بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 1 از 6 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 از مجموع 53

موضوع: خدایا کفر نمی‌گویم(سخنان دکتر شریعتی)

  1. #1
    مريم آواتار ها
    • 170

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل تحصیل
    نيشابور
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    مهندسي نرم افزار
    راه های ارتباطی

    Icon Gol خدایا کفر نمی‌گویم(سخنان دکتر شریعتی)


    خدایا کفر نمی‌گویم،

    پریشانم،

    چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!

    مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی.

    خداوندا!

    اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی

    لباس فقر پوشی

    غرورت را برای ‌تکه نانی

    ‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌

    و شب آهسته و خسته

    تهی‌ دست و زبان بسته

    به سوی ‌خانه باز آیی

    زمین و آسمان را کفر می‌گویی

    نمی‌گویی؟!

    خداوندا!

    اگر در روز گرما خیز تابستان

    تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی

    لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری

    و قدری آن طرف‌تر

    عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌

    و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد

    زمین و آسمان را کفر می‌گویی

    نمی‌گویی؟!

    خداوندا!

    اگر روزی‌ بشر گردی‌

    ز حال بندگانت با خبر گردی‌

    پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

    خداوندا تو مسئولی.

    خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن

    در این دنیا چه دشوار است،

    چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است . . .

  2. #2
    yalda آواتار ها
    • 126

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل تحصیل
    بجنورد
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    پروردگارم ،مهربان من
    از دوزخ این بهشت، رهایی ام بخش!
    در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است
    و هر زمزمه ای بانگ عزایی
    و هر چشم اندازی سکوت گنگ و بی حاصلی ...
    در هراس دم می زنم
    در بی قراری زندگی می کنم
    و بهشت تو برای من بیهودگی رنگینی است
    من در این بهشت ،
    همچون تو در انبوه آفریده های رنگارنگت تنهایم.
    "تو قلب بیگانه را می شناسی ، که خود در سرزمین وجود بیگانه بودی"
    "کسی را برایم بیافرین تا در او بیارامم"
    دردم ، درد "بی کسی" بود
    « دکتر علی شریعتی»

  3. #3
    yalda آواتار ها
    • 126

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل تحصیل
    بجنورد
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بزرگترین هنر من
    هنر من و بزرگترین هنر من: فن زیستن در خویش. همین بود که مرا تا حال زنده داشت. همین بود که مرا از اینهمه دیگرها و دیگران بیهوده مصون می داشت.
    هر گاه با دیگران بودم خود را تنها می دیدم. تنها با خودم، تنها نبودم اما، اما اکنون نمی دانم این "خودم" کیست؟ کدام است؟
    هر گاه تنها می شوم گروهی خود را در من می آویزند که منم و من با وحشت و پریشانی و بیگانگی در چهره هر یک خیره می شوم و خود را نمی شناسم! نمی دانم کدامم؟
    می بینی که چه پریشانی ها در بکاربردن این این ضمیر اول شخص دارم، متکلم! نمی دانم بگویم از اینها من کدامم یا از اینها من کدام است؟ پس آنکه تردید می کند و در میان این "من" ها سراسیمه می گردد و می جوید کیست؟ من همان نیستم؟ اگر آری پس آنکه این من را نیز هم اکنون نشانم می دهد کیست؟
    اوه که خسته شدم! باید رها کنم. رها میکنم اما چگونه می توانم تحمل کنم؟
    تا کنون همه رنج تحمل دیگران را داشتم و اکنون تحمل خودم رنج آورتر شده است.
    می بینی که چگونه از تنهایی نیز محروم شدم؟!
    « دکترعلی شریعتی »

  4. #4
    yalda آواتار ها
    • 126

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل تحصیل
    بجنورد
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    آتش و دریا
    من با عشق آشنا شدم
    و چه کسی این چنین آشنا شده است ؟
    هنگامی دستم را دراز کردم
    که دستی نبود.
    هنگامی لب به زمزمه گشودم ،
    که مخاطبی نداشتم.
    و هنگامی تشنه ی آتش شدم ،
    که در برابرم دریا بود و دریا و دریا.....!
    « دکتر علی شریعتی »

  5. #5
    yalda آواتار ها
    • 126

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل تحصیل
    بجنورد
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    دنیا را نگه دارید
    می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
    ستایش کردم ، گفتند خرافات است
    عاشق شدم ، گفتند دروغ است
    گریستم ، گفتند بهانه است
    خندیدم ، گفتند دیوانه است
    دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !
    « دکتر علی شریعتی »

  6. #6
    yalda آواتار ها
    • 126

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل تحصیل
    بجنورد
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    فردا خیلی دیر است
    همیشه دیر است و همیشه باید حساب کرد که فرصت نیست و هرگز سخنی را که میشود امروز گفت ، کاری را که میشود امروز کرد نباید به فردا گذاشت زیرا همیشه دیر است.
    بر خلاف کسانی که مصلحت اندیش اند و می گویند هنوز زود است،من می گویم که همیشه دیر است.
    هر کاری را که می خواهیم بکنیم کاری است که لااقل باید صدها سال پیش می کردیم.
    بنابر این دیر شده هر کار که باشد ، این است که فرصت نیست کار امروز را به فردا بیافکنیم.
    این روایت که فرموده اند : « برای دنیایت آنچنان کار کن که گویی همیشه زنده خواهی ماند و برای آخرتت آنچنان که گویی فردا می میری » چقدر عالی است .
    به این معنا است که برای کارهای زندگی فردی و مادی و شخصی ات فکر کن که همیشه وقت هست اما برای کار مردم و آنچه که درمسیر اصالت کار و مسئولیت انسانی است - کار برای دیگران و جامعه و انسانیت - دستپاچه باش ، همیشه بیاندیش فردا دیگر نیستی.
    این است که من همیشه حرف آخر را اول می زنم چون نگرانم اگر از اول شروع کنم و به مقدمه چینی و امثال اینها بپردازم دیگر به حرف آخر نرسم.
    «دکتر علی شریعتی »

  7. #7
    yalda آواتار ها
    • 126

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل تحصیل
    بجنورد
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    ۱۰ سخن از شهید دکتر علی شریعتی که هر کدام در خودش هزاران سخن دگر نهفته است :
    ۱.مسئولیت زاده توانایی نیست ، زاده آگاهی است و زاده انسان بودن.
    ۲.دلی که از بی کسی غمگین است ، هر کسی را می تواند تحمل کند.
    ۳.ارزش عمیق هر کسی به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد.
    ۴.عشق به آزادی مرا همه عمر در خود گداخته است.
    ۵.اگر پیاده هم شده است سفر کن ، در ماندن می پوسی.
    ۶.خدا و انسان و عشق ، این است امانتی که بر دوش ما سنگینی می کند.
    ۷.قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد.
    ۸.مرا کسی نساخت ، خدا ساخت . نه آنچنان که کسی می خواست ، که من کس نداشتم . کسم خدا بود ، کس بی کسان.
    ۹.هر کسی را نه بدان گونه که هست احساسش می کنند ، بدان گونه که احساسش می کنند ، هست.
    ۱۰.استوار ماندن و زیر هر باری نرفتن ، دین من است.

  8. #8
    yalda آواتار ها
    • 126

    عنوان کاربری
    کاربر باشگاه
    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل تحصیل
    بجنورد
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    پوچی زندگی امروز
    پوچی زندگی امروز یعنی « فدا کردن آسایش برای فقط و فقط وسائل آسایش »
    با این دور ابلهانه ای که زندگی امروز برداشته و انسان را هم اسیر کرده و اینهمه نیازهای عظیم و بزرگ و پر شکوه ، عمیق ماوراءالطبیعی که انسان دارد -همه را - تعطیل کرده و فقط او را مقتدر کرده است .
    در چنین جامعه ای انسان پوچ می شود و این پوچی زندگی امروز را همه فلاسفه ، هنرمندان ، دانشمندان بزرگ - متدین و غیر متدین - و هر کس از هنرمند و دانشمند و نویسنده و فیلسوف ، موزیسین ، رمان نویس ، کارگردان ، همه ابعاد و همه اندیشه های امروز که تمدن امروز و انسان امروز را بخوبی میشناسند اعلام کرده اند.
    « ژان ایزوله » دانشمند فرانسوی این قهرمان را سمبل انسان امروز میداند.
    این انسانی که قدرت و صلابت سنگ را پیدا کرده است امروز تزلزل، فرو ریختن و نابود شدن ناگهانی اش از همه ادوار گوناگون بشری و از همه وقت بیشتر است.
    « دکتر علی شریعتی »

  9. #9
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    مردان در صید عشق به وسعت نامنتهایی نامردند، گدایی عشق میكنند تا وقتی مطمئن به تسخیر

    قلب زن نشدند، اما همین كه
    مطمئن شدند مردانگی را در كمال نامردی به جا می آورند

  10. #10
    • 2,338

    عنوان کاربری
    مدير بازنشسته تالار زبان و ادبیات فارسی
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    شغل , تخصص
    دانشجو
    رشته تحصیلی
    فناوری اطلاعات
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    -دو بیگانه ی همدرد از دو خویش بیدرد با هم خویشاوندترند


    -
    این جا که منم کسی چه می داند که بودن نیز همچون زیستن طاقت فرساست

    - بگذار تا شیطنت عشق چشمان تو را بر عریانی خویش بگشاید. هرچند آن بجز معنی رنج و پریشانی نباشد. اما کوری را هرگز بخاطر آرامش تحمل مکن!


    -
    در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم میکند : آبی آسمانی که میبینم و میدانم که نیست
    و خدایی که نمیبینم و میدانم که هست

صفحه 1 از 6 123 ... آخرینآخرین

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •