همه ما انسانها به نوعي ذخايري از حافظه به شمار ميرويم. اين حافظه است كه به ما ميگويد، چگونه فكر كنيم، تصميم بگيريم و حتي هويت خودمان را تعريف كنيم. با اين همه، سوالات زيادي درباره حافظه، ذهن انسانها را به خود مشغول كرده است.
چطور حافظه ساخته و در مغز ذخيره ميشود؟ چرا ما بعضي وقايع را به ياد ميآوريم و از به ياد آوردن برخي ديگر عاجزيم؟ حيوانات چه چيزهايي را به ياد ميآورند؟ چطور ميتوانيم حافظهاي را كه در طول تكامل به دست ما رسيده است، تقويت كنيم؟
در ادامه به پرسش فوق و ديگر پرسشهاي مرتبط به حافظه پاسخ ميدهيم و پرده از دانستههاي تازه بشر برميداريم.
دفتر خاطرات خصوصي
وقتي درباره نقش حافظه فكر ميكنيم، ميتوانيم آن را همانند يك اتوبيوگرافي ذهني تصور كنيم كه مثل دفتر خاطرات خصوصي شماست.
جالب است بدانيد، حافظه انسانها فقط براي به يادآوردن خاطرات تكامل نيافته، بلكه به ما اجازه ميدهد، وقايعي را كه در نتيجه وقايع گذشته رخ خواهند داد، در ذهن تصور كنيم. هر وقت درباره آينده فكر ميكنيم، بخشهاي مختلفي از صفحات دفتر خاطرات خود را كنار هم قرار ميدهيم و يك سناريوي جديد را در ذهن ميآوريم.
اين فرآيند كليدي براي آيندهنگري و ابتكار به شمار ميرود. البته از آنجا كه بهمرور حافظه انسان فرسوده ميشود، دقت پيشبينيهاي ما نيز پايين ميآيد.
نقش حافظه در برنامهريزي و حل مساله نشان ميدهد، مشكلاتي كه خاطرات گذشته را تحت تاثير قرار ميدهند، در وراي بيماريهاي رواني همچون افسردگي و اختلال اضطراب پس از حادثه پنهان شده و شايد اين دريچهاي به سوي درمانهاي جديد باشد.
هر چند هنوز در اول راه هستيم اما واضح است كه ابتداي سفري طولاني و هيجانانگيز قرار داريم و ميدانيم كه حافظه پيچيدهتر از آني است كه 10 يا 20 سال قبل تصور ميكرديم.
حافظه چگونه كار ميكند؟
وقتي از حافظه صحبت ميكنيم، ميتوانيم منظورهاي مختلفي داشته باشيم. ما از حافظه مشغول به كار خود براي به خاطر سپردن فهرستي از اطلاعات استفاده ميكنيم. اين اطلاعات به صورت زودگذر ذخيره و پس از مدتي از ذهن پاك ميشود. در عوض، حافظه درازمدت ميتواند تا آخر عمر دوام بياورد.
اين حافظه را ميتوان به حافظه مربوط به حقايق و وقايع تقسيمبندي كرد. روانشناسان حافظه ديگري را به نام حافظه اتوبيوگرافي نيز در نظر ميگيرند كه حافظه زندگي فردي هر شخص به شمار ميرود.
انواع حافظه بلندمدت در تار و پود ارتباطات شبكه مانند سلولهاي مغزي بافته شدهاند. مغز انسان از طريق توليد گيرندههاي جديد در انتهاي سلولهاي عصبي، توليد پيامرسانهاي عصبي يا ساخت كانالهاي يوني كه به سلولهاي مغزي اجازه ميدهند تا ولتاژ پيامهاي عصبي را افزايش دهد، موجب تغيير ارتباط بين شبكه عظيم سلولي ميشود.
در نتيجه، وقتي خاطرهاي را به ياد ميآوريم، همان گروه از سلولهاي عصبي تحريك ميشوند. نواحي مختلفي از مغز در اين فرآيند دخيلند، اما ناحيهاي به نام هيپوكامپ كه نزديكي قاعده مغز قرار دارد، در تحكيم حافظه از اهميت ويژهاي برخوردار است.
حالا بد نيست كمي با تواناييهاي حافظه خود آشنا شويد. براي اين كه تصور بهتري داشته باشيد، حافظه شما را با كامپيوترهاي امروزي مقايسه ميكنيم. ما به كمك حافظه كوتاهمدت ميتوانيم هفت مورد را در يك لحظه به خاطر بياوريم؛ خواه اسم باشد، خواه شكل، رنگ يا عدد.
در مقايسه، كامپيوتر شش گيگابايت داده را در حافظه RAM خود نگهداري ميكند كه ميليونها بار بيشتر از حافظه كوتاهمدت انسان است.
به كمك حافظه درازمدت و معادلسازي ظرفيت حافظه انسان با كامپيوتر، ميتوانيد 12 هزار گيگابايت را در ذهن خود ذخيره كنيد كه اين مقدار معادل ده ميليون كتاب 700 صفحهاي ميشود، اما بزرگترين محدوديت ما سرعت و انگيزه است.
حفظ كردن مقادير قابل توجهي از نوشتهها، سالها و حتي چند دهه به طول ميانجامد. حافظه درازمدت كامپيوتر همان حافظه سخت است.
كامپيوتري كه 500 گيگابايت حافظه دارد، ميتواند 400 هزار كتاب 700 صفحهاي را در خود جاي دهد. كامپيوتر سرعت حافظه بسيار بالايي دارد و يك كتاب 700 صفحهاي را ظرف نيم ثانيه ذخيره ميكند.
حافظه خاطرات شخصي
مغز ما در سنين پايين شروع به يادآوري خاطرات ميكند و حتي ارتباطات ساده را قبل از به دنيا آمدن ياد ميگيرد. يك مطالعه كوچك نشان ميدهد كه گريه نوزادان پس از شنيدن تيتراژ برنامه تلويزيون كه مادر هنگام حاملگي تماشا ميكرده، قطع ميشود.
شايد به اين علت كه او را ياد محيط آرام شكم مادر مياندازد، ولي ما نميتوانيم وقايع خاصي را كه قبل از دو يا سه سالگي اتفاق افتاده به ياد بياوريم. اين زمان درست وقتي است كه حافظه اتوبيوگرافي شروع به شكلگيري ميكند و حتي بسختي ميتوانيد چيزي را قبل از شش سالگي به ياد بياوريد.
تاكنون سه عامل مختلف براي اين يادآوري مبهم شناسايي شده است. يك احتمال اين است كه مسيرهاي عصبي بين هيپوكامپ ـ كه در تحكيم حافظه نقش دارد ـ و ساير نواحي مغز هنوز به اندازه كافي بالغ نشدهاند. بنابراين تجربههاي ما در دوران خردسالي ممكن است، هيچ وقت به حافظه بلندمدت نپيوندد.
تواناييهاي زباني اندك نيز نقش كليدي در اين مساله ايفا ميكنند، زيرا لغات همانند داربستي هستند كه حافظ روي آن سوار ميشود تا در آينده بازخواني شود. تجربه دانشمندان نشان ميدهد كه كودكان ميلي براي يادآوري وقايع ندارند، مگر آن كه لغات لازم براي توصيف آن را ياد گرفته باشند.
شناخت هويت فردي نيز براي بازخواني حافظه از اهميت بالايي برخوردار است. در آزمايشي، يك شير اسباببازي به گروهي از كودكان نشان داده شد و سپس آن را در يك كشو قرار دادند.
يك هفته بعد، كودكاني كه ميتوانستند خودشان را در آينه بشناسند (علامتي كه نشاندهنده شناخت از خود است) توانستند جاي اسباببازي را به خاطر بياورند در حالي كه گروه مقابل نتوانستند
افسردگي و خاطرات
بنا بر تئوريهاي ارائه شده، حافظه، تعادل ما را هنگام استرس حفظ ميكند. حافظه ميتواند در پيدا كردن راهحل مشكلات و ايجاد آرامش به ما كمك كند. وقتي نتوانيد وقايع خاص گذشته را به ياد بياوريد، در چالشهاي زندگي گرفتار ميشويد و به مرور افسردگي سراغتان ميآيد.
اگر اين تئوري درست باشد، ممكن است راه جديدي را براي درمان افسردگي از طريق هدف قرار دادن اختلالات حافظه زمينهاي پيدا كنيم. افسردگي شايعترين نوع بيماريهاي رواني است كه حدود 10 تا 20 درصد افراد را در طول زندگي گرفتار ميكند.
داروهاي ضدافسردگي، برخي بيماران را درمان ميكنند، اما عوارضي همچون افزايش وزن و كاهش ميل جنسي را درپيدارند. در عين حال رواندرماني، هم گرانقيمت است و هم زمان زيادي براي تاثيرگذاري نياز دارد.
به ياد آوردن خاطرات خوش براي دور كردن افسردگي لازم است. فكر كردن درباره وقايع خوب اميدواري شما را براي آينده افزايش ميدهد و اگر اين روزهاي خوب را به ياد نياوريد، آينده برايتان تيره و تار خواهد بود.
با توجه به نقش حافظه در پيشبيني و برنامهريزي، دسترسي مناسب نداشتن به گذشته ممكن است، توانايي حل مشكلات را ـ كه افراد افسرده در آن ضعيفتر عمل ميكنند ـ تحت تاثير قرار دهد.
وقتي پرسيده ميشود، چگونه ميتوان پس از مهاجرت به يك منطقه جديد، دوستان تازه پيدا كرد، بيشتر مردم پيشنهادهاي خوبي از قبيل دعوت كردن از همسايهها را مطرح ميكنند. در عوض، افراد افسرده پاسخ مناسبي براي اين پرسش نمييابند.
از سوي ديگر، گروه ديگري از دانشمندان معتقدند، افراد افسرده زمان بيشتري را براي به يادآوري خاطرات گذشته صرف ميكنند و اگر زمان كافي به آنها داده شود، ميتوانند جزئيات بيشتري از گذشته را به ياد بياورند.
اين گروه بر اين باورند كه افراد افسرده نسبت به ديگران وسواس بيشتري براي به اشتراكگذاري خاطرات خود به خرج ميدهند و حافظه آنها تغييري نكرده است.
چگونه حافظهمان را تقويت كنيم؟
حافظه نعمت ارزشمندي است، ولي دفترچه راهنما ندارد. حتما همه شما فراموشكردن نكات درسي سرجلسه امتحان را تجربه كردهايد.
بعضي وقتها فراموشكردن دشوار است؛ مثل وقتي كه ميخواهيم خاطره واقعه بدي را از ذهن پاك كنيم. خوشبختانه شناخت بهتر ذهن به شما كمك ميكند كه از تواناييهاي حافظه خود بهتر استفاده كنيد. به چند روش ميتوان حافظه را تقويت كرد:
1 ـ يكي از موثرترين روشها براي تقويت حافظه تستزدن به طور مكرر است. براي اين كار لازم است سرعت خواندن را تنظيم و مطالب را دوباره مرور كنيد، به جاي آنكه حجم زيادي از مطالب را در آن واحد بخوانيد.
2 ـ كمي ورزش علاوه بر آنكه بدن و سلولهاي خاكستري مغز را در شكل و شمايل خوبي قرار ميدهد، تاثير زودهنگامي بر يادگيري مطالب جديد دارد.
3ـ حافظه همه مردم با كهولت سن ضعيفتر ميشود، اما شما ميتوانيد به كمك رژيم غذايي براي مدت بيشتري حافظه خود را در سطح مطلوبي حفظ كنيد. از فستفودهاي پركالري پرهيز كنيد، چرا كه باعث تجمع پلاكهاي پروتئيني ميشود كه از ويژگيهاي بيماري آلزايمر است.
4ـگاهي اوقات گرفتار خاطرات ناخواسته ميشويم، مانند يك موقعيت خجالتآور يا جدايي دردناك كه پاككردن آنها از ذهن برايمان دشوار است، اما راهي براي جلوگيري از تبديل حوادث ناگوار تازه به درازمدت وجود دارد. در آزمايشي، يك فيلم ناخوشايند براي گروهي از افراد به نمايش درآمد و پس از آن افراد به دو گروه تقسيم شدند؛ يك گروه مشغول بازي كامپيوتري شدند و گروه ديگر در يك آزمون اطلاعات عمومي شركت كردند. ديده شد گروهي كه بازي كامپيوتري انجام داده بودند، صحنههاي ناخوشايند كمتري از فيلم را به ياد ميآوردند. همچنين گوشكردن به موسيقي آرام پس از واقعهاي كه ميخواهيد آن را فراموش كنيد، مفيد است، احتمالا به اين علت كه احساسات منفي را كه باعث ماندگار شدن خاطرات بد در ذهن ميشوند، از بين ميبرد.
منبع: New Scientist