به عکس زیر نگاه کنید. به نظرتان نفر وسطی چرا صورتش را پوشانده است؟ آیا او از قیافه ی خودش خوشش نمی آمده یا این که کلا طرفدار دوربین نبوده است؟ اصلا آیا او انسان است یا این که عکاس به طور اتفاقی عکسی از ارواح سرگردان گرفته است؟




در جواب باید گفت هیچکدام. با پیدایش عکاسی، بسیاری از خانواده های ثروتمند قرن نوزدهم تصمیم گرفتند که از بچه های عزیزشان عکس بگیرند. اما هنگام عکاسی از این بچه ها، عکاس ها با مشکل بزرگی روبرو شدند. در روش های قدیمی عکاسی نیاز بود که سوژه مدتی نسبتا طولانی بدون هیچ حرکتی باقی بماند. در غیر این صورت عکس به دست آمده خیلی تار و نامشخص می شد. مطمئنا بچه ها هیچوقت تنهایی ساکن نمی ماندند و حتما مادرشان می بایست کنارشان می نشست ولی مادر ها می خواستند فقط از بچه هایشان عکس بگیرند.

عکاس ها برای حل این مشکل پیشنهاد دادند که مادر را با پارچه یا پتویی بپوشانند تا در عکس ها دیده نشود. در قرن نوزدهم این روش به یکی از روش های معمول عکاسی از بچه ها تبدیل شد ولی همانطور که در عکس ها می بینید، عکاس ها زیاد در مخفی کردن مادر ها موفق نبوده اند! مطمئنا مادر ها برای طبیعی به نظر رسیدن عکس ها نهایت تلاششان را کرده اند ولی واقعا نمی شود انتظار داشت که بیننده ها مادر مخفی در پس زمینه ی عکس را نبینند.

اولین بار که یکی از این عکس های قدیمی را دیدم، یاد فیلم های ترسناک افتادم. آنجایی که شخصیت اصلی فیلم از اطراف عکس می گیرد و متوجه می شود که ارواح کنارش ایستاده اند!

خیلی از این عکس ها، ترسناک و عجیب غریب از آب درآمده اند، مخصوصا عکس هایی که در آن ها مادر را با پارچه ی سیاه پوشانده اند. قیافه ی متعجب و در بعضی از جاها وحشت زده ی بچه ها هم کمکی به بهتر شدن آن نمی کند. در عکس هایی که بعدها گرفته شد به جای پارچه ی سیاه از رنگ های دیگر استفاده کردند تا به نظر نرسد بچه ها با خود مرگ عکس دست جمعی گرفته اند!

در سال های بعد، عکاسان به این نتیجه رسیدند که بهتر است از نزدیک از بچه عکس بگیرند تا کلا مادر ها در عکس نیفتند. این جور عکس ها نسبتاً بهتر هستند ولی گاهی اوقات عکاسان یادشان می رفت دست و پای مادرها را بپوشانند!

این جور عکس ها در اینترنت به نام «Ghostmothers» معروف شده اند! با کمی سرچ در اینترنت می توانید عکس های زیادی از این قبیل پیدا کنید.