-
معماری دیکانستراکشن و فولدینگ (بخش
بخش دوم-معماري ديكانستراكشن
ديكانستراكشن يعني ساختن ايدههاي ساختناپذير – پيترآيزنمن
برپايه مكتب فكري ديكانستراكشن از سال 1998 و به طور دقيقتر از اوائل 1980سبك معمارياي به نام ديكانستراكشن ابداع شد.
نخستين بار توسط پيتر آيزنمن( -peter Eisen man – 1932( معمار آمريكايي، معماري ديكانستراكشن شكليافت.
اصول فكري اين مكتب مانند :
- : تعدد و كثرت درمعناها
- : عدم ارجحيت در تقابلها و دوگانگيها
در قالب ساختمانهايي كه به اين سبكساخته شدهاند، كالبد يافت.
در گذشته و همچنين در معماري مدرن و پست مدرن آن چه كهحضور داشته تقارن، تناسب، وضوح، ثبات، مفيد بودن و سودمندي بوده است، در اينتقابلهاي دوتايي همواره يكي بر ديگري ارجحيت داشته است. اما آنچه مورد غفلت قرارگرفته عدم تقارن، عدم وضوح، ايهام، ابهام، بيثباتي، فريب، زشتي و عدم سودمندياست.
مطابق با اصول ديكانستراكشن، اين تقابلها و دوگانگيها ميبايست در ساحتمعماري به نمايش گذاشته شود.
همچنين برخلاف مدرنيستها كه آينده را موردنظر داشتندو بر خلاف پست مدرنيستها كه به گذشته توجه ميكردند، در انديشه معمارانديكانستراكشن شرايط امروز به اعتقاد آيزنمن ((اكنونيت)) «presentness» ملاك معماري است زيرا هر فردي اكنون (و بدون توجه به گذشته و آيندهخود كه نميتوان نقش آنها را در بينش فرد نفي كرد و در عين حال به دليل كثرت معانيدر افراد نميتوان تشخيص داد چه بخشي از آن بينش به گذشته و يا آينده تعلق دارد «نهاين است و نه آن – هم اين است و هم آن» به معماري توجهميكند).
به عبارت ديگر از نظر معماران ديكانستراكشن، طرح ساختمان بايد منعكس كنندهجهان متكثر كنوني باشد و به قرائتها و تفسيرهاي مختلف از طرح اجازه بروزدهد.
اگرساده بگوييم و درست متوجه شده باشيم، معماري ديكانستراكشن بايد هم پاسخگوي بينشهايآيندهنگر و هم بينشهاي گذشتهنگر باشد و همهي سلايق را در زمان حال در نظربگيرد؛ شايد به همين دليل باشد كه سبك ديكانستراكشن را از زير مجموعههاي پستمدرنيسم ميدانند. (مكتبي كه به آينده و گذشته توأماً نگاه دارد و در ضمن كثرتگرايي از اصول پست مدرنيسم نيز محسوب ميشود.)
در معماري ديكانستراكشن فرمها تعميمداده ميشوند و تنها پس از آن است كه برنامهاي كاركردي ارائه می شود، به جاي اينكه فرم به دنبال كاركرد باشد، كاركرد تابع تغييرشكل ميشود بر خلاف مدرنيستها كهميگويند فرم تابع عملكرد است.
در آثار معماران اين سبك، عدم تقارن، ابهام، ايهام،بيثباتي، دوگانگي، چند معنايي و عدم سودمندي همتراز تقارن، وضوح، ثبات، پايداري،يك معنايي و سودمندي مطرح می شود. (اگر درست متوجه شده باشيم در اين سبك، به عنوانمثال هم احجام متقارن وجود دارند و هم احجام نامتقارن ولي آنچه مهم است آن است كههر دوي اين تقابلها وجود دارند و هر كدام به صورت احجام مستقل با ماهيت جدا به كاررفتهاند)
كاربرد مصالح متفاوت، ايجاد عدم تعادل در تركيببندي نماي ساختمان ازاصليترين ويژگيهاي معماري ديكانستراكشن تقليدي در ايراناست.
ازمعماران مشهور اين سبك ميتوان به پيتر آيزنمن، فرانك گهري، زاهاحديد، رم كولهاس،برنارد چومي را نام برد.
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن