من حمورابي ، شاه بزرگ
من دشمن را از بالا و پايين ريشه كن كردم ،
من جنگ را به پايان رساندم ،
من باعث شدم كه مردم دوستانه زندگي كنند ،
من سخنان خود را بر روي سنگ نبشته ام نگاشتم ،
من آنرا به پا كردم تا مجري عدالت در زمين باشد ،
تا احكام زمين را جاري سازد ،
تا به مظلوم عدالت دهد.

بي ترديد قانون نامه حمورابي از مهمترين متون باستاني به دست ما رسيده است.اين يادمان در ابتداي قرن بيستم در ويرانه هاي شهر شوش به دست آمد و در حال حاضر اصل آن در موزه لوور و بدل آن در ايران نگهداري مي شود . يكي از ويژگيهاي ملل باستاني بين النهرين قانونگذاري و تبعيت از قوانيني بوده است كه حكمرانان مختلف آن سرزمين وضع نموده بودند.

بدون شك حمورابي (1792 تا 1750 ق م ) يكي از بزرگترين فرمانروايان بين النهرين و سرداري جنگاور ، سياستمداري ورزيده و قانون گذاري دقيق بوده است.

هنگامي كه حمورابي به سلطنت رسيد بابل سرزميني كوچك بود كه دور تا دور آن را دولتهاي بزرگ و زورمند فرا گرفته بودند. او سالهاي آغازين سلطنت خود را صرف استحكام بخشيدن به پايه هاي حكومت خود نمود ، سپس در سال ششم ايسين را تصرف كرد و در امتداد فرات به سوي جنوب تا اوروك پيش رفت.در سال دهم اَموت بَل و مَلگوم و در سال يازدهم رَپيكتوم را فتح كرد.پس از آن حدود بيست سال اوقات خود را صرف پيراستن معابد و تقويت استحكامات شهرها كرد. به احتمال بسيار قانون نامه نيز در همين ايام و به فرمان حمورابي مكتوب و بر لوح نوشته شده است.

در سالنامه حمورابي ، سال دوم سلطنت او تحت عموان «سالي كه او قانون را بر زمين حاكم ساخت»مشخص شده است. اين قانون نامه سواي ارزش حقوقي ، داراي ارزش ادبي نيز مي باشد كه خود بين النهريني ها بدان واقف بودند ، زيرا نسخه هايي از اين قانون نامه بر روي الواح كتابخانه آشور باني پال در نينوا يافت شده و مربوط به يازده قرن پس از تدوين تدوين نسخه اصلي سنگ نبشته است. متن از سه قسمت مقدمه ، موخره و مجموعه قوانين در 49 ستون عمودي به شيوه قديمي ترين متون ميخي تشكيل شده است. مترجمين و محققين 282 قانون را در آن دريافته اند.

مهمترين بخش لوح مربوط به حق و حقوق زنان و رعايت جايگاه و مقام زن در سومر تحت سلطنت حمورابي مي باشد كه اين بخش از لوح داراي حساسيت و ويژگي منحصر به فرديست چرا كه ثابت مي كند فرمانروايان و حاكمان نامي جهان باستان چگونه بر جايگاه معنوي و انساني زن توجه خاص داشته اند. براي درك بهتر مطلب بخشي از لوح را كه به حقوق زنان اشاره دارد بازگو مي كنيم . اميد كه روزي جايگاه انساني افراد بر اساس جنسيت ، نژاد و دين درجه بندي نشود.

ü اگر مردي دختري را كه هنوز در خانه پدرش زندگي مي كند اسير كرده و با او هم آغوش شد ، آن شخص بايد به قتل برسد و دختر آزاد است.

ü اگر مردي همسرش را متهم كرد ولي او را هنگام همخوابگي با مرد ديگري دستگير نكردند ، آن زن بايد در حضور خدا سوگند بخورد و آزاد شود.

ü اگر زني به واسطه رفتار شوي خود از او متنفر بود و به شوهر گفت «تو نبايد مرا داشته باشي». بايد پرونده او در انجمن شهر بررسي شود و اگر محق بود بي هيچ ملامتي مي تواند جهيزيه خود را بردارد و به خانه پدرش باز گردد.

ü اگر مردي به هنگام اهداي يك مزرعه ، باغ ميوه ، خانه يا اجناسي به همسر خود ، با او پيمان نامه مهر شده منعقد كرد ، فرزندان زن نبايد بعد از مرگ شوهر ، ادعايي بر عليه او كنند.

ü اگر شخصي براي پسر خود همسري انتخاب كرد اما خود نيز با آن زن هم آغوش شد ، بايد آن شخص را بسته و در آب بيندازند.

ü هر كس در اين سرزمين مي تواند مالكيت اموال خود را به همسر يا دخترش واگذار كند.

ü اگر مردي به همسرشخص ديگري نظر داشت اما كار به جايي نبرد ، بايد آن شخص بازداشت شود و نيمي از موهايش تراشيده شود.

ü اگر زني ولگرد بود و در نتيجه از خانه و مردش غافل شد سزاي او مرگ است.