ازدياد شتابان وحيرت انگيز ثروت بازيگران عرصه جهاني سازي، نيازمند شبكه ها يا زيرساخت هايي است تا به حساب اين ثروتها و چگونگي گردش آن رسيدگي كنند. دو شبكه يا زيرساخت مهم فعال در اين زمينه از اين قرار است:
1 - سيستم پرداخت بين بانكها، اين شبكه در مالكيت بانك نيويورك است و به 142 بانك بين المللي پوشش مي دهد. براي داشتن تصويري از حجم فعاليتهاي اين شبكه بدنيست اشاره شود كه در چارچوب آن در هر دقيقـــه 2 ميليارد دلار و روزانه 1000 ميليارد دلار پول دست به دست مي شود.
2 - شبكه يا زيرساخت ديگري كه همان ماموريت را با كمك ابزارهاي مخابراتي دوربردالكترونيك در ســـراسر جهان انجام مي دهد. اين شبكه 1000 بانك بين المللي را به هم وصل كرده است. اين شبكه در مالكيت بلژيك قرار دارد.
ميانگين خريد و فروش پول در بازار جهاني، روزي 1300 ميليارد دلار بــــرآورد مي شود. كه نزديك به 60 برابر ارزش تجارت محصولات صنعتي در جهان است. واقعيتي تلخ كه اين روزها بر زندگي جوامع گيتي سايه گسترده اين است كه هرچند كره زمين هرگز اين قدر ثروتمند نبوده است، فقر و فلاكت و نداري و بيچارگي نيز هيچ گاه گستره اي چنين عالم گير و ژرفائي چنين تاسف بار نداشته است.
تعريف، مفاهيم و مصاديق
با وجود رونق بسيار مباحث جهاني شدن يا جهاني سازي و ابعاد گوناگون و فرايندهاي متنوع آن، هنوز برسر اين ابعاد و فرايندها چه از نظر تعريف و چه به لحاظ عوامل تاثيرگذار و پيامدهاي آن، توافقي حاصل نشده است. از جهاني سازي، تعاريف بسيار ارايه شده است. شايد بتوان فشرده اي از مجموعه تعاريف مزبور را اين طور بيان كرد: فرايندي كه در آن، عرصه هاي گوناگون زندگي، برد و گستره جهاني پيدا مي كنند. در اين فرايند، اقتصاد جهاني، نيروهاي سياسي و فرهنگي به سرعت كره زمين را زيرنفوذ قرار مي دهند و به ايجاد يك بازار تازه جهاني، سازمانهاي سياسي فراملي و فرهنگ جهاني تازه دست مي زنند.
از ديدگاه اين دسته از صاحب نظران، گسترش بازار جهاني سرمايه داري، زوال دولت ملي، گردش پرشتاب و بي امان كالا، سرمايه، اطلاعات و قالبهاي فرهنگي، مولفه هايي هستند كه چشم انداز جهاني شدن يا جهاني سازي را پيش روي بشر قرار داده است.
نبود تعريف جامع و مورد توافق از جهاني شدن و ابهام در درك مفاهيم و مصاديق آن، موجب شده است تا اين پديده قديمي اما پررونق دنياي معاصر، از ديدگاه هاي گوناگون مورد بررسي قرار گيرد:
الف - جرياني خودجوش و ضرورتي تاريخي: ديدگاه نخست براين باور است كه دگرگونيهاي كنوني دنباله تحولات كلان تاريخ بشري است. دگرگوني انقلاب كشاورزي به انقلاب صنعتي و بعد از آن به انقلاب اطلاعاتي، گسترده تر و نيرومندتر از آن بود كه به تلاشهاي يك گروه يا يك طبقه خاص نسبت داده شود. از اين ديدگاه، جهاني شدن نيز چنين خصلت و ماهيتي دارد: پس از طي مسير ارزشهاي خود را بر همه جوامع تحميل مي كند. بنابراين، جهاني شدن برنامه اي از پيش تعيين شده نيست بلكه جرياني است خودجوش و سازگار با مقتضيات زمان. به زعم طرفداران اين ديدگاه، غرب از آنجا كه ارزشهايش در جهان مقبوليت عام پيدا كرده واز پشتوانه ابزارهاي نيرومند مادي و تكنولوژيك هم برخوردار است بهتر از ديگر جوامع قادر به بهره برداري از فرصتهايي است كه از بطن جهاني شدن زاده مي شود. در رهگذر بهره مندي از فرصتها و در شيوه به كارگيري امكانات و توان منديها است كه غرب نقش استراتژيك و بنيادين را در هدايت كشورها به توسعه اقتصادي و دموكراسي، از آن خود مي داند.
ب - فرايندي برنامه ريزي شده و تحميلي: از ديدگاه دوم، جهاني سازي طرحي است براي بازسازي اجتماعي جوامع در سطح كلان. سيستمي است كه ايدئولوژي نئوليبراليستي سرمايه داري غربي را تبليغ و تحميل مي كند.
حركتي است كه درصدد است تا الگوي زندگي غربي به ويژه زندگي آمريكايي را ترويج و با تبليغ فرهنگ مصرف زدگي افراطي، ذهن و شخصيت انسانها را آماده سازد تا به سادگي، هويت فرهنگي و تاريخي خود را فراموش كرده و تمام توان و منابع جامعه خود را به مروجين فرهنگ مصرف و اصالت سرمايه تقديم كنند. بنابراين، جهاني سازي پديده اي است كه مخلوق ذهن و اراده عده اي خاص است و تـــــوسط آنها طراحي شده و كنترل مي شود. قدرت كنترل اين پديده جهان معاصر، در اختيار نظام سرمايه داري جهاني است.
برخي، جهاني سازي را مرحله تازه اي از امپرياليسم مي دانند كه به اقتضاي ضرورت سازگاري با شرايط تازه جهاني، سيمائي متفاوت از گذشته، براي خود آراسته است.
شون هيلي (SEAN HEALY) كه از مخالفان جهاني شدن است در كتاب خود زير عنوان آيا جهاني شدن اجتناب ناپذير است؟ آن را فرايند برنامه ريزي شده و پروژه اي تحميلي مي داند و براين باور است كه در عرصه فعاليتهاي بشري، تنها حوزه هاي بخصوصي جهاني شده است؛ از جمله اينكه در خلال دهه 90 و از آن پس تاكنون نه تنها ثروت جهاني نشده بلكه در دست اقليتي متمركز گرديده است. فناوري هم باوجود اينكه بسيار تواناتر و متنوع تر از گذشته است جنبه جهاني پيدا نكرده و رشد اقتصادي نيز كه پايه برتري تاريخي سرمايه داري است جهاني نشده است. هيلي بر اين باور است كه آنچه جهاني شده بسيار مشخص است و اغلب به حال جامعه بشري خطرناك است و آن سرمايه پولي است. سرمايه پولي، جهاني شده است و هم اكنون در بازارهاي پولي دنيا به كمك وسايل ارتباطي الكترونيك مي تواند در كوتاه ترين زمان ممكن به هرنقطه گيتي انتقال يابد و جريان پيدا كند.
نقل و انتقال سرمايه پولي به اين شيوه به تجارت الكترونيك« شهرت دارد و نام ديگري كه بر آن نهاده اند معاملات قماري است. اين نوع معاملات، دنيا را به قمارخانه ي بزرگي تبديل كرده كه همواره طرف برنده آن از پيش مشخص است و سيستم ها و سازوكارهاي آن به گونه اي طراحي و تنظيم شده كه جريان عظيم و نيرومند سرمايه و ثروت را به خزانه كشورهاي پيشرفته صنعتي تسهيل كند و سرعت آن را شتابي بيشتر ببخشد. در اين قمارخانه يا به قول برخي، در اين تجارت خانه الكترونيك، آنچه اصالت دارد و كانون همه تلاشها و توجه هاي دنياي امروز خواهد بود سود است نه فايده رساني به بشريت يا به قول گردانندگان و مجريان سياست جهاني سازي، تلاش در راه تحقق استراتژي مساعدت به كشورها.
نتيجه گيري
جهاني شدن چه ضرورتي تاريخي و خودجوش باشد و چه پروژه اي برنامه ريزي شده و تحميلي، واقعيتي است كه پيش روي جهانيان قرار دارد و فرصت بازيگري در اين ميدان برروي همه جوامع باز است. در اين ميدان هم فرصت فراوان است هم خطر. هر جامعه كه توانايي به خدمت گرفتن ابزارهاي موجود و استعدادهاي بالقوه خود را در چارچـوب مرزهاي ملي داشتـه باشد و شيوه بـه كارگيري آن را در رابطه با ديگر كشــورها به گونه اي سازگار با شرايط و مقتضيات جهان قرن بيست و يكم بداند، قابليت بازيگري موفقيت آميز در اين ميدان را خواهد داشت.
برخي، براين باورند كه جهاني شدن باتوجه به نقش سازمانهاي بين المللي در جهت تقويت آن، واقعيتي است برگشت ناپذير كه ايستادگي در برابر آن نه عملي است و نه منطقي. رويارويي موفقيت آميز بااين واقعيت، مستلزم حضور فعال و مشاركت مبتني بر منافع و مصالح ملي است. با بهره گيري از انديشه جمعي و پاي بندي همگاني به پاسداري از منابع جامعه، موجبات اين مشاركت بايد به گونه اي فراهم آيد تا هم از شتاب زدگيهاي غيرقابل توجيه و اقدامات غيركارشناسانه پرهيز شود و هم درگيرودار برخوردها و چالشهاي هيجاني در عرصه تنازع افراد و گروهها بر سر احراز مواضع قدرت، فرصتها از دست نرود و قابليتها نيز از قوه به فعل درآيد.
منابع و ماخذ
1 - افراخته، حسن. تاثير جهاني شدن بر بخش روستايي (نمونه فيليپين)، اطلاعات سياسي - اقتصادي (مهر و آبان 1382). شماره 194-193، ص ص 167-160.
2 - رشنو، نبي اله. (1382). ژئوپلتيك نخبگان، چاپ اول، تهران، نشر كوير. ص ص 192-177.
3 - چامسكي، نوام. (1382)، بهره كشي از مردم - نئوليبراليسم و نظم جهاني، مترجم حسن مرتضوي، چاپ دوم، تهران، نشر ديگر، تاريخ انتشار به زبان اصلي 1999.
4 - سوئيزي، پل و ديگران (1380). جهاني شدن با كدام هدف؟ مترجم ناصر زرافشان، چاپ اول، تهران، نشر آگه.
5 - سيف، احمد. جهاني كردن: واپسين مرحله امپرياليسم، اطلاعات سياسي - اقتصادي. (مهر و آبان 1382) شماره 194-193، ص ص 21-8.
6 - سيف، احمد. جهاني كردن و فرضيه چارلز داروين، اطلاعات سياسي - اقتصادي، شماره 202-201 (خرداد و تير 1383). ص ص 157 - 155.
7 - قطميري، محمدعلي. جهاني شدن اقتصاد عوامل، اثرات، واكنشهاي بين المللي و راه حلها، اطلاعات سياسي - اقتصادي (مهر وآبان 1382) شماره 194 -193. ص ص 159 -154.
8 - كاظمي، علي اصغر. (1380). جهاني شدن فرهنگ و سياست، چاپ اول، تهران، نشر قومس، ص ص، 80 -61.
9 - لاين، ديويد. (1381). پسامدرنيته، مترجم محمدرضا تاجيك، چاپ اول، تهران، نشر بقعه. ص ص 68 -65.
10 - FUKUYAMA, FRANCIS. THE END OF HISTORY AND THE LAST MAN. NEW YORK, THE FREE, PRESS, 1992.
11 - HOLTON, J. ROBERT. GLOBALIZATION AND THE NATION - STATE. LONDON, MAC MILLAN PRESS LTD. 1998.
12 - BOWEN H.B ET. AL., APPLIED INTERNATIONAL TRADE ANALYSIS, MAC MILLAN, 1998.
13 - PARATIAN REJENDRA AND REYMOND TORRES, STUDIES OF SOCIAL DIMENTIONS OF GLOBALIZATION IN BANGELADESH, INTERNATIONAL LABOR OFFICE, GENEVA, 2001.