پیامک ( اس ام اس ) شهادت حضرت علی (ع)
منبع: راسخون
در برج ولامهر جهان تاب علي(ع) است
در شهر علوم نبي باب علي(ع) است
از اول خلقت بشر تا امروز
مظلوم ترين شهيد محراب علي(ع) است
****
با آنکه اميد همه هستي تو علي(ع)
بر عرش خدا قائمه هستي تو علي(ع)
آنقدر غريبي که خدا مي داند
مظلوم تر از فاطمه(س) هستي تو علي(ع)
****
بی علی دنیا ندارد اعتبار
وای بر ما وای بر این روزگار
****
امشب این دل یاد مولا می کند
لیلة القـدر است و احیا می کند
بشنو ای گـوش دلها بی صدا
نغمه ی فـزت و رب الکعبه را
****
امشب سر مهربان نخلی خم شد
در کیسه نان به جای خرما غم شد
در خانه ی دور بیوه ای شیون کرد
همبازی کودک یتیمی گم شد
****
اي کاش علي شويم و عالي باشيم
هم سفره کاسه سفالي باشيم
چون سکه به دست کودکي برق زنيم
نان آور سفره هاي خالي باشي
****
خورشيد چراغکي ز رخساره علي ست
مه نقطه کوچکي ز پرگار علي ست
هرکس که فرستد به محمد(ص) صلوات
همسايه ديوار به ديوار علي ست
)شهادت مولا علی را تسلیت عرض می کنم (
****
دل را ز شرار عشق سوزاند علي(ع)
يک عمر غريب شهر خود ماند علي(ع)
وقتي که شکافت فرق او در محراب
گفتند مگر نماز مي خواند علي(ع)
****
محراب کوفه امشب در موج خون نشسته
يا عرش کبريا را سقف و ستون شکسته
سجاده گشته رنگين از خون سرور دين
يا خاتم النبيين، يا خاتم النبيين
از تيغ کينه امشب فرقي دو نيم گرديد
رفت آن يتيم پرور، عالم يتيم گرديد
****
داني زچه رو ديده ما ميگريد
در ماتم شاه اوليا مي گريد
تنها ز غمش اهل زمين گريان نيست
عيسي بفلک از اين عزا ميگريد
شد کشته بمحراب عبادت حيدر
هر ديده بحال مرتضي مي گريد
بـا گفتن "قد قتل" ز جبريل امين
در خلد برين خير نساء ميگريد
****
به شهر کوفه در محراب طاعت
علي شد کشته در حال عبادت
ز پـور ملجم مردود کافر
بخون شد غوطه ور ساقي کوثر
---
اَللهُمّ الْعَن قتَلهَ اَميرالمؤمنين
****
بیا ای دوست تا باهم بسوزیم
چو شمع محفل ماتم بسوزیم
من و تو سوگوار یک عزیزیم
بیا تا هردو در یک غم بسوزیم
بیا چون شمع و چون پروانه باشیم
به گرد هم بررای هم بسوزیم
بیا با محرمان دمساز گردیم
چرا از طعن نامحرم بسوزیم
چو می خواهی در ان عالم نسوزی
همان بهتر در این عالم بسوزیم
به خورشید محبت ره توان برد
اگر یک صبح چون شبنم بسوزیم
چو می باید بسوزد سینه بگذار
بیاد عترت خاتم بسوزیم
کمال سوختن عشق علی است
مبادادر عزایش کم بسوزیم
نسوزد آفتاب حشر مارا
اگر از داغ او یکدم بسوزیم
(محمد)باز از سوز جگر گفت
بیا ای دوست تا باهم بسوزیم
****
دست حق حیدر كرار علی
شیر حق حجت دادار علی
مخزن و معدن اسرار علی
سید و سرور و سالار علی
جان به قربان جمالت مولا
كی رسم من به وصالت مولا
چه بگویم كه جه ها كرد عدو
آتش كینه به پا كرد عدو
ای خدا شیعه دلش محزون است
از غم عشق علی مجنون است
این همان ماتم عظمی باشد
سحر آخر مولا باشد
میزبان زینب كبری باشد
او نوازش گر بابا باشد
زیر لب زمزمه دارد زینب
كه دگر آخر كار است امشب
تا علی گشت برون از خانه
عالمی شد ز غمش غمخانه
شد علی شمع و همه پروانه
خیل مرغان ز پی اش مستانه
می سرودند به صد آه و نوا
مرو امشب تو مسجد مولا
مسجد كوفه پر از غوغا شد
گوئیا روز جزا بر پا شد
سند قتل علی امضاء شد
پر ز اندوه دل زهرا شد
تا كه آمد ز شهادت خبرش
بست تكبیر نماز سحرش
حیدر از تیغ جفا شد بیتاب
رفت از هوش میان محراب
رنگ خورشید علی شد مهتاب
چهره اش در یم خون گشت خضاب
ضربه تیغ اگر كاری بود
ذكر مولا به لبش جاری بود
****
آیا سحری به رنگ خون دیدی تو
محراب و تو منبری چنین دیدی تو
خون بر در و دیوار و جماعت سر و رو
فرقی که به سجده لاله گون دیدی تو
آن زاده کعبه و امین حرمین
افتاده میان خاک و خون دیدی تو
آن کس که ستیز خیبر و بدر و احد
چون شیر بغرید چنین دیدی تو
ایا تو درون ظلمت شام سیاه
نان اور کودک یتیم دیدی تو
آیا دل پرز خون و گریان چشمی
از جور زمانه و زمان دیدی تو
او زخم تن و زبان که در طول زمان
با جان به خرید و دم نزد دیدی تو
آیا زمیان مردم کوفه و شام
مظلوم تر از علی کسی دیدی تو
****
به جز از علی (ع) که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا
****
امشب، شب ناله در فراق پدری مهربان است که غیر از چاه و نخل و ماه، کسی گریهاش را ندیده بود. پدری دلسوز که با آه همه کودکان یتیم، شریک بود و غصههای همه را بر جان خود هموار میکرد، ولی کسی از غربت او و دردهای دلش، با خاری در چشم و استخوانی در گلو، خبر نداشت.
****
به نماز بست قامت که نهد به عرش پا را
به خدا علی نبیند به نماز جز خدا را
به نماز آخرینش چه گذشت من ندانم
که ندای دعوت آمد شه ملک لافتی را
همه اهل بیت عصمت زسرا برون دویدند
ابتا و واعلیا بنمود پر فضا را
****
طبیبا وامکن زخم سرم را
مسوزان قلب زینب دخترم را
ببند آنگونه زخمم را که در قبر
نبیند فاطمه زخم سرم را
در و دیوار مسجد هستشاهد
که من گفتم اذان آخرم را
وداع زندگی را گفتم آنروز
که زد در کوچه قنفذ همسرم را
****
امام علی(ع)، بی کرانهترین شکوه خلقت است که تا ابد، تلألؤ نورش روشنایی بخش هستی است.
****
بگشا به سرا پرده جان باب علی را
سرمشق خود ای دل بکن آداب علی را
تا رتبه این مظهر حق رابشناسی
بشمار یکایک همه القاب علی را
فرمان خدا بود که در مسجد احمد
درها همه بستند، مگر باب علی را
زیرا که علی، خانه یکی شد شب میلاد
خود بیت خدا دان، دل حقیاب علی را
دنیای دنی، جای کسی همچو علی نیست
آغشت به خون، روی جهانتاب علی را
تا رد نکند خالق او، خواهش اورا
ز آن رنگ شهادت زده، محراب علی را
****
تیغ بر فرق عدالت زده و خندیدند
خون به ابعاد غریبی علی پاشیدند
زاغها از دل شب کنده و بر روز زدند
روز و شب، گوشه محراب به هم پیچیدند
زخم بر سلسله باور و ایمان افتاد
همه افلاک از این زخم به خود لرزیدند
شب پر از رخوت نامردی مردم گردید
آسمان، ماه، ستاره، همگی خوابیدند
صبح، امّا دو سه تا کاسه شیر آوردند
کودکانی که علی را همه شب میدیدند
هق هق چاه شناور شده در گریه نخل
همه از هم فقط از درد علی پرسیدند
***
دعا بدون علي قابل اجابت نيست
که مهر اصل اجابت به هر دعاست علي(ع)
بزن تو دست توسل به دامن مولا
که در جامعه را بهترين دواست علي(ع)