-
بیوگرافی دانشمندان
رابرت هوک در جزیره وایت به دنیا آمد او بدنی رنجور و نحیف داشت و در 13 سالگی یتیم شد در جوانی با پیشخدمتی امرار معاش و درآمد خود را برای یافتن به دانشگاه اکسفورد پس انداز می کرد در سال 1655 زمانی که اکسفورد بود دستیار رابرت بویل فیزیکدان شد با تلمبه بادی پیشرفته ای که به همراه بویل ساخته بود آنها ثابت کردند که احتراق و تنفس هر دو به هوا نیاز دارند و صوت در خلا نمی تواند انتقال یابد.
کمی پیش از آنکه به عصویت رسمی انجمن سلطنتی پذیرفته شود این انجمن هوک را به عنوان مسئول آزمایشها برگزید او این مسئولیت را تا زمان فوت خود بر عهده داشت و نظرات جدیدی و جالب را هر هفته به اعضا معرفی می کرد او هزاران ازمایش را در طول بیش از چهل سال انجام داد.
زمانی که هوک به وسیله میکروسکوپی ککه خود آن را کامل کرده بود روی یک لایه نازک چوب پنبه مطالعه می کرد شبکه ای منظم از حفره هایی شبیه کندوی عسل مشاهده کرد او این حفره ها را سلول نامید. این یافته سر رشته اطلاعات درباره سلولهایی است که خشت بنای زندگی هستند.
هوک در سال 1665 کتاب خود را به نام میکرو گرافیا منتشر کرد این کتاب شامل برخی از زیباترین تصویر ها از اجسام کوچکی است که تا کنون کشیده شده است از جمله دانه های برف پر فلس ماهی و سازواره های زنده مانند کپک و خزه ها تصویری که او از کک کشیده است به گونه ای است که هم اکنون نیز تجدید چاپ می شود او تشخیص داد که سنگواره ها از دوران گذشته بر جای مانده اند.
پس از آتش سوزی بزرگ لندن در سال 1666 او با کریستوفر ورن که معمار بود برای بازسازی شهر همکاری کرد او مسئول دفتر نقشه برداری لندن بود و برخی ساختمان ها را از جمله بیمارستان بیت اللحم را طراحی کرد.
هوک پس از ایکی از جلسه های انجمن سلطنتی با ورن و ادموند هالی اخترشناس دیدار کرد و آنها ماهیت گرانش را مورد بحث قرار دادند هوک اعلام کرد که گرانش با مجذور فاصله نسبت وارون دارد او هرگز نتوانست درستی این نظر را اثبات کند بعد ها هالی این مسئله را به سرایزاک نیوتون عرضه کرد تا آن را ثابت کند نیوتون در کتاب شاهکارش به نام اصول از مشارکت هوک قدردانی کرده است
هوک بسیاری از دستگاهای هواشناسی را اختراع کرده است از جمله هواسنج را اصلاح کرد و دستگاههایی برای اندازه گیری رطوبت ساخت. فنر تعادل را برای تنظیم ساعت به کار برد و همین موضوع سبب کوچک شدن و افزایش دقت کار ساعت شد با وجود انکه هوک در راه ترویج علم بسیار کوشید ولی به نظر می رسد که زندگیش راحت و شادمانه نبوده است او به ندرت توانست برنامه های در دست اقدام را تمام کند. علاوه بر این بد اقبالی او این بود که در زمان نیوتون می زیست و هیچ وقت نتوانست از سایه ان متفکر بزرگ بیرون بیاید.
امروزه هوک به دلیل قانون کشسانی در خاطره هاست.
بنابر این قانون میزان تغییر شکل یک جسم جامد با نیروی که بر آم وارد می شود نسبت مستقیم دارد و در ترازو های فنری که در فروشگا های بزرگ بر اندازه گیری وزن اجسام به کار می رود از این قانون استفاده می کنند.
من همچنان بی امضاء
-
کریستان هویگنس
کریستان هویگنس در هاگو از شهرهای هلند در خانواده ای به دنیا آمد که ارزش بسیاری برای آموزش و مطالعه علمی قائل بودند او دوره آموزش خوبی را گذراند آموزشی که شامل تعلیمات پدرش در خانه معلمین خصوصی و افرادی از دانشگاه لیدن بود او نوقتی برای ساختن یک تلسکوپ به برادرش کمک کرد به این دستگاه علاقمند شد تلسکوپهای زمان هویگنس تصویرهای خوبی نشان نمی دادند زیرا عدسیهای آنها مانند منشور عمل می کردند و برای هر رنگی تصویر متفاوتی تشکیل می دادند راه حل هویگنس کاربرد یک عدسی با فاصله کانونی زیاد بود او تلسکوپی ساخت که عدسی اصلی آن دو اینچ قطر داشت و فاصله کانونی آن 23 فوت بود ساختن و به کار بردن چنین تلسکوپ پیچیده ای مهارت و حوصله زیادی لازم داشت.
هویگنس در سال 1656 سحابی جبار را کشف و ستاره های آن را مشخص کرد تلسکوپ او ویژگیهای سطح مریخ را آشکار ساخت هویگنس نخستین کسی بود که اجزای v شکل را که در مرداب بزرگ معروف اند رسم کرد او یک قمر بزرگ زحل را نیز که تیتان نام نهاد کشف کرد. تلسکوپ گالیله سیاره زحل را همراه دو زائده نشان می داد هویگنس با مشاهده خود دریافت که این زائده ها یک حلقه واقعی اند که آن سیاره را احاطه کرده اند.
در عصر اکتشافات نجومی هویگنس ساعتی ساخت که قادر بود زمان را تا دقیقه نشان دهد او از حرکت رفت و برگشتی یک اونگ برای کنترل دنده ها و یک مجموعه وزنه های آویخته از یک زنجیر که به آرامی پایین می آمدند برای حرکت اونگ استفاده کرد او نخستین نمونه را که کار می کرد به حکومت آلمان تقدیم کرد و در سال 1658 طرز کار آن را در مقاله ای شرح داد این ساعت به عنوان پدر بزرگ ساعت های امروزی شناخته شده است.
در سال 1663 از لندن دیدار کرد و به عنوان عضو انجمن سلطنتی انتخاب شد سه سال بعد لویی چهاردهم پادشاه فرانسه از او دعوت کرد تا مقدمات سازمانی شبیه انجمن سلطنتی انگلیس را پایه گذاری کند در سال 1668 آکادمی سلطنتی علوم فرانسه جلسات خود را با ریاست هویگنس آغاز کرد هویگنس مهمترین اثر خود یعنی کتاب درباره نوسان ساعتها را در این زمان منتشر کرد. در این کتاب او قوانین مربوط به حرکت آونگ را شرح داده است او هم چنین روابط مربوط به نیروی مرکز گرا در حرکت دایره ای را شرح داد ایزاک نیوتوندر محاسبه نیروی گرانش بین زمین و ماه از این روابط استفاده کرد.
در سال 1681 رفتار غیر قابل تحمل با پروتستانها در پاریس سبب بازگشت هویگنس به هلند شد او نظریه موجی نور را در مقابله با نظریه ذره ای نور نیوتون اصلاح و اعلام کرد. هویگنس که پدیده قطبش نور را کشف کرده بود با استفاده از نظریه موجی نور پدیده های قطبش بازتاب و شکست نور را توضیح داد کتابی را که به نام رفتار و اثار نور شروع کرده بود در سال 1678 منتشر کرد این کتاب در برگیرنده اصل هویگنس با بیان زیر است:
هر نقطه از سطح موج همانند یک چشمه جدید موج عمل می کند.
من همچنان بی امضاء
-
رابرت بویل
رابرت بویل که از چهره های ماندگار انگلیس است در کاخ لیزمور در ایلند به دنیا آمد او هفتمین پسرکنت اعظم کورک یکی از ثروتمند ترین مردان جهان بود کنت اعظم برای تربیت فرزندان و اینکه لوس و نازنازی نشوند آنها را به خانواده های فقیر سپرد تا پرورش یابند.رابرت بویل از 6 ماهگی تا 4 سالگی در یک خانواده روستایی ایلندی به سر برد او تا 8 سالگی زیر نظر معلم سر خانه تحصیل کرد سپس به مدت 3 سال در اتون انگلیس به در خود ادامه داد.
بویل در 20 سالگی به لندن رفت و عضو یک گروه دانشمندان تحربی شد.بویل اعتقاد راسخ داشت که آینده علم بر روش تجربی استوار است . شعار او که هیچ چیز به صرف گفته دیگران قابل قبول نیست. این فکر را که تمام پاسخها در کتابهای قدیمی وجود دارد نفی می کرد. گروه علمی که او عضو آن بود جلسه بحثهای غیر رسمی را در خانه هر یک از اعضا برگزار می کرد و بویل به آن نام کالج نامرئی داده بود.
در سال 1654 بویل به اکسفورد رفت تا به حامیان علوم تجربی نزدیکتر باشد او با کمک رابرت هوک باهوش یک تلمبه بادی پیشرفته را ساخت . این دو نفر ثابت کردند که صدا در خلا منتشر نمی شود آنها استدلال گالیله را که معتقد بود در صورت نبودن مقاومت هوا یک پر سبک و یک تکه سرب سنگین با سرعت برابر سقوط می کنند تایید کردند . بویل به سبب آنکه نمی خواست حیوانات را بیازارد قادر نبود که مطالعاتش را روی تنفس در خلا کاملا پیگیری کند و او یافته های خود را در کتاب تاثیر کشسانی هوا در سال 1660 منتشر کرد. این کتاب شامل قانون بویل است. بنابر قانون بویل حجم یک گاز با فشار موثر بر آن نسبت وارون دارد.
بزرگترین دستاوردهای بویل در رابطه با علم شیمی است. او عنصر را ماده ای تعریف کرد که نمی توان آن را با روشهای شیمیایی به مواد ساده تر تبدیل کرد و نمی توان آن را از ترکیب دو یا چند ماده ساده تر به دست آورد. کتاب او به نام شیمیدانان شکاک 1661 نشان دهنده آغاز شیمی جدید است.
بویل اصرار داشت که دوستان دانشمند وی نتایج تجربیات خود را با سرعت گزارش کنند تا دیگران نیز از اکتشافهای جدید مطلع شوند در سال 1663 وی کوششهای موفقی را برای صدور امتیاز انجمن سلطنتی به عنوان یک مجمع علمی رسمی که بر اساس الگوی کالج نامرئی ایجاد شده بود انجام داد. در سال 1668 به لندن بازگشت و یک آزمایشگاه شیمی را در خانه خود به وجود آورد او عنصر قابل اشتعال فسفر را کشف کرد و نخستین کبریت را ساخت.
رابرت بویل علاوه بر پژوهشهای غلمی زبانهای عبری یونانی و سریانی را آموخت تا مطالعات خود را روی متون مذهبی دنبال کند. مسئولیتهای گوناگونی از جمله ریاست شورای شهر اتون مقامی در کلیسای انگلیس و ریاست انجمن سلطنتی به او پیشنهاد شد ولی آنها را نپذیرفت. بویل هیچ گاه ازدواج نکرد. هنگامی که در لندن وقات یافت مجموعه کارهای علمی خود و دستگاهای را که ساخته بود به انجمن سلطنتی واگذار کرد. او همچنین هزینه سخنرانیهای سالانه حمایت از دین مسیح در برابر حمله بی دینان تامین می کرد.
من همچنان بی امضاء
-
بلز پاسکال
بلز پاسکال در محیطی ثروتمند پرورش یافت پدر او بازرگانی متمول و جز اشراف بود زمانی که او سه ساله بود مادرش فوت کرد پدرش به تحصیل او توجه داشت و از آن موقع برای او معلم سر خانه گرفت پدر پاسکال تصمیم گرفت تا کتابهای مربوط به هندسه را تا 15 سالگی پاسکال دور از دسترس او قرار دهد تا پسرش بتواند توجه خود را بر موضوعهای دیگر متمرکز کند با این وجود او از 12 سالگی در اوقات فراغا به طور مخفیانه به مطالعه هندسه می پرداخت.
در سال 1630 خانواده او به پاریس مهاجرت کرد و پاسکال تحت تاثیر گروههای علمی قرار گرفت که همانند او روی مقاطع مخروطی کار می کردند. در سال 1639 پدر پاسکال مامور جمع آوری مالیات در منطقه نرماندی علیا شد. پاسکال برای کمک به ماموریت پدر یک دستگاه ماشین حساب مکانیکی ساخت که در نوع خود اولین نمونه بود او در این زمان 19 سال داشت.
پاسکال قاطعانه بر این باور بود که تجربه نسبت به استدلال تنها ارزش بیشتری دارد. آزمایشهای او نشان داد که بالا رفتن مایع در یک فشار سنج نه به دلیل کشش خلا در بالای لوله بلکه به دلیل فشار هواست. در سال 1548 او اصل پاسکال را ثابت کرد که بنا برآن هر سیالی که در ظرفی فرار گیرد فشار را در تمام جهتها به طور یکسان منتقل می کند و این فشار همواره بر سطوح تماس عمود است.
پاسکال به کمک پیردوفرما (1601 تا 1665 ) حقوقدان و ریاضیدان فرانسوی قوانین احتمالات را گسترش داد نتایج قانون احتمالات از جدول حق بیمه مرگ و میر افراد تا واپاشی ذرات زیراتمی کاربر دارد مثلث پاسکال که نظم به ظاهر ساده ای از اعداد است و در آن هر عدد حاصل جمع دو عدد بالایی خود است ضریبهای بسط دو جمله ای را به دست می دهد ترکیبهایی که در احتمالات و دیگر سریها اعداد مورد استفاده قرار می گیرد پاسکال در طول حیات خود علاقه مند به جستجوی درک بهتری از ایمان مسیحی بود او در 32 سالگی دچار حادثه ای هولناک شد زمانی که بر کالسکه ای سوار بود اسبها رم کردند و کالسکه از پلی به پایین آویزان شد . پاسکال از این حادثه نجات یافت ولی مسیر زندگی او را همین حادثه تغییر داد پس از این جریان بود که وی زندگی خود را کاملا وقف موضوعات مذهبی کرد. نوشته های بعدی او روی منطق و هیجانات مذهبی متمرکز بوده است.
درخششی که در اثر او موسوم به نامه های ولایتی (1656) وجود دارد نشاندهنده دوران جدیدی از نثر فرانسوی است
مشهورترین اثر فلسفی پاسکال کتاب اندیشه هاست که مجموعه ای از اندیشه های شخصی او در مورد رنج و ایمان انسان است این ککتاب در سال 1658 منتشر شد او می توانست با سناد به سر درد و شکم دردهایی که همیشه او را رنج می داد از درد و رنج انسان چیزهایی بنویسد اندیشه ها هرگز خاتمه نیافت و روش درست تکمیل این یادداشتها عامل محرک بحثهای فلسفی تاکنون بوده است.
پاسکال شاید به دلیل زخم بدخیم معده در 39 سالگی فوت کرد. اما با وجود زندگی کوتاه آثار بسیاری در زمینه های گوناگون فیزیک ریاضی هندسه و ادبیات مسیحی از خود به جای گذاشته است.
من همچنان بی امضاء
-
رنه دکارت
رنه دکارت یکی از موثرترین فیلسوفان و ریاضیدانان در طول تاریخ بوده است او در لاهی فرانسه به دنیا امد او پسر اشراف زاده ای بود که ثروت زیادی هم نداشت در 8 سالگی تحصیل خود را در مدرسه شبانه روزی یسوعی در لافلش اغاز کرد پس از پنج سال تحصیلات عمومی به مدت سه سال در ریاضیات و نظرات جدید علمی آموزش دید. یکی از باورهای جدید علمی احترام زیادی بود که برای آزمایشگری منظور می شد. تفاوت روشهای جدید تجربی با آموزشهای قبلی سبب شد که دکارت به آموخته های قبلی خود شک کند. این شک گرایی و تردید پایهفلسفه بعدی او بود.
دکارت به مسافرت علاقه مند بود و به همین دلیل در سال 1616 به ارتش پرنس موریس هلندی پیوست. بعد از آن در تابستانها به مسافرت می پرداخت و در زمستانها در شهرهایی که دوست داشت آقامت می کرد در سال 1629 به سبب فضای باز و آزاد روشنفکری دوباره در هلند ساکن شد.
دکارت در هلند نخستین کتاب خود را با عنوان قواعد به کارگیری ذهن در سال 1629 شروع کرد که در طول زندگی او منتشر شد در سال 1633 به نوشتن کتاب دیگرش موسوم به جهان پرداخت, اما وقتی از مخالفت کلیسای کاتولیک با کپرنیک با خبر شد نوشتن کتاب را متوقف کرد. سومین کتاب وی گفتاری در روش است که انتشار ان بسیار موثر بود این اثر دکارت را به عنوان وزنه موثری در فلسفه حدید تثبیت کرد در این اثر او در مورد ماهیت دانش و فرایند یادگیری اطلاعات جدید بحث کرده است جمله معروف او می اندیشم پس هستم. برای نشان دادن وجود خود در کنار وجود خداوند ابراز شده است. دکارت سه مقاله بلند در موضوع مطالعات علمی خود و به دنبال کتاب گفتاری در روش منشر کرد. یکی از جزئیات مطالعات او درباره قانون اساسی بازتاب نور است که آن را دکارت کشف کرده است بنابر این قانون زاویه ای که پرتو فرودی نور با خط عمود در نقطه فرود می سازد با زاویه ای که پرتو بازتابیده با همین خط می سازد برابر است.
سومین مقاله ضمیمه گفتاری در روش اهمیت بسیار زیادی برای دانشمندان داشت. زیرا دکارت در این ضمیمه هندسه تحلیلی را که خود ابداع کرده شرح داده است هندسه تحلیلی ترکیبی ازهندسه و جبر است. در این رشته علمی شکلهای هندسی را با قرار دادن آنها بر محورهای مختصات X و Y مورد مطالعه قرار می دهند.
در این دستگاه هر نقطه از یک شکل هندسی را می توان با مشخص کردن فاصله آن از محورهای مختصات پیدا کرد این دستگاه امکان می دهد که شکلهای هندسی به صورت اعداد بیان شوند دکارت اندیشه استفاده از حروف اخر الفبا را برای نشان دادن اعداد مجهول و نماها را برای مشخص کردن توان آنها ابداع کرد.
در سال 1649 ملکه سوئد کریستینا که در سن 23 سالگی بود دکارت را به عنوان معلم خصوصی خود به دربار دعوت کرد. پس از پذیرفتن این دعوت دکارت متوجه شد که ملکه آموزش خود را طبق برنامه از ساعت 5 صبح شروع می کند. متاسفانه دکارت نخستین زمستان استکهلم را تا نیاورد و چهارماه پس از ورود به سوئد به دلیل سرماخوردگی و سینه پهلو درگذشت.
من همچنان بی امضاء
-
گالیلئو گالیله
گالیلئو گالیله , ریاضیدان اخترشناس و فیزیکدان ایتالیایی است که در پیدایش روش علمی جدید و کشف قانونهایی برای شرح نتایج مشاهده و آزمایش تاثیر بسزایی داشته است. گالیله در پیزا به دنیا آمد و در همانجا به تحصیل روی آورد او در دانشگاه آنجا پزشکی خواند ولی سپس به ریاضیات پرداخت زمانی که هنوز دانشجوی پزشکی بود نخستین کشف بزرگ خود را انجام داد. روزی وقتی در کلیسا بود زمان رفت و رگشت یک چلچراغ آویزان را با جریان نبض خود اندازه گرفت. سپس آزمایشهای مشابهی در اتاق خود انجام داد و مشخص کرد که مدت زمان کامل رفت و برگشت یک جسم آویخته به دامنه رفت و برگشت بستگی ندارد و برای طول کمان مسیر کوتاه و بلند یکسان است. گالیله در سن 17 سالگی قانون حرکت اونگ را کشف کرده بود این مشاهده را یونانی ها نادیده گرفته بودند.
گالیله که نتوانسته بود از کمک هزینه تحصیلی دانشگاه استفاده کند مجبور شد که بدون دریافت مدرک تحصیلی آنجا را ترک کند. او زندگی خود را از راه تدریس خصوصی اداره می کرد تا آنکه خوشبختانه در سال 1589 به عنوان استاد ریاضیات به دانشگاه برگشت.
هنگامی که قراراداد وی در سال 1592 در دانشگاه پیزا تجدید نشد برای تدریس به دانشگاه پادوا رفت او برای مطالعه و بررسی حرکت اجسام گلوله هایی را بر سطوح شیبدار رها ساخت. وی ثابت کرد که شتاب ناشی از گرانش ضرفنظر از ترکیب اجسام بر همه آنها یکسان اثر می کند. گالیله قانون لختی را ثابت کرد. بنابر این قانون هر جسمی تندی یا جهت حرکت خود را فقط وقتی تغییر می دهد که بر آن نیرویی از خارج اثر کند. گالیله در سال 1609 از اختراع تلسکوپ مطلع شد و به توانایی آن در کاربردهای علمی پی برد. او با وجودیکه قبلا آن را ندیده بود از ساختما ن آن سر در آورد و تلسکوپی با توان 32 ساخت او نخستین کسی است که برای مشاهده های اختر شناسی از تلسکوپ استفاده کرد. تلسکوپ او نشان می داد که روی سطح ماه پستی و بلندیها و بر سطح خورشید لکه هایی وحود دارد اگرچه ارسطوی معتقد بود که افلاک بدون هیچ عیبی و نقصی است . گالیله مشاهده کرد که زهره نیز مانند ماه اهله ای دارد و پیشنهاد کرد این سیاره به دور خورشید می گردد. کشف گالیله در مورد چهار قمری که دور مشتری در حال حرکت می گردند نشان داد که حرکت زمین سبب نمی شود که ماه را پشت سر بگذارد گالیله نتیجه مشاهده های خود را در کتابی به نام پیک آسمان در سال 1610 انتشار داد. شهرت گالیله سبب شد که به عنوان ریاضیدان مقامی در دربار فلورانس کسب کند. او در این مقام حمایت صریح خود را از نر کپرنیک در مورد منظومه سیاره ای خورشید مرکزی بیان داشت. در سال 1616 منتقدان وی مقامهای کلیسای کاتولیک را بر آن داشتند که او را تحت فشار قرار دهند که دیگر در مورد کپرنیک حرف نزند او به مدت 15 سال در این مورد به طور علنی صحبتی نکرد ولی در سال 1632 حسورانه کتاب گفتار در با دو نظام بزرگ جهان. را با دلایل محکم در مورد منظومه خورشیدی منتشر کرد. گالیله از این بابت تحت فشار قرار گرفت و به بدعت گزاری و زندان محکوم شد اگر چه محکومیت او به بازداشت خانگی تخفیف یافت چشمانش که بر اثر نگاه کردن در تلسکوپ معیوب شده بود به کوری او منجر و سبب شد که گالیله از نظر بدنی و رمانی شکسته شود سر انجام در سال 1642 در خانه خود در آرستری درگذشت.
من همچنان بی امضاء
-
آدریاس وسالیوس
آدریاس وسالیوس درست پیش از نیمه شب روز 31 دسامبر سال 1514 به دنیا آمد. جد پدری و پدر بزرگ او هر دو پزشک بودند . پدر وی داروسازی مورد احترام امپراطور ماکسی میلیان اول از خانواده هابسبورگ بود. با تشویق پدر برای دنبال کردن حرفه فامیلی ابتدا به دانشگاه لوواین در نزدیکی بروکسل در بلژیک رفت و سپس در رشته پزشکی در دانشپاه پاریس به تحصیل پرداخت.
استادان دانشگاه از کتابهای قدیمی مانند آثار جالینوس کالبد شناس یونانی برای تدریس استفاده می کردند در صورتی که دستیارهای آنهابه تشریح سر هم بندی شده ای می پرداختند وسالیوس ادعا می کرد که از قصابی در فروشگاه گوشت چیزهای بیشتری میتواند یاد بگیرد در سال 1536 به لوواین که امکان مطالعه روی سکلت انسان را داشت برگشت. بیرون شهر به جسد مرد سارقی برخورد کرد که او را از استخوانها جدا کرده بود . وسالیوس اسکلت را قطعه قطعه را با دقت مورد مطالعه قرار داد به طوری که با چشم بسته هم می تونست آنها را تشخیص دهد. وسالیوس در 5 دسامبر سال 1537 مدرک پزشکی هود را از دانشگاه شد و همانطور که تعهد کرده بود تدریس کالبد شناسی را با استفاده از تشریح انجام می داد سخنرانیهای وسالیوس بی اندازه مقبولیت عام یافت دانشحویان سالن سخنرانی را برای مشاهده تشریحهای ماهرانه وی کاملا پر می کردند وسالیوس برای نشان دادن جزئیانت کار برای حضار زیاد یا در زمانی که جسدی برای تشریح ماهرانه وی کاملا پر می کردند وسالیوس برای نشان دادن جزئیات کار برای حضار زیاد یا در زمانی که جسدی برای تشریح در دسترس نبود بافتها و اعضای بدن را روی کاغذ نقاشی و آنها را در کلاس آویزان می کرد برخی از این نقاشیها بدون اجازه وی چاپ و منتشر کرد. موفقیت این راهنما وی را تشویق کرد تا کتاب (( ساختار بدن انسان )) را منتشر کند. این اثر بزرگ در هفت جلد در سال 1543 با شرح جزئیات و سیصد تصویر منتشر شد . وسالیوس جان استیون وان کالکار را که جوانی دانشجو در رشته نقاشی تی تیان بود برگزید تا طرحهای وی را اصلاح کند تا بیننده بتواند نکته های مهم و ضروری را با سرعت درک کند این نقاشیها بدن انسان را در وضعیتههای طبیعی شنان می داد. در این کتاب وی کشفهای خود را به طور مشروح ذکر کرده و بیش از دویست مورد خطایی را که در کتابهای جالینوس یافته بود تصحیح کرده است او نشان داد که جالینوس نظرات کالبد شناسی خود را بر مبنای تشریح جانوران پی ریزی کرده است. کتاب وسالیوس مخالفتهای شدیدی را برانگیخت. ژاک سیلویوس استاد کالبد شناسی پاریس به سبب بدگویی از جالینوس به او حمله کرد زمانی که وسالیوس کتاب ساختار بدن انسان را چاپ کرد 28 ساله بود او یک سال پس از دفاع از کتاب خود از تدریس و پژوهشهای کالبد شناسی بازنشسته شد. از آن زمان به بعد به عنوان پزشک دردربار هابسبورگ ابتدا به چالز پنجم پسر ماکسی میلیان اول و سپس به سپر چالز فیلیپ دوم در مادرید خدمت کرد.
وسالیوس در 50 سالگی به اورشلیم سفر کرد که دلیل آن نامشخص است. زیارت وی ممکن است به فصد پاسخ به انتقادات خاموشی باشد که وی را به بی دینی متهم می کرد در بازگشت به طرز غم انگیزی به علت غرق کشتی حامل او در نزدیکی جزیره یونانی زاسینتوس درگذشت.
من همچنان بی امضاء
-
نیکلاس کپرنیک
نیکلاس کپرنیک به سبب جمله ای که گفته بود زمین به دور خورشید می گردد نه خورشید به دور زمین مشهور است. کپرنیک در تورون لهستان به دنیا آمد او پسر یک بازرگان بود در جوانی ریاضیات را در دانشااکوف خواند. سپس برای تحصیل اخترشناسی حقوق ادبیات باستان و پزشکی به دانشگاههای مختلف ایتالیا رفت.پس از پایان تحصیلاتش در رشته حقوق در سال 1506 به عنوان پزشک خصوصی عمومی خود که یک اسقف کاتولیک بود به لهستان بازگشت. او در اوقات فراغت خود از محاسبه های ریاضی در اختر شناسی برای تعیین محل سیارات و پیش بینی زمان وقوع حوادث آسمانی نظیر خورشید گرفتگی یا ماه گرفتگی استفاده می کرد.
در این زمان محاسبه های حرکت سیارات به دلیل سیر قهقرایی سیارات دور تر و گردشی که در ظاهر به طرف عقب داشتند مشکل بود. مریخ( بهرام) مشتری و زحل در حرکت روی مدار خود به سمت جلو ظاهران دچار توقف می شدند و پیش از حرکت دوباره به سسمت جلو چرخشی به سمت عقب داشتند.
بطلمیوس اختر شناس یونان قدیم با نظریه خود مبنی بر وجود حرکت حلقه های کوچکتر به دور حلقه های بزرگتر تونسته بود این گردش قهقرایی را توجیه کند, نظام پیچیده وی مجموعا به 70 حلقه نیازمند بود.
کپرنیک با این نظریه که حرکت سیارات به صورت دایره ای است موافق بود لیکن او معتقد بود که خورشید در مرکز منظومه شمسی قرار دارد نه زمین. قرار دادن خورشید در مرکز گردش سیارات محاسبه ها را ساده تر می کرد و تعداد مدارها را نیز کاهش میداد.
کپرنیک نشان داد که حرکت قهقرایی زمانی صورت می گیرد که حرکت کره زمین از حرکت کره مریخ یا یکی دیگر از کره های دورتر پیشی می گیرد و آنها را پشت سر می گذارد او منظومه پیشنهادی خود را با جزئیات ریاضی آن عرضه کرد و در سال 1530 نظرات خود را در دستنوشته ای کوتاه خلاصه کرد و آن را برای دوستان و دانشمندان عصر خود فرستاد با گذشت زمان کپرنیک نظرات دیگری بر دستنوشته خود افزود. اطمینان وی به نظرات خود در مورد منظومه سیاره ای با شواهد جدیدتری تقویت می شد. مثلا در مدتی حدود دو سال مریخ از یک شی قرمز روشن به چیزی بسیار تاریکتر تبدیل شد.
منظومه سیاره ای که کره زمین را مرکز جهان می دانست برای این مشاهده ها توضیحی نداشت. ولی کپرنیک می دانست که اگر مریخ و زمین هر دو با سرعتی متفاوت به گرد خورشید بچرخند در برخی اوقات به هم نزدیکتر می شوند و در این صورت مریخ روشنتر به نظر می رسد و در زمانی دیگر زمین و مریخ دورتر از هم قرار می گیرند و مریخ کم نورتر دیده می شود. کپرنیک مدارک خود را برای بیان منظومه سیاره ای که خورشید مرکز آن بود جمع آوری کرد در آن زمان خکومت و مقامات مذهبی افکار اسای و جدید را از ترس ایجاد نا آرامی اجتماعی بر نمی تابیدند. به همین سبب کپرنیک 13 سال برای اقدامی خطرناک در ارسال کتاب گردش افلاک آسمانی به چاپخانه در تردید ماند. نخستین نسخه این کتاب در 24 مه 1543 زمانی که وی شدیدا بیمار و بستری بود از چاپ درآمد یک نفر از دوستانش این نسخه چاپ شده را در دستش گذاشت و همان روز او درگذشت.
کتاب کپرنیک کیاس و سالیوس درباره ساختمان بدن انسان که ان هم در سال 1543 منتشر شد نشانه ای از شروع علم جدید بود.
من همچنان بی امضاء
-
ابن سینا
ابن سینا حاذق ترین پزشک از زمان امپراطوری روم تا شروع علوم جدید در ابتدای قرن 16 میلادی بود تاثیر او در جهان اسلام و در اروپای غربی در قرون وسطی تحت نام اوسنا بسیار گسترده بوده است.
ابن سینا در افشنه از روستاهای بخارا جایی که امروز کشور ازبکستان است به دنیا آمد در زمان بخارا قسمتی از ایران بود پدرش کارمند دولت و مامور جمع آوری مالیات و خانه اش محل اقامنت و گفتگوی علاقمندان علم و کمال بود. او در زمان کودکی قوانین اسلامی ادبیات و پزشکی را فرا گرفت.
ابن سینا در 17 سالگی منصور سامانی پادشاه بخارا را که دیگر پزشکان از درمان او ناتوان شده بودند معالجه کرد ولی به جای دستمزد استفاده از کتابخانه سلطنتی را در خواست کرد. وی به عنوان پزشک دربار تا سقوط پادشاهی سامانیان در سال 999 میلادی در آنجا خدمت کرد. سپس به مسافرتهای طولانی پرداخت. روزها به عنوان پزشک کار می کرد و شبها به بحث های فلسفی و علمی با افراد دیگر مشغول می شد. ابن سینا در شهر همدان که در مسیر اصلی راه تجارت قرار داشت ساکن شد. او پزشک چندین سلطان و از شهرت و درآمد مناسبی برخوردار بود زمانی که در همدان می زیست مقاله های بسیاری نوشت. کتاب شفا بزرگترین اثر او دانشنامه ای در فلسفه , پزشکی , علوم طبیعی و منطق است. ابن سینا شک و تردید را وارد مطالعه در کیمیاگری کرد. کیمیا گری عقیده و تلاشی بود در این راه که طلا را از فلزات دیگر مانند سرب می توان ساخت.
در سال 1022 میلادی سلطان همدان که ابن سینا در خدمتش بود فوت کرد و او به اصفخان که در مرکز ایران قرار داشت رفت. در این شهر بودک ه کتاب قانون را در پزشکی کامل کرد. در این کتاب او به شرح دستاوردهای عمده پزشکی کامل کرد. در این کتاب او به شرح دستاوردهای عمده پزشکی روم و یونان پرداخت . او فهرست 760 دارو و فراورده پزشکی را به طور نظام مند تهیه کرد. ابن سینا ماهیت عفونی بیماری سل و نقش آب را در پراکندن بیماریها شناسایی کرد. او نخستین کسسی است که مشخصه های بیماری مننژیت را شرح داد. علاوه بر ان وی جزئیات قسمتهای چشم را تشریح کرد. ابن سینا در اصفهان پزشک علاءالدوله شد و زمانی که همراه لشگریان این پادشان برای تسخیر همدان می رفت مریض شد و در گذشت. سر انجام آرامگاه او در همدان یکی از دیدنیهای جالب جهانگردان شد.
پس از فوت ابن سینا آثارش به زبان لاتین ترجمه شد و برای اندیشمندان اروپایی قابل استفاده گردید. از کتابهای او به عنوان کتابهای مرجع برای مدت چهار قرن در مدارس پزشکی استفاده می شد. در ظرف 50 سال پس از اختراع چاپ, کتاب قانون پزشکی او 15 بار تجدید چاپ شد. هنوز برنامه درمانی او پایه آزمایشهای بالینی جدید از تاثیر داروهاست. او نشان داد دارویی که برای معالجه بیماری یک نفر موثر است می تواند برای همه یا بسیاری از افرادی که به همان درد مبتلا هستند موثر باشد و آزمایشهایی که روی حیوانات ثورت می گیرد نمی تواند به تنهایی تاییدی برا اثر آنها بر انسان باشد.
من همچنان بی امضاء
-
جالینوس( 200 تا 130 میلادی )
جالینوس پزشک یونانی در زمانی زندگی می کرد که اروپا تحت تسلط امپراطوری روم بود در آن زمان نگاه رومی ها به پزشکی بیشتر تاکید بر بهداشت همگانی بود آنها قناتهایی برا ی انتقال آب سالم فاضلابهایی برای خارج کردن فضولات و گرمابه های عمومی برای بهداشت شخصی افراد ساخته بودند. با وجود همه این موفقیتها محدودیتهایی نیز در نگرش آنها وجود داشت آنها به درمان بیماریهای فردی توجهی نداشتند و کالبد شناسی را نیز به حساب نمی آوردند. جالینوس به شناختن نقاط ضعف طب در رومی ها کمک کرد.
جالینوس پس از تحصیل پزشکی در پرغامس آسیای صغیر و کورینت در یونان به اسکندریه در مصر رفت کتابخانه و موزه بزرگ آنحا درارای دو اسکلت کامل انسان بود . جالینوس اعتقاد داشت که همانگونه که معمار از روی نقشه کار می کند پزشک هم نیاز دارد که بدن انسان را کاملا بشناسد. چون قانون رومی ها تشریح جسد انسان را ممنوع کرده بود. جالینوس به تشریح بدن یک خوک بز و میمون دست زد او جزئیات زیادی یاد گرفت ولی تمام جزئیاتی که در جانوران یافته بود برای بدن انسان صدق نمی کرد. مثلا شبکه رگهای خونی که در زیر مغز جانوران مشترک است در انسان وجود ندارد.
جالینوس هنگامی که در سال 157 میلادی به پرغامس برگشت تا به عنوان پزشک مدرسه گلادیاتورها خدمت کند اطلاعات فراوانی در مورد کالبد شناسی انسان کسب کرد. جالینوس جنگجویان زخمی را درمان می کرد و از این راه مستقیمان کلبدشناسی انسان را فرا گرفت.
جالینوس در سال 162 میلادی به روم برگشت و فواید دانستنیهای خود را در مغرض دید همگان قرار داد. ادموس که پزشکی ناشناخته شده بود و از فلج مختصر در دست راست خود رنج می برد. پس از آنکه پزشکان محلی از درمان او ناامید شدند از جالینوس پزشک حدید شهر درخواست معالجه کرد. جالینوس از آدموس در مورد آسیب دیدگیهای تازه پرسش کرد و مشخص شد که آدموس از ارابه پرت شده و گردنش مجروح شده است. جالینوس می دانست که اعصاب انکشتان به ستون مهره ها ارتباط دارد و به حای انگشتان باید روی اعصاب گردن او کار کرد. با این معالجه بیمار کاملا بهبود یافت به دنبال این موفقیت مارکوس اورلیوس امپراطور روم جالینوس را به سمت پزشک دربار برگزید.
جالینوس در دوره زندگی خود تعداد بسیار زیادی کتاب و مقاله پزشکی نوشت که بیش از صد عنوان از آنها شناخته شده است کتابهای وی مجموعه ای از واقعیت ها نظرات و نیز خطا های آشکار است او نشان داد که رگها وسیله انتقال خون هستند نه هوا ولی این کشف مهم را که قلب تلمبه خون است از دست داد.
به دلیل یکتاپرستی آموزه های جالینوس در بین اولیای امور مذهبی قرون وسطی از حمایت برخوردار شد. اعتقاد حالینوس این بود که بیماری نتیجه ناهماهنگی چهار مایع حیاتی بدن یا اخلاط چهارگانه است که قرنها پذیرفته شده بود. بر اساس این اعتقاد فکر می کردند که پزشکان می توانند با خون گیرری یا حجامت از بیمار سبب ایجاد تعادل در اخلاط چهارگانه و در نتیجه سبب سلامتی بیمار شوند این اعتقاد تا اوایل قرن هجدهم که اولیای امور پزشکی برخی از خطاهای اساسی نظریه های جالینوس را نشان دادند پذیرفته شده بود.
من همچنان بی امضاء
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن