شته روسی گندم Diuraphis noxia (Mord.)
شكل ظاهري: داخل قسمت هاي لوله شده برگ گندم برنگ زرد تا سبز مايل بخاكستري هستند. بدن از پودر مومي سفيد پوشيده شده و طول آن 1.4 تا 2.3 ميليمتر است. جمع آوري از ايران: شيراز، گندم، بالدار و بي بال بكرزا،
زيست شناسي:
اين شته ها منحصراً روي غلات منجمله گندم هستند. در ايران فرم جنسي جمع آوي نشده و احتمالاً بصورت بكرزائي توليد مثل مي كنند. معمولاً خوشه هاي گندم و جوي آلوده خميده مي شوند. در شيراز ناقل بيماري نوار زرد گندم وجود دارد (ايزدپناه، 1361). برگ انتهائي گياهان آلوده برنگ زرد و سفيد درآمده خشك مي شود. در مراحل ابتدائي الودگي لبه برگها در امتداد طولي خود لوله مي شوند. گاهي فاصله برگها كم شده ساقه بد شكل مي شود. مي تواند ناقل بيماري موزائيك جو نيز باشد.
جنس 75 :SITOBION MORD گونه از اين جنس شناخته شده كه 17 گونه آن از آفات مهم غلات هستند شصت و هشت گونه از اين جنس منحصراً روي تيره گرامينه زندگي مي كنند كه در برخي از آنها فرم جنسي روي تمشك يا گل سرخ تشكيل مي شود. كورنيكول آنها بلند است كه در قسمت آزاد سلولهاي چند ضلعي كنار هم دارند. ظاهراً تا حدودي شبيه به جنس Macrosiphum هستند ولي برآمدگي كنار شاخكها در آنها رشد كمتري دارد و برآمدگي مياني نمايان تر است. طول موي روي بند سوم شاخك آنها حدود نصف قطر مياني همين بنداست در صورتيكه طول موي بند سوم شاخك Macrosiphum تقريباً برابر قطر مياني همين بند است. چهار گونه از جنس Sitobion جزو آفات گندم هستند كه دو گونه از آنها تا كنون در ايران جمع آوري شده اند.
شته روسي گندم به صورت يكي از آفات مهم جهاني غلات دانه ريز به خصوص گندم و جو درآمده است. در منابع مختلف منشأ اصلي اين آفت را حدود ايران، تركستان و روسيه گزارش كرده اند. علت نام گذاري اين حشره اين است كه اولين بار در سال 1900 ميلادي از جنوب روسيه گزارش شده است. در سال 1978 در جنوب آفريقا مسأله ساز شد و چند سالي است كه در قاره آمريكا گسترش يافته و باعث خسارت اقتصادي شده است. اين حشره ضمن تغذيه از قسمت عمقي بافت برگ و مكيدن شيره گياهي برگ ها را به صورت لوله اي در مي آورد، به همراه بزاق خود توكسيتي به داخل گياه تزريق مي كند كه موجب كاهش ظرفيت فتوسنتز و در نتيجه آسيب غشاي كلروپلاست ها مي شود. به همين دليل مبارزه با اين شته به وسيله سموم تماسي، در عمل با مشكل مواجه مي شود. ولي سموم سيستميك مؤثر هستند. دشمنان طبيعي اين آفت قادر به يافتن شته ها در داخل برگ هاي لوله شده نيستند بنابراين يكي از بهترين راه هاي كنترل اين آفت استفاده از ارقام مقاوم است.
اين شته در استان فارس (ني ريز، مرودشت، اقليد و آباده) به وسيله احمدي و سرافرازي و در سيستان به وسيله بنداني و همكاران همراه با 6 گونه ديگر از شته هاي غلات و در شهركرد به وسيله رستگاري و نوربخش همراه با 8 گونه ديگر گزارش شده است. رضواني و نوري (1374) اين شته را همراه با 7 گونه ديگر از لحاظ تغييرات انبوهي جمعيت در مناطق ورامين، كرج و فيروزكوه بررسي كردند و اظهار داشتنه اند، اين گونه بعد از شته سبز گندم در مناطق ورامين با 28% و كرج با 26% در رديف دوم در فيروزكوه در رديف اول قرار داشته است.
در بررسي جامعي كه به وسيله جمعي از اساتيد دانشگاه هاي كشور (71-1369) براي مشخص كردن مناطق انتشار در هفت استان به عمل آمد از 226 منطقه و پازايتوتيدهاي آن را در 114 منطقه گزارش كره اند ولي در هيچ كدام از استان ها اهميت اقتصادي نداشته است و در اين بررسي 5 گونه پارازيتوئيد و 3 گونه شكارچي مشخص شدند. وجود اين شته در مزارع جنوب قفقار قبل از سال 1900 ميلادي گزارش و به وسيله Mordvilk به نام Brachycolus Kortnewi (1900) معرفي شده است. در سال 1912 حشره شناس ديگري به نام Kurdjumov مشخص كرد كه شته جو گونه ديگري است و آن را به نام Brachycolus noxius نام گذاري كرد كه بعداًبه وسيله Azinberg به Diuraphis noxia تغيير نام داده شد. Kordvaleve و همكاران (1991) تاريخه گسترش اين شته را در روسه كره هاي ايران و تركستان شرح داده است. Alfaro مبدأ آن را از حدود اسپانيا بر روي گندم و جو مي داند كه قابل قبول نيست. شته روسي گندم در سال 1978 در جنوب آفريقا و در سال 1980 در مكزيك، در سال 1986 در ايالت تگزاس آمريكا و در سال 1987 در شيلي طغيان كرد و نيز در سال 1988 به كانادار سرايت كرد و مسأله ساز شد.
ساير مناطق انتشار آفت عبارتند از: شمال آفريقا، خاورميانه از جمله ايران، آسياي ميانه، جنوب اروپا، خاور دور (جنوب غربي چين)
مشخصات ظاهري:
رنگ اين حشره سبز كم رنگ، اندازه طول بدون حدود 2 ميلي متر، زايده انتهايي دم مانند نسبتاً بلند، خاشك كوتاه، كورنيكول ها كوتاه و از طريق پارتنوزنز (دخترزايي) توليد مثل مي كنند. دم دوتايي و نيز لوله اي شدن برگها و وجود نوارهاي سفيد در روي برگ گياه ميزبان از مشخصات مهم وجود اين حشره مي باشد. به غير از شته روسي اكثر شته هاي غلات در انتقال بيماري هاي ويروسي از جمله ويروس مولد كوتولگي جو B.Y.D.V. نقش دارند ولي اخيراً گزارش هايي مبني بر ناقل بودن اين شته در انتقال ويروس مذكور در آفريقاي جنوبي ارائه شده است.
ميزبان ها و عادت تغذيه اين حشره از گندم، جو، چاودار، تريتيكاله و تعدادي از علف هاي باريك برگ تغذيه مي كنند. محل تغذيه قاعده برگ هاي تازه تشكيل شده و نيز بر روي خوشه ها مي باشد. بر اثر ترشح عسلك و رشد قارچ هاي مولد دوده (فوماژين) به ويژه در هواي مرطوب خسارت آن تشديد مي شود. برگ هاي حساس، لوله شده و تغيير شكل مي دهند و خود گياه از رشد بازمانده و كوتوله مي شود. در اثر تخريب غشاي كلروپلاست هاي ناشي از ترشحات نوكسيني حشره، لكه هاي كلروتيك طولي ايجاد شده و فتوسنتز و تنفس گياه مختل ميشود. بنا به عقيده Burd & Burton (1992) سفيد شدن سلول ها در اثر كاهش و به هم خوردن ميزان آب در گياه است. در صورت فقدان يا كاهش منابع غذايي و نامساعد شدن شرايط محيطي، بالدارهاي زنده زاي ماده به وجود مي آيند كه به وسيله باد منتقل شده و كلني هاي جديدي را به وجود مي آورند.
شرايط محيطي اين حشره شرايط آب و هوايي گرم و خشك را مي پسندد ولي قادر است در آب و هواي باراني نيز ادامه بقا دهد. در صورت نامساعد بودن شرايط ميزباني اين آفت يك باد براي انتشار آن به ديگر نقاط كافي است. حداكثر پوره زايي اين شته 4 عدد در روز، و در طول زندگي حشره تا 70 عدد گزارش شده است. مهمترين شرايط توليد مثلي اين حشره بر روي گندم در مرحله Jointing (GS300) است. ولي در گياهان ديگر در مراحل رشدي تفاوت آسيب پذيري ندارند. كلاً مرحله گياهك حساسترين مرحله قبل از تشكيل خوشه است. حساسيت گياهان آلوده در صورت وجود تنش كم آبي و كمبود ازت افزايش مي يابد به علاوه بين ذخيره آب موجود در گياه و بالدارزايي شته نوعي هم بستگي وجود دارد. عمل بهاره كردن گندم نيز تأثيري بر روي ميزان آلودگي به شته ندارد ولي آلودگي در گندم هاي تيپ زمستانه، در ارقام متحمل به سرماي فصل پاييز كاهش مي يابد كه علت آن مي تواند تلفات ناشي از شدت سرما باشد.
زيست شناسي آفت:
زيست شناسي آفت در شرايط استان تهران مطالعه شده است. اين حشره در شرايط گلخانه (دماي متوسط 2.7 درجه سانتي گراد و رطوبت 40%) و شرايط مزرعه مورد بررسي قرار گرفته است. در گلخانه ميانگين طول دوره هاي پورگي قبل از توليد مثل، توليد مثل، بعد از توليد مثل و كلاً طول دوره زندگي بر حسب روز به ترتيب 7.5، 1، 42.77، 1.63 و 62 روز بوده است. ميانگين تعداد پوره هاي توليد شده توسط يك حشره 72.12 بوده است. دروه هاي مذكور در شرايط مزرعه به ترتيب 19.71، 2.43، 49، 16.43 و87.43 و ميانگين تعداد پوره توسط هر فود 76.86 بوده است. اين شته در فصول غير زراعي بر روي گندم و جوهاي خودرو و باريك برگ هاي ديگر به حيات خود ادامه مي دهد و بر روي ميزبان هاي ذكر شده به صورت جمعيت با كاهش رطوبت و افزايش درجه حرارت بيشتر مي شود. در شرايط كرج حشره بالدار از حدود دهه سوم فروردين ماه از روي ميزبان هاي غير زراعي و خود رو به مزرعه منتقل شده و در اواخر فصل زراعي مجدداً بالدار ظاهر و بر روي ميزبان هاي مزبور باز مي گردند. پارازيستم اين حشره به وسيله زنبور كارآيي لازم را دارد.
دشمنان طبيعي:
اين حشره داراي دشمنان طبيعي متعددي است كه نقش مهمي را در كنترل آفت دارند (جدول شماره 2 تعدادي از انواع شكارچي ها و پارازيتوئيدهاي آن را نشان مي دهد). ، ليست دشمنان طبيعي شته روسي گندم در سطح جهاني
Coccinellidae
Hippodamia convergens Guerin
Coccinella nugatoria Mulsant
Cycloneda sanguinea (L)
Adalia bipunclala (L)
Paranaemia vittigera (Mannerheim)
Seymnus (Pullus) loewii Mulsant
Diomus spp.
Anthocoridae
Oreus tristicolor (white)
Syriphidae
Eupeodes volueris osten Sacken
Allograpta obliqua (Say)
A exotica (wiedmann)
Platycherius (carposcalis) sp.
Neuroptera
Chrysopa carnea steph.
Hemerobius pacificus Banks
Braconidae
Diaeretiella rapae (M’Intosh)
Aphidius ervi Haliday
Pteromalidae
Asephes sp.
Pachyneuron siphonophorae
(Ashmead)
Eulophidae
Aoristicetys sp.
Megaspididae
Dendrocerus sp.
Charipidae
Alloxysta fascicornis (Hartig)
علمي از زنبور پارازيتوئيد براي كنترل اين حشره گزارش شده است. قارچ هاي Conidiobalus، Zoophthora و Dondra نيز اثر قابل توجهي در كنترل آفت دارند. قارچ Beovaria basiana بر روي باروري بي تأثير است ولي باعث افزايش تلفات مي شود (
گياهان ميزبان مقاوم:
براساس آزمايشهايي كه صورت گرفته چندين ژنوتيپ گندم از مبدأ ايران، شوروي سابق و بلغارستان شناسايي شده كه نسبت به اين شته مقاوم هستند( تظاهر ايجاد مقاومت منجر به پيدايش روش هاي مناسب كنترل با اين آفت در مواردي با استفاده از اين منابع مقاومت بوده است. مقاومت با انتقال يك ژن از ژنوتيپ هاي مقاوم به ژنوتيپ هاي داراي كيفيت زراعي خوب كه حساس به اين شته مي باشند، نسبتاً آسان است. Potgeiter و همكاران ژن مقاوم به شته روسي را به گندم Triticum monococcum با موفقيت منتقل كرده است Robinson etal منابع مقاومت به اين آفت را در گندم هاي Triticum dicoccum كه داراي ژنوم هاي AB هستند و نيز در ديپلوئيدهاي داراي ژنوم A از جمله T.monococcum، T. urartu و T. boeticum شناسايي كرده است. Skovmand etal (1994) چندين نژاد مقاوم را در گندم هاي نان از مبدأ تركيه شناسايي كرده است. Webster etal (1991) در جوهاي تيپ Facnltative كه از مبدأ ايران و افغانستان بوده اند. ژنوم هايي را شناسايي كرده كه مقاومت آنها براساس پلي ژني كنترل مي شود. مطالعات ميكروسكوپ الكترونيك نشان داده كه در جوهاي غير مقاومت از محل آوند آبكش تغذيه صورت مي گيرد ولي در جوهاي مقاوم، نيش شته به اين محل نمي رسد و از طرفي وزن شته ها كاهش يافته و عسلك كمتري توليد مي شود.
مكانيسم هاي ايجاد مقاومت غلات دانه ريز به شته روسي:
براساس مطالعات انجام شده مقاومت به شته روسي در جو، تريتيكاله، گندم هاي تتراپلوئيد و گندم هاي ديپلونيد T.monococcum و T.urartu و نيز گندم هاي از مبدأ تركيه مقاومت نشا نداده اند در مورد پديده ايجاد مقاومت در گياه نسبت به اين شته مطالعات مفصل بوده و نظريه Painter در مورد آن بررسي شده است. طبق اين نظريه مقاومت در گياه براساس يك يا مجموعه اي از عوامل زير به وجود مي آيد.
الف)آنتي يیوزيس:
نتيجه واكنش اثر گياه بر روي بيولوژي و يا فيزيولوژي حشره بوده كه منجر به كاهش طول عمر، باروري، اندازه حشره و حتي مرگ مي شود.
ب)تحمل: اين پديده به مقاومت گياه مربوط مي شود. گياه قادر است خسارت وارده را با داشتن جمعيت حشره بر روي خود در مقايسه با گياه حساس از همان رقم يا گونه گياهي جبران كند.
ج)آنتي گزنوسيس يا عدم ترجيح به گروهي از خصوصيات گياه و عكس العمل حشره اتلاق مي شود كه منجر به استفاده حشره از رقم يا گونه اي از گياه براي تخمريزي، تغذيه، پناهگاه يا تركيبي از اين سه مورد شده و يا خصوصيات مورفولوژيك يا آلكوكميكال ها كنترل مي شوند.
در مورد مقاومت گندم و جو به شته روسي براساس آنتي یيوزيس و تولرانس، در مورد تريتيكاله براساس آنتي یيوزيس در مورد يولاف تركيبي از هر سه مورد مي باشد و به همين جهت گياه اخير نسبت به اين شته فوق العاده مقاوم است. حالت تولرانس كه براي استفاه كارشناسان اصلاح نباتات بي اندازه مفيد است. تحت تأثير عوامل محيطي قرار مي گيرد و بيوتيپ هايي از شته مي توانند تحت شرايط خاصي بر اين پديده غلبه پيدا كنند. بنابراين در برنامه سلكسيون، مقاومت به شته ها به تنهايي نمي تواند مورد استفاده قرار گيرد.
جاودار به دليل دگرگشن بودن قادر به حفظ مقاومت خود نيست و از بين انواع گندم هاي ديپلوئيد، تتراپلوتيد و هگزاپلوتيد، 24 رقم مقاوم بوده كه 5 رقم از مبدأ ايران و 4 رقم از مبدأ شوروي، مقاوم ترين گزارش شده اند.از ميان انواع گندم هاي Agilops ارقام A. Speltoides، A. biunicialis، A.gemicolata و گندم هاي ديپلوئيد T.boeticum، T.urarta و T.monococcum نسبت به شته روسي مقاوم بوده اند.
روش هاي مختلف برررسي انواع مقاومت:
موقعيت، خصوصيات و مكانيسم هاي مقاومت ژنتيكي در برنامه هاي اصلاح نباتات اهميت زيادي دارد. در حالت آلودگي به شته روسي ارزيابي براساس موارد زير مي باشد:
الف) ارزيابي براساس آنتي بيوزيس
اين شته از تمام قسمت هاي برگ تغذيه عمقي مي كند در آزمايش هاي استاندارد بين المللي از لحاظ آنتي بيوزيس بايد گياهان مادر مكرراً از لحاظ وجود شته هاي مادر كنترل و پوره ها برداشته شود و اين موضوع مستلزم اين است كه ضمن تعيين ميزان خسارت توسط شته هاي مادر در زماني كه برگ هاي لوله شده باز مي شوند. پوره ها برداشته شود يكي از ره هاي مناسب براي تعيين و اندازه گيري آنتي بيوزيس براساس شمارش تعداد جنين و كالبد شكافي شته مادر است كه از يك ژنوتيپ به خصوص مورد نظر تغذيه كرده اند. اين روش به وسيله Burnett در آفريقاي جنوبي به كار رفته و موفقيت آميز بوده است.
ب)ارزيابي براساس تحمل گياه (Tolerance):
تولرانس يكي از اجزاء مهم مقاومت براي متخصصين اصلاح نباتات است. در اين روش ژنوتيپ هاي مختلف گياه را در داخل گياه كاسته و گياهك هاي آلوده را از لحاظ ارتفاع، نزن برگ، وزن ريشه و انبوهي شته مورد مقايسه قرار مي دهند هر تك گياه را بتعداد معيني پوره سن 1 شته آلوده كرده و بعد از مدت زمان مشخص (14-12 روز) آن ها را مورد مقايسه قرار مي دهند (از لحاظ جمعيت شته ها) و در زمان برداشت ابتدا شته ها را قبل از برداشت جدا نموده و بر روي هر ژنوتيپ به تفكيك وزن مي كنند و بعد از برداشت وزن گياه خشك، وزن برگ، ارتفاع گياه و ميزان محصول را مورد مقايسه قرار مي دهند.
ج)ارزيابي براساس آنتي گزنوسيس:
براي بررسي اين مورد از سه روش استفاده مي شود:
روش اول-تعداد مشخصي ژنوتيپ يا ارقام مختلف گندم يا جو را به طور منفرد (Single) كاشته و در معرض شته ها قرار مي دهند تا ميزبان ترجيحي خود را انتخاب كنند. در اين روش همه بوته ها را در داخل يك گلدان به فواصل معين و مساوي كاشته و تك بوته وسطي را آلوده مي كنند و اين آلودگي به تدريج به سايرين منتقل شده آفت گياه ميزبان تدريجي خود را انتخاب مي كند.
روش دوم-تك بوته ها را هر كدام در داخل گلدان جداگانه كاشته و آنها را در داخل قفس به فواصل مساوي از منبع آلودگي قرار مي دهند تا ميزبان ترجيحي شته ها، انتخاب شود.
روش سوم- در اين روش در هر گلدان حاوي يك رقم يا ژنوتيپ، دو تك بوته به فواصل مساوي مي كارند و يكي از تك بوته ها را با تعداد مشخصي شته آلوده كرده، ترجيح ميزباني را در گياهان غير آلوده مورد مقايسه قرار مي دهند.
کنترل شیمیایی:
1-اکسی دیمتون متیل EC25% ،1.5 لیتردر هکتار ، اوایل ظهور سنبله ها ، 1 نوبت
2- دیمتوآت EC40%،1.5 لیتردر هکتار ، اوایل ظهور سنبله ها ، 1 نوبت
3- پریمیکارپ WP50% ، 0.5-1 کیلو گرم در هکتار ، اوایل ظهور سنبله ها ، 1 نوبت
4- تیومتون EC25% ، 1 لیتر در هکتار ، اوایل ظهور سنبله ها ، 1 نوبت
5- مالاتیون EC75% ،2.5 لیتر در هکتار ، اوایل ظهور سنبله ها ، 1 نوبت