به نقل از جوان:

ريشه بسياري از ناهنجاري‌ها و جرايمي كه در جامعه رخ مي‌دهد به اين برمي‌گردد كه يا احترام زنان جامعه را نگه نمي‌داريم يا شيوه‌هاي حفظ احترام بانوان را آگاه نيستيم؛ اكنون و پس از سخنان اخير رهبر معظم انقلاب كه فرمودند: «اگر فرهنگ نگاه احترام‌آميز به زنان نهادينه شود، بسياري از مشكلات جامعه حل مي‌شود»، سؤال اساسي اين است كه چگونه بايد احترام به زن را در جامعه وارد فاز تحقق و نهادينه شدن كرد؟

در شرايطي كه فضاي تبليغاتي و فرهنگي جهان سرمايه‌داري و تفكرات ليبراليستي درباره زنان به شدت مسموم و آلوده است و در شرايطي كه به نام «تساوي و تشابه حقوق زن و مرد»، زنان به يك كالاي تجاري و ابزار جنسي تبديل شده‌اند تا خزانه كمپاني‌هاي تجاري با سوءاستفاده از زنان در عرصه‌هاي گوناگون، سبك احترام به زن در يك جامعه اسلامي بايد برگرفته از اين سخن پيامبر اسلام(ص) باشد كه فرمودند: «زن، گُل است».

اين به آن معناست كه بايد زن را يك گل بدانيم تا بتوانيم شيوه صحيحي را در برخورد با او در پيش بگيريم. احترام به زن در جامعه ما زماني محقق خواهد شد كه با همان ظرافتي كه در برخورد با گل‌ها از خود نشان مي‌دهيم، در برخورد با زنان نيز همين ظرافت را مدنظر داشته باشيم. يك گل را زماني كه مي‌خواهيم پرورش بدهيم، آداب ويژه خودش را دارد.

به عنوان نمونه:
- براي پرورش گل، از همان ابتدا بايد براي اين گل، يك گلدان بزرگ تهيه كنيم زيرا گل به مرور زمان رشد مي‌كند و در اين فرايند رشد، ريشه‌هايش بزرگ‌تر مي‌شود كه اگر گلدان، كوچك باشد، ريشه‌ها به كف و ديواره گلدان برخورد مي‌كند و چون جايي براي پيشروي نيست، در هم تنيده مي‌شود و به جداره گلدان برخورد مي‌كند و سرخورده مي‌شود. همين، عاملي مي‌شود براي جلوگيري از رشد طبيعي و مورد نياز گل. زن نيز بر اساس حديث شريف حضرت رسول و گفتمان اسلام نياز به عرصه و فضايي مناسب براي رشد و تعالي دارد.

- زماني كه گرد و خاك بر يك گل مي‌نشيند، با جارو يا مثلاً يك بيل، اين گرد و غبار را پاك نمي‌كنيم! بلكه يك دستمال نرم (حرير، كتان يا ابريشم) دستمان مي‌گيريم و با دست ديگرمان، با احتياط، گلبرگ‌ها را نگه مي‌داريم و گرد و خاك را از آن مي‌رباييم. با زن نيز بايد با عطوفت و رأفت برخورد كرد.

از اين رو، بسياري از ما ممكن است آگاهي‌هاي لازم را درباره هنجارهاي فرهنگ احترام به زن در گفتمان اسلامي نداشته باشيم. شاه‌بيت كلام اينجاست كه اگر همه به ويژه مردان، بر اساس گفتمان اسلامي، زن را «گل» بدانند، قطار فرهنگ احترام به زن روي ريل خود به حركت درخواهد آمد و سرنشينانش را به سلامت به مقصد خواهد رساند.

سه جايگاه ويژه
رهبر معظم انقلاب اسلامي، روز شنبه بيست و يكم ارديبهشت ماه در ديدار صدها نفر از بانوان برجسته و فعال در بخش‌هاي دانشگاهي، حوزوي، مسائل خانواده و زنان، دستگاه‌هاي اجرايي، فعاليت‌هاي قرآني، رسانه و سازمان‌هاي مردم‌نهاد، تأكيد كردند: «اگر فرهنگ نگاه احترام‌آميز به زنان نهادينه شود، بسياري از مشكلات جامعه حل و از زنان رفع مظلوميت خواهد شد.»

سعيد كريمي كارشناس مسائل استراتژيك در اين باره مي‌گويد كه زن به عنوان مادر، زن به عنوان همسر و زن به عنوان دختر در خانواده، داراي سه جايگاه مشخص است كه احترام به زن در هر كدام از اين سه جايگاه، در جاي خودش بايد محفوظ بماند. احترام به زن بايد از خانواده شروع شود و در خانواده شكل بگيرد تا به كل جامعه تسري پيدا كند و به يك فرهنگ تبديل شود.

به اعتقاد اين كارشناس مسائل استراتژيك، يكي از نشانه‌هايي كه احترام به زن در جامعه ما كمرنگ شده، جنس ادبيات و خطاب‌ها به زنان است. قديم‌ترها، زماني كه يك جوان با زني ميانسال و غريبه در خيابان يا بيرون از خانه مواجه مي‌شد كه نياز به كمك داشت، خطاب به او مي‌گفت: «مادر! اجازه هست شما را كمك كنم؟!»

يا اگر همين مرد با زني همسن و سال خودش كه غريبه هم بود و به كمك احتياج داشت روبه‌رو مي‌شد او را اينگونه مورد خطاب قرار مي‌داد: «خواهرم! كمك نياز داريد؟» يا اگر سن مرد از آن زن بزرگتر بود او را با عنوان «دخترم» مورد خطاب قرار مي‌داد. اما طي سال‌هاي اخير، خطاب «مادر، خواهر و دخترم» به «خانم» تغيير پيدا كرده است: «خانم! اجازه هست كمك كنم؟»

كريمي توضيح مي‌دهد كه ما يك خانواده فردي و كوچك داريم و يك خانواده بزرگ اجتماعي. قديم‌ترها وقتي يك زن غريبه در اماكن عمومي از سوي يك مرد غريبه، «مادر، خواهر يا دخترم» خطاب مي‌شد، نشانه اعتقاد به داشتن «خانواده بزرگ اجتماعي» بود اما زماني كه عنوان «خانم» براي مورد خطاب قرار دادن زنان وارد ادبيات ما شده است، نشانه كمرنگ شدن اعتقاد به خانواده بزرگ اجتماعي است.

دوجنسه‌هاي فرهنگي؟!
رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار روز شنبه خود با جمعي از زنان فرهيخته و فعال در عرصه‌هاي گوناگون اجتماعي، «مردواره» كردن زن و التذاذ جنسي مرد از زن را دو بخش اصلي گفتمان غرب درخصوص زن برشمردند و گفتند: «غربي‌ها به دنبال آن هستند كه مشاغلي را كه با وضعيت جسمي و فكري مردان سازگار است، به زن‌ها تعميم و آن را به عنوان يك امتياز و افتخار جلوه دهند.»

سعيد كريمي، كارشناس مسائل استراتژيك هم در اين باره توضيح مي‌دهد: برآيند و ماتريس تفاوت‌هاي مرد و زن در نهايت يكي است و تجميع اين تفاوت‌هاست كه زن و مرد را در كنار يكديگر كامل مي‌كند اما اتفاقي كه در اثر رخنه و سلطه فرهنگ غربي در حال وقوع است اين است كه مرد در حال «زن‌واره» شدن و زن در حال «مردواره» شدن است.

اشتباه بزرگ موجود در اين نوع نگاه و گفتمان غربي درباره زن و مرد هم همين است زيرا در نهايت، خلقت متفاوت زن و مرد هيچگاه اجازه نمي‌دهد كه مرد به زن و زن به مرد تبديل شود. نتيجه گفتمان و رويكرد غربي در اين مورد، سبب مي‌شود كه در نهايت، زن و مرد به دو موجود «خنثي» تبديل شوند؛ به عبارت ديگر، از زن و مرد «دوجنسه‌هاي فرهنگي» به وجود مي‌آيد كه قطعاً يك اختلال بزرگ است.

پذيرش تقسيم كارها؛ نقطه استراتژيك حفظ احترام زنان در جامعه است و تا زماني كه اين «تقسيم كار» بر اساس تفاوت‌هاي بيولوژيكي و سايكولوژيكي (جسمي و رواني) زن و مرد، مورد پذيرش طرفين قرار نگيرد، هيچگاه احترام حقيقي به شخصيت زن در سطح اجتماع شكل نخواهد گرفت.فرهنگ احترام به زن در وهله نخست بايد از طريق پدر و مادران به فرزندانشان منتقل شود. شايد مبالغه و اجحاف نباشد اگر بگوييم پدر و مادري كه اصول فرهنگ احترام به زن را به فرزندان خود منتقل نكنند، وظيفه پدر بودن و مادر بودن خودشان را انجام نداده‌اند.