در 25 کیلومتری شمال غربی مشهد در حاشیه غربی جاده مشهد - طوس، بنایی ناشناخته و پررمز و راز قرار دارد. بقعه «هارونیه» بنایی است مکعب شکل و آجری که در قلب دشت طوس واقع گردیده است. این بنا از نظر عظمت، قطر پایهها، قدرت ایستایی در کف و گنبد دارای معماری خاص است و توجه به این نکته که هارونیه یگانه اثر برجای مانده از شهر باستانی طوس است، اهمیت آن را مشخصتر میسازد.
تاریخچه بنا
بنای هارونیه چنان که گفته شد تنها بنای بازمانده از شهر کهن طوس است. عوام آن را به نام «زندان هارون» میشناسند و احتمالا به این دلیل «هارونیه» خوانده میشود، حال آن که نه تنها بنا از لحاظ شکل و نقشه هیچ گونه شباهتی به زندان ندارد، بلکه طبق مستندات تاریخی نمیتوان هیچ گونه ارتباطی بین این اثر و هارونالرشید خلیفه عباسی یافت; زیرا هارون در سال193 ه . ق. وفات یافته است در حالی که اصل بنا را با توجه به شکل معماری، از دوره ایلخانی (قرن هشتم هجری) میدانند که بخشهایی در دوره تیموری به آن الحاق شده است. از طرف دیگر به دلیل تشابه سبک معماری بنا به معماری رازی، این بنا را مربوط به قرن ششم هجری میدانند.
در حفاریهایی که به سال 1354 در این بنا صورت گرفت، ضمن پیدا شدن سفالهای مربوط به دوران سلجوقی، تیموری و صفوی، جرز بسیار قطوری از سنگ و ملات ساروج که کاملا یادآور پی بنای آتشکدههای ساسانی است مشاهده شد و نتایج آثار بدست آمده حاکی است که پی این بنا سابقهای خیلی پیش از قرن ششم داشته است.
پس از بررسی بنا و مطالعه نظریات مختلف محققان سؤالی برای نگارنده پیش آمد که این بنا از چه زمان و توسط چه کسی هارونیه نامیده شد. بررسی سفرنامهها و نوشتههای جهانگردان و پژوهشگران داخلی و خارجی که از حدود صد سال قبل تاکنون در نوشتههای خود به این بنا اشاره کردهاند نشان داد که تنها عوام و مردم بومی بودند که بنا را نخست نقارهخانه و سپس زندان هارون نامیدند و بر اثر آن نام «گنبد هارون» هم بعدها به کار برده شد. به نظر نگارنده با توجه به این که معمولا ساکنان اطراف بناهای تاریخی و محوطههای باستانی در مورد آثار مجاور مساکن خویش داستانها و افسانههایی میسازند که اغلب با واقعیت مطابقت ندارد، نامیده شدن این بنا نیز با عنوان هارونیه از طرف ساکنان نمیتواند ارزش تحقیقی یا مبنای تاریخی صحیحی داشته باشد. به همین ترتیب استبرج واقع در لاجیم مازندران که به یادبود بانویی از سلسله آل باوند بنا گردیده اکنون به نام امامزاده عبدالله شهرت یافته است، یا مقبره ارسلان جاذب سپهسالار دوره غزنویان در سنگبست که عوام آن را «قبر ایاز» میدانند.
کاربری بنا
در هدف از احداث بنا و کاربری آن نیز اختلافنظر وجود دارد، برخی این مکان را مدرسه یا خانقاه و همچنین مدفن امام محمد غزالی میدانند (قرن ششم) و برخی دیگر آن را مسجدی میدانند که بعد از هجوم مسلمانان به ایران بر روی آتشکده ساسانی ساخته شده است. از آنجا که در قسمتشمالی بنا، یک ردیف اتاق دیده میشود، این سؤال در بیننده ایجاد میشود که این مکان باید محل تدریس و مکان علمی باشد، با این فرضیه میتوانیم ارتباط اثر را با امام محمد غزالی دریابیم. چرا که امام محمد غزالی پس از آن که تدریس در نظامیه بغداد را نپذیرفت در طوس ماند و همان جا خانقاهی برای صوفیان و مدرسهای برای طلاب دایر کرد و شبانهروز خویش را به عبادت خدا و خدمتبه خلق میگذراند. هنگامی که سرگرم این کار بود ناگهان اجلش فرا رسید و در طابران طوس که موطن وی بود بدرود زندگی گفت و در همان جا مدفون گشت. پس از اتمام مرمتساختمان سازمان حفاظت آثار باستانی سنگ مقبرهای به عنوان یادبود امام محمد در جلو آن نصب کرده است.
عبدالحمید مولوی با استناد به برخی منابع تاریخی، هارونیه را خانقاه خواجه عثمان بن هارون استاد معینالدین چشتی قطب صوفیه چشتی در هند میداند، که به یادبود پدرش در قرن ششم خانقاهی در طابران طوس ساخته است. وی این نظریه را که بنا خانقاه و مقبره امام محمد غزالی بوده رد میکند چرا که مورخان و جهانگردانی که از قرن ششم و هفتم به بعد به طوس سفر کردهاند، مدفن غزالی را خارج از باروی شهر (قبرستان عمومی شهر) ذکر کردهاند حال آن که برطبق برخی منابع مکتوب، هارونیه داخل حصار طوس قرار داشته است.
تحقیق در موقعیت دقیق شهر طوس عهد غزنوی و سلجوقی یا طابران و اختلاف محل آن با طوس مغولی که به دست پسر تیمور ویران شد و تطبیق حاصل تحقیق بر اراضی فعلی طوس ویران ممکن است محل مدرسه و خانقاه غزالی را به مقبره فعلی فردوسی نزدیکتر از محلی نشان بدهد که امروز در آن جا نشان قبر غزالی را باید جست. که لازمه روشن شدن آن حفریات گسترده باستانشناسی در ویرانههای طوس است. نیز باید یادآور شد که ارتباط دادن نامی که در یکصد سال اخیر از طرف عامه مردم مشهد بدون سابقه روایتی مکتوب حتی تا قرن دوازده و سیزدهم هجری بر این بنای بینام و نشان قدیمی اطلاق شده و به پس راندنش در تاریخ تا آغاز قرن هفتم و پایان قرن ششم و پیوستنش به اسم پدر مرشدی که معلوم نیست در کجا میزیسته و در زندگانی چکاره بوده، آن هم به اعتبار شهرت مرید پسرش که خود در مقام مرشد سرشناسی در بلاد هند میزیسته است، و از آن خانقاه هارونیهای درست کردن که غزالی در پایان قرن پنجم ه . ق در آن خانقاه به سر برد، درس بدهد، عبادت کند و ریاضتبکشد امری است که قبول آن خالی از دشواری نیست.
از مجموعه مطالب تاریخی و خصوصیات معماری بنا و شباهتسبک آن به سبک رازی و مقایسه با نمونههای مشابه همچون آرامگاه علاءالدوله در سمنان، مقبره سلطان سنجر در مرو و قبر بابا لقمان در سرخس، به نظر نگارنده در مقبره بودن بنا هیچ شکی وجود ندارد. غیر از خصوصیات معماری طاق کوچکی که در ضلع شمالی بنا وجود دارد و جمله «الدنیا ساعة» که بر روی گچبری آن منقوش است، خود دلیل دیگری استبر مقبره بودن بنا، چون جمله مذکور را فقط در مقابر به کار میبرند. هر چند حفاری که در موقع مرمت در اطراف بنا انجام شده و مشخص شدن پی بناهایی که در مجاورت آن وجود داشته این گمان را که این مکان بخشی از یک مجموعه معماری بوده تقویت میکند.
معماری بنا
بنای هارونیه کلا آجری است و هیچ گونه تزئین کاشی در آن به کار نرفته است، این بنا به صورت چهار ضلعی است که ابعاد آن در اضلاع مختلف به علت وجود قناسی نابرابر است. ابعاد آن به ترتیب ضلع شمالی 5/19 متر، ضلع جنوبی 20 متر، ضلع شرقی 28 متر، ضلع غربی29 متر است. ارتفاع گنبد از کف بنا26 متر، ارتفاع ایوان 21 متر، ارتفاع گنبد کوچک قسمتشمالی 11 متر، طول و عرض گنبدخانه 12×12 متر و ارتفاع کمر پوش بنا از کف9 متر است. دارای یک ورودی در سمت جنوب با سردر فوقالعاده رفیع بدون تزئینات کاشی و تماما آجر است و گنبدخانهای که در سطح وسیعی پوشیده است. چهار پلکان مارپیچ در گوشهها و سه اطاق فرعی در ضلع شمالی میباشد. درون گنبد ساده است مقرنس کاریهایی مربوط به دوره تیموری در رواق وسطی پشت ضلع شمالی گنبدخانه دیده میشود.
مقایسه بنا با نمونههای مشابه
بقعه هارونیه به خاطر اندازه و انفراد و حجم جمع و جورش بنایی بسیار جالب است و آرامگاه سلطان سنجر در مرو را به یاد میآورد. مقایسه این دو بنا با بنای جبل سنگ (گنبد جبلیه) در کرمان که از قرن هفتم ه . ق. است و روشنتر از دو بنای مذکور خصلتساسانی در آن آشکار است، پیشرفت معماری را در مدنظر قرار میدهد. بنای طوس اگر چه کوچکتر است در تناسب با وقارش به آرامگاه الجایتو شباهت زیاد دارد. شیارهای عمودی که به نما ظاهری نیرومند میدهد سرمشق آن در گنبد سلطانیه است، و پارهای از اسپرهای گچبری مقبره بایزید در بسطام را به خاطر میآورد.
در مورد شباهت هارونیه با مقبره سلطان سنجر و گنبد سلطانیه میتوان چنین گفت که در هر سه بنا بخش انتقالی حساس از گنبدخانه به گنبدی که در بالای آن قرار گرفته به طرز زیبایی توسط دهلیزهای گوشهای که سه کنجها را پنهان ساخته انجام پذیرفته است و این حسن عمل برخلاف گنبدهای اولیه سلجوقی است که در آنها سه کنجها به صورتی ناهنجار از بیرون نمایان است. قاعده مدور گنبد که اغلب در دورههای پیش فقط به صورت هشت گوشه برهنهای بود، دارای رواقهایی است که دهلیزهای آنها با آجرچینیهای مشبک تزیین شده و بدین طریق بدون این که چیزی از سادگی کل بنا بکاهد، صلابتحجم آن را تعدیل کرده است.
اقدامات حفاظتی انجام شده بر روی بنا تاکنون
مرمت و اقدامات حفاظتی انجام شده بر روی این بنا که از سال1347 آغاز شده شامل موارد زیر بوده است:
1 - مرمت مقرنسهای داخل بقعه و رواق پشت.
2 - گچکاری تا لبه غرفههای طبقه اول و در بدنههای داخلی بقعه و رواق پشت
3 - خاکبرداری و سونداژ در کف بقعه به عمق حدود دو متر
4 - ایجاد کورهپوش و پوشش محل خاکبرداری مذکور
5 - پیبندی پایههای داخلی تا ارتفاع متوسط 20/1 متر با آجر مشابه و ملات ماسه سیمان
6 - آجرفرش کف بقعه با آجر چهارگوش و ملات ماسه سیمان
7 - چیدن سردر ایوان اصلی و پوشش طاق ایوا
8 - تعمیرات نماهای خارجی تا لبه پشتبام در قسمتهای ریخته شده
9 - خاکبرداری و ایجاد کورهپوش و کفسازی مجدد پشتبام با آجر مشابه و ملات ماسه و سیمان و بندکشی قسمت فوقالذکر.
10 - احیای مجدد طاق نماهای پشتسر در ایوان اصلی در قسمت پشتبام.
11 - پوشش دوم دور گنبد.
12 - کورهپوش و پیبندی دور بنا به منظور جلوگیری از نفوذ رطوبت.
13 - محوطهسازی دورتادور بنا به عرض 5 تا 10 متر.
14 - ایجاد شبکه نوررسانی و نصب پروژکتور در محلهای متناسب.
15 - قراردادن سنگ یادبودی برای امام محمد غزالی طوسی در جلو بنا.
16 - محصور کردن محوطه و تهیه و نصب درب ورودی.
17 - قیروگونی و آسفالت کردن بام بنا در سال1367 به منظور جلوگیری از آسیب دیدن بیشتر در مقابل بارندگی.