نام کیا جورابچیان طی این سال‌ها، بارها در رسانه‌های ایرانی تکرار شده و هر مرتبه که مورد پردازش قرار گرفته، تداعی کننده مفاهیمی مثل تجارت، نفت، ثروت و البته فوتبال بوده است. بااین همه اما، سخنی به گزافه نگفته‌ایم اگر مدعی شویم بیشتر آن‌هایی که در مورد کیا حرف زدند، نوشتند و حتی با او مصاحبه کردند هم هنوز از ماهیت دقیق و روشن این مولتی میلیونر ایرانی‌الاصل فرنگ‌نشین مطلع نیستند. زندگی کیا جورابچیان ابهامات بسیار جدی و زیادی دارد و حیرت‌آور است که این مجهولات، حتی شامل تاریخ تولد، زمان مهاجرت و حتی اسم کامل او هم می‌شود!


یک مرد، ۲تاریخ تولد و ۴هویت!
آنچه مسلم است این‌که کیاجورابچیان یک نفر است(!) و فعلا شخص دیگری با چنین اسامی و چنین شرایطی اعلام موجودیت نکرده. با این‌حال همین‌ مرد ثروتمند ایرانی، خودش به اندازه یک گروهان اسم و هویت دارد! در مورد او ۲تاریخ تولد ۱۴ جولای ۱۹۷۱ و ۱۴ جولای ۱۹۷۰ ذکر می‌شود، گرچه خرده‌تاریخ‌های دیگری هم در این باب وجود دارند که از مرورشان صرف نظر می‌کنیم. با این حال ۲هویت قطعی کیا، چیزی است که بسیاری از رسانه‌های دنیا را گیج کرده. برخی او را با نام کیا جورابچیان می‌شناسند و برخی دیگر کیاوش جورابچیان و جالب این‌جاست که تاجر ایرانی در حال حاضر به هر ۲نام شناسنامه دارد؛ یکی با تابعیت انگلیسی و دیگری با ملیت کانادایی!

موضوع وقتی عجیب‌تر می‌شود که بدانیم بعد از افشاگری روزنامه سان در مورد این ۲شناسنامه جورابچیان، رقیب جنجالی‌اش در انگلستان یعنی دیلی میل گزارش داد‌ که مرد ایرانی، ۴ هویت با چهار آدرس در انگلستان و کانادا دارد و در گزارشش‌، یکی از نام‌های وی را «کیا کیاوش»، تابعه کانادا ذکر کرد‌! به رغم این همه ابهام در مورد زندگی جورابچیان و با وجود این‌که هنوز کسی نمی‌داند او در ۶سالگی به همراه پدرش- که کارگزار مرسدس بنز در تهران بود- به آمریکا رفته یا در ۱۰‌سالگی، نکات روشن‌تری هم در سوابق آقای کیا به چشم می‌خورد. از جمله این که وی تحصیلاتش در رشته شیمی را در کالج کویین مری دانشگاه لندن نیمه‌تمام گذاشته، وارد تجارت شده و‌ یک شرکت نفتی در آمریکا تاسیس کرده است!



مثلثی که بوی نفت می‌دهد!
چرا و چگونه‌اش چندان معلوم نیست، اما کیا جورابچیان در بدو ‌ورودش به دنیای بیزینس با ۲میلیاردر سرشناس و متنفذ نفتی روسی آشنا می‌شود که یکی از یکی مشهورترند؛ بوریس برژوفسکی و رومن آبراموویچ! اولی دوست نزدیک بوریس ‌یلتسین بود که نفوذ زیادی در دولت روسیه داشت و از او به عنوان «عالی‌جناب خاکستری کرملین» یاد می‌شد و ‌دومی هم که نیاز به معرفی ندارد، گرچه باید در موردش حتما به این نکته اشاره کرد که زیر پروبال او را هم همین آقای برژوفسکی، یعنی سلطان نفت روسیه گرفت! به هر حال شرکت نفتی کیا در آمریکا به ثمر می‌نشیند، چنان‌که او سال‌ها بعد می‌تواند آن را به قیمت قابل توجه ۵۰‌میلیون دلار بفروشد.

بعدها نوبت انجام ماموریت‌های دیگری توسط کیا، برای بوریس می‌رسد که در یکی از معروف‌ترین آن‌ها، جورابچیان به شکل نامحسوسی مامور خرید بزرگ‌ترین روزنامه اقتصادی روسیه به نام «کامرسانت» برای برژوفسکی می‌شود؛ نشریه‌ای که مشکلات مالی فراوانی داشت، اما مسئولانش تحت هیچ شرایطی حاضر نبودند آن را به بوریس بفروشند.
بنابراین راه مناسب این بود که کیا با ظاهر جذابش وارد عمل شود، کامرسانت را بخرد و سه ماه بعد به رئیسش بفروشد! به تدریج اما، نوبت به سرگرمی اصلی روس‌ها هم رسید؛ فوتبال! کیا با توجه به حمایتی که از طرف دوستان پرنفوذش شامل او می‌شد، شرکت بزرگی با نام مخفف MSI در انگلستان تاسیس کرد که اسم کامل آن «مدیان اسپورتس اینوسمنت» یا «شرکت سرمایه‌گذاری ورزش رسانه‌‌ای» بود. این شرکت که ماموریت انجام سرمایه‌گذاری‌های گوناگون روی فوتبال را داشت و البته از مساله متداول نقل و انتقال بازیکنان هم غافل نبود، زمانی برای خودش نامی جهانی دست و پا کرد که توانست باشگاه مشهور کورینتیانس برزیل را بخرد!



مالک ۱۰ساله غول برزیلی!
خبر تصاحب ۵۱‌درصد سهام باشگاه بسیار مشهور کورینتیانس برزیل توسط کیاجورابچیان و شرکت MSI توجه همه جهانیان را به خودش جلب کرد، چرا که با توجه به اعتبار این غول برزیلی، به نظر نمی‌رسید کسی حاضر به واگذاری آن باشد. با این وجود، مشکلات مالی کورینتیانس، به علاوه پیشنهاد وسوسه‌انگیز کیا، در نهایت باعث شد او در سال۲۰۰۴، به مدت ۱۰ سال مالک این باشگاه شود. سروصداهای جورابچیان اما، بلافاصله اوج گرفت.

خرید ستاره‌های بزرگ، پرداخت بدهی و تزریق روحیه به تیم باعث شد کورینتیانس در سال ۲۰۰۵ قهرمان لیگ سراسری برزیل شود. با این حال سیر نزولی‌‌ پس از همین قهرمانی آغاز شد. پلیس برزیل، جوان ایرانی مرموز را رها نمی‌کرد و هر روز از وی توضیح می‌خواست، تیم وارد بحران شده بود و طی ۱۸‌ماه، ۷‌مربی را روی نیمکت خودش می‌دید و در مجموع به نظر می‌رسید ماموریت کیا در «ریو» به پایان رسیده باشد. به همین راحتی هم بود که وقتی حکم بازداشت وی توسط یک قاضی برزیلی صادر می‌شد، جورابچیان از این کشور خارج شده بود و در کمال شگفتی، داشت در کنار ته‌وس و ماسکرانو با پیراهن وستهام عکس یادگاری می‌انداخت!
خریدار وستهام، طرفدار آرسنال، دشمن چلسی!
هرگز نمی‌توان روی پایداری معادلات قدرت، برای مدت زمانی طولانی حساب باز کرد. درست به همین خاطر هم بود که وقتی روابط برژوفسکی و آبراموویچ «شکر آب شد»‌و مثلث روسی- ایرانی از هم پاشید، بوریس به کیا ماموریتی در جزیره داد تا شاید بتواند مچ جاه‌طلبی‌های رومان را در چلسی به زمین بخواباند.
کیا جورابچیان که همواره طرفدار آرسنال بوده و شاید بسیاری از خرید این باشگاه به عنوان بزرگ‌ترین آرزوی وی یاد کنند، ماموریت یافت با انتقال عجیب ماسکوانو و ته‌وس به وستهام از طریق MSI، مقدمات خرید این تیم فوتبال را فراهم کند. ۲انتقال کذایی با سروصدای زیاد و بهت و حیرت جهانیان، اندکی پس از جام جهانی انجام شد، اما همه چیز مطابق انتظار پیش نرفت تا مذاکرات بر سر تصاحب وستهام به بن بست بخورد و همه چیز بلاتکلیف باقی بماند.
کیا؛ بمبی که هر لحظه ممکن است منفجر شود

شاید بسیاری از مسائل در گذشته کیاجورابچیان مبهم باشد، اما به طور قطع می‌توان ادعا کرد آینده این مرد ۴۰‌ساله ایرانی، حتی از گذشته او نیز مجهول‌تر و معمایی‌تر به نظر می‌رسد. تردید نداشته باشید که طی سال‌های آینده، باز هم نام مالک MSI و شریک نفتی برژوفسکی بر سر زبا‌ها خواهد افتاد. او بمبی است که هر لحظه می‌تواند منفجر شود. شاید روزی در ورزشگاه خانگی آرسنال، یا در لیورپول و شاید حتی همین‌جا، در ایران، جایی که کیا ۳۰ سال است آن را ترک کرده، اما از یاد نبرده است!