چکیده:
مهندسی مجدد به معنی باز اندیشی بنیادین و طراحی مجدد ریشه ای فرآیندها به منظور دستیابی به بهبود چشمگیر در معیارهای مهم عملکرد از قبیل، هزینه، کیفیت و سرعت و قدرت است.
این مفهوم توسط مایکل همر در سال 1990 معرفی گردید و مورد استقبال بیشتر مدیران در سراسر دنیا قرار گرفت. این رهیافت نوین بهبود های چشمگیری را در معیارهای عملکردی سازمانها نوید می داد، اما در عمل پیاده سازی با مشکلات متعدد روبه رو گردید و حدود 70 درصد پروژه های مهندسی مجدد بدون دستیابی به نتایج مورد انتظار با شکست مواجه شدند.
این مقاله با بررسی عوامل موفقیت و شکست پروژه های مهندسی مجدد، ویژگیها و مهندسی مجدد، ما را با متدولوژی های مهندسی مجدد آشنا کرده و تفاوت طراحی مجدد و مهندسی مجدد را بیان نموده و همچنین به نقش فن آوری اطلاعات درمهندسی مجدد اشاره ای می نماید.
کلید واژه: مهندسی مجدد،مدیریت استراتژیک
مقدمه:
حیطه جدید مهندسی مجدد به دنبال بهبود عملکرد است و این کار را با تجدید طراحی بنیادی و ریشه ای سازمان انجام می دهد.
در دهه 1980 در بیشتر سازمانهای اقتصادی آمریکا یک نارضایتی فراگیر به علت عدم حصول ارزش افزوده بالا رفتن از فن آوری اطلاعات حاکم شد. این شرکتها با اینکه سرمایه عظیمی برای توسعه فن آوری اطلاعات صرف کرده بودند، اما این سرمایه گذاری تاثیر چندانی در افزایش بهره وری و بهبود عملکرد آنان نداشت.
برای حل این مشکل نظریه های نظریه های متفاوتی از سوی کارشناسان و متخصصان ارائه گردید که مهمترین آنها توسط مایکل همر بیان شد. براساس این نظریه سه نیرو بصورت جداگانه و نیز مشترک شرکتهای امروزی را به گونه ای روز افزون به به سرزمینی هدایت می کنند که به چشم مدیران و دست اندرکاران آن، هراس انگیز و نا آشنا می نماید. این سه نیرو عبارتند از مشتریان، رقبا و تغییرات. در این دنیای دگرگون شده اصول «تقسیم کار» وضع شده توسط آدام اسمیت که محور سازماندهی شرکتها بود و دیگر کارساز نیست و لذا برای شرکت ها سودآور و ضروری نیست تا کار خود را بر پایه این اصول سازمان دهند. ساختار وظیفه گرا در دنیای کسب و کار امروز غیر موثر بوده و منسوخ است. شرکت ها باید اینک بر گرد محور فرایند سازماندهی شوند. [1]
به عقیده همر نظریه مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار به اندازه اندیشه های آدام اسمیت در زمان خودش، انقلابی و دور از دسترس می نماید.
تعاریف
مهندسی مجدد به معنی باز اندیشی بنیادین و طراحی مجدد ریشه ای فرآیندها به منظور دستیابی به بهبود چشمگیر در معیارهای مهم از قبیل هزینه، کیفیت، سرعت و خدمات است[1].
طراحی مجدد ریشه ای و سریع فرایندهای استراتژیک و ارزش افزایی کسب و کار و سیستمها، سیاستها و ساختارهای سازمانی پشتیبان آنها به منظور بهینه سازی جریان کارها و افزایش بهره وری در یک سازمان.[3]
مجموعه کارهای یک سازمان برای تغییر فرایندها و کنترل درونی خود انجام می دهد تااز ساختار سنتی عمودی و سلسله مراتبی به ساختاری افقی، میان فعالیتی، مبتنی بر تیم و سطح تبدیل شود که در آن همه پردازشها برای جلب رضایت مشتریان صورت می گیرد. [2]
مهندسی مجدد یک فلسفه بهبودی است که هدفش دستیابی به بهبودهای مرحله ای در عملکرد به طراحی مجدد فرآیندها است و در این طراحی مجدد سازمان می کوشد فعالیت ها ارزش افزا را به حداکثر و دیگر فعالیت ها را به حداقل برساند این رهیافت می تواند در سطح یک فرایند منفرد و یا در کل سازمان بکار گرفته شود.[4]
مدیریت استراتزیک: هنر و علم تدوین،اجرا وارزیابی تصمیمات وظیفه ای چندگانه که سازمان را قادر میسازد به هدفهای بلند مدت خود دست یابد. (فرد آر.دیوید،ص24)