا کنید، بعد هم یک زیرزمین با یک ضبط صوت اجاره کنید؛ شما بنشینید شعرو ورهای آماده شده تان را بخوانید، آنها هم یک موش و گربه را ول بدهند روی یکسری ساز سنتی و پاپ تا تعقیب و گریز موش و گربه روی سازها، صداهایی متناسب با جفنگیات بلغور شده شما از ساز خارج کند و فی المجموع ضبط شده و در قالب یک آهنگ، آماده عرضه به روی زمین شود.

فراموش نکنید که آهنگ شما هرچقدر که از مبادی غیرمجاز تر وارد بازار شود، طرفداران بیشتری خواهد داشت. حالا ما به عنوان اولین طرفداران شما، خواننده نسل داغون! ورودتان به عرصه خوانندگی زیر زمینی را تبریک گفته، امیدواریم هیچوقت پایتان را روی زمین نگذارید وگرنه... .