بمباران برج میلاد
کنسرت سیروان خسروی یکی از هیجان انگیزترین کنسرت‌هایی بود که هفته‌ی پیش برگزار شد؛ هم به خاطر خود آقای خواننده و هم به خاطر تماشاچی‌های پر شورش

«دیروزی‌ها انرژی شون از امروزی‌ها بیشتر بود» سیروان خسروی با پیراهن ساده سفید و شال قرمزی که با کتانی‌هایش ست کرده تازه آمده روی سن و سعی می‌کند با این جمله‌ها تاخیر 45 دقیقه ای شروع کنسرت را جبران کند؛ اتفاقی که البته این روزها برای همه کنسرت‌ها می‌افتد. چند دقیقه بعد اما وقتی همه با هم فریاد می‌زنند «یه لحظه چشماتو ببند. ببین هنوز دوست دارم/ شبا که خوابت می‌بره، منم به یادت بیدارم». همه اعصاب خردی‌های قبل از شروع کنسرت از یاد می‌رود. سیروان اشک‌هایش را پاک می‌کند و سالن همایش برج میلاد با ظرفیت کامل یکصدا همچنان با او می‌خواند. قرار است یک کنسرت به یادماندنی اجرا کند؛ کنسرتی که در آن چند تا بمب درست و حسابی برای هوادارانش خواهد ترکاند!
بمب اول؛ چه حالی داره!
«چه حالی داره» معروف ترین آهنگ سیروان است، برای همین وقتی شروعش می‌کند سالن مثل بمب می‌ترکد. او خودش این بار کی بورد هم می‌زند. سن یک دکور ساده دارد که با نورپردازی خوب جلوه اش بیشتر هم می‌شود. آهنگ که تمام می‌شود یکی از تماشاچی‌ها تصویر نقاشی شده سیروان را به او هدیه می‌دهد. از این طرفداران دو آتشه توی سالن زیاد است. یکی تی شرت سیروان را پوشیده، یکی اسمش را مدام توی سالن فریاد می‌زند، یکی هم کل برنامه سرپا ایستاده و پلاکاردی را بلند کرده که تویش توضیح می‌دهد سیروان را دوست دارد. او این قدر این کار را ادامه می‌دهد که آقای خواننده از جمعیت بخواهد به خاطر پشتکارش برایش دست بزنند. کنسرت، مهمان سرشناس هم زیاد دارد. از روزبه بمانی ترانه سرا بگیر تا حمید طالب زاده؛ کسی که سیروان این طوری معرفی اش می‌کند: «امشب کسی اینجاست که معروف‌ترین آهنگ امسال را خوانده.» اشاره اش به آهنگ «همه چی آرومه» است. از این جا به بعد طالب‌زاده همراه با جمعیت در همه آهنگ‌های آرام موبایلش را بلند می‌کند و توی هوا تکان می‌دهد.

بمب دوم؛ بگو آره کنسرت آنتراکت ندارد چون دیر شروع شده. آهنگ‌ها به سرعت پشت سر هم اجرا می‌شوند. وسط آهنگ‌ها ملت فریاد می‌ز‌نند «آره. آره» این یکی از پر طرفدارترین آهنگ‌های سیروان است. او اما جواب تماشاچی‌ها را این طوری می‌دهد: «آره رو امشب اجرا نمی‌کنیم» و وقتی سر و صدا بلندتر می‌شود با شیطنت می‌گوید: «اگر همین جوری بی‌حال بخواهید همراهی کنید امشب آره رو نمی‌خونم» و این برای سیروانی که در شروع کمی خجالتی به نظر می‌رسید یک تحول اساسی به حساب می‌آید، «آره من دوست دارم، آره خیلی زیاد» چند دقیقه دیگر سالن یک بار دیگر با همخوانی این تکه می‌ترکد. بمب دوم را «آره» منفجر می‌کند و نتیجه این انفجار فریاد‌های «سیروان دوست داریم» است که بعد از تمام شدن قطعه در فضا می‌پیچد.


بمب سوم؛ خانم‌ها، آقایان؛ زانیار

«زانیار. زانیار» تقریبا بعد از هر آهنگی همه او را صدا می‌کنند؛ «الان می‌خوام آهنگی رو بخونم که همین کسی که صداش می‌کنین اونو ساخته» سیروان این را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «به افتخار برادر عزیزم که الان توی سالن نیست.» صدای دست زدن مردم به اوج رسیده که زانیار آرام از در جلویی سالن وارد می‌شود و سریع می‌رود روی یکی از صندلی‌های ردیف اول می‌نشیند؛ «منو بیشتر دوست دارین یا زانیارو» سیروان این را که می‌گوید
همه یکصدا داد می‌زنند «سیروان دوست داریم» اما چند دقیقه بعد دوباره فریاد‌های «زانیار زانیار» برادر کوچک‌تر را مجبور می‌کند که از جایش بلند شود و رو به جمعیت تعظیم کند.


بمب خفیف چهارم؛ جای خالی یک شومن
در طول کنسرت چند بار ناهماهنگی باعث می‌شود برنامه از ریتم بیفتد. خود سیروان سعی می‌کند همه چیز را در کنترل داشته باشد اما گاهی اوضاع از دستش در می‌رود. مثلا یک بار گروه بدون هماهنگی او آهنگی را شروع می‌کند و سیروان ناچار می‌شود کار را همان اول قطع کند. خیلی وقت‌ها هم با کی بوردش درگیر می‌شود که انگار سیمش هی قطع و وصل می‌شود. حتی مجبور می‌شود جلوی مانیتورهای جلوی سن زانو بزند و شخصا با سیم‌ها ور برود. وسط هر آهنگ هم حداقل سه – چهار نفر را باید معرفی کند که این کار هم خیلی به از ریتم افتادن کنسرت کمک می‌کند. این وسط شاید جلو آمدن امید آجیلی بتواند اوضاع را به نفع آقای خواننده تغییر دهد. آجیلی که خودش هم خواننده است و هم آهنگساز در گروه سیروان سازهای کوبه ای می‌زند. او اما در آهنگ «عشق منی» ترومپت به دست می‌آید جلوی سن تا مشترکا کار را اجرا کنند. فیگورهای آجیلی و تلاشش برای بیشتر کردن شور و حال تماشاچی‌ها او را به بمب چهارم کنسرت تبدیل می‌کند؛ بمبی که البته به اندازه قبلی‌ها نمی‌ترکاند اما دوباره برنامه را به اوج برمی‌گرداند. همین جاست که معلوم می‌شود آجیلی به مراتب در اجرای کنسرت شومن تر از سیروان است.


دیگر بمبی درکار نیست، شب همگی به خیر
برنامه ساده تمام می‌شود. خود سیروان قبل از اجرای آهنگ «ساعت 9» می‌گوید که این آخرین آهنگ است. هر چقدر هم که ملت داد بزنند که فلان آهنگ را بخوان فقط لبخند سیروان را جواب می‌گیرند. بعد از تمام شدن کنسرت همه اعضای گروه می‌آیند جلوی سن و خداحافظی می‌کنند. درهای سالن باز می‌شود و جمعیت به سمت بیرون به راه می‌افتند.
خیلی‌ها اما انگار هنوز باورشان نشده که کنسرت همین جوری تمام شده. در راه بیرون رفتن هی برمی‌گردند رو به سن بلکه سورپریزی چیزی منتظرشان باشد اما خبری از غافلگیری نیست. جلوی آسانسور شلوغ سالن همایش‌های برج میلاد این جمله را بیشتر از هر چیز دیگری می‌شنوی؛ «کنسرت خوبی بود!»