همهٔ رابطهها
با جملهٔ : تو با بقیه فرق داری شروع میشه !
با جمله : تو هم مثل بقیه ای تمام میشه !
همهٔ رابطهها
با جملهٔ : تو با بقیه فرق داری شروع میشه !
با جمله : تو هم مثل بقیه ای تمام میشه !
زندگی تفسیر سه کلمه است : خندیدن .... بخشیدن .... و فراموش کردن
.... پس.... بخند .... ببخش .... و فراموش کن
آرزویم در سال 2014 اینه که
آرزوهای سال 2013م براورده بشه
که سال 2012 آرزو کرده بودم
چون 2011 برآورده نشده بود آرزوهای سال های پیشم …!
زندگی تفسیر سه کلمه است : خندیدن .... بخشیدن .... و فراموش کردن
.... پس.... بخند .... ببخش .... و فراموش کن
مورد داشتیم :
دختره داشته رانندگی می کرده یادش میره دنده چنده
وامیسته دوباره از 1 شروع میکنه
زندگی تفسیر سه کلمه است : خندیدن .... بخشیدن .... و فراموش کردن
.... پس.... بخند .... ببخش .... و فراموش کن
ﻫﺮ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻓﺮﻭﺧﺘﻢ ...
ﺷﯿﺶ ﻣﺎﻩ ﺩﺍﺭﻡ ﭼﺎﯼ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﻣﯿﺨﺮﻡ با اون مزۀ چیزش که ﺗـﻮﯾـﻮﺗـﺎ ﺑﺮﻧﺪﻩ شم !!!
ﺗﺎﺯﻩ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺗـﻮﯾـﻮﺗـﺎ ﺟﺎﯾﺰۀ ﭼﺎﯼ ﻣﺤﺴﻨﻪ !!!!!!!
ﮐﻤﺮﻡ شکسته !!! :(
زندگی تفسیر سه کلمه است : خندیدن .... بخشیدن .... و فراموش کردن
.... پس.... بخند .... ببخش .... و فراموش کن
ا حالا دقت کردین موقع درس خوندن []زل زدن به دیوار چقدر لذت بخشه ؟؟!!!
لامصب هرچی درس سخت تر ؛ زل زدن لذت بخش تر !!!
عینک ریبونمو بزنم !!!!! ~~>
زندگی تفسیر سه کلمه است : خندیدن .... بخشیدن .... و فراموش کردن
.... پس.... بخند .... ببخش .... و فراموش کن
یک نصیحت برادرانه
وقتی تو ماشینید به ملت فوش ندید در برید !
ما یه بار فوش دادیم خوردیم به ترافیک ... !!!!! [ :| ]
باقیش بمــــــــاند !!! [ 8| ]
زندگی تفسیر سه کلمه است : خندیدن .... بخشیدن .... و فراموش کردن
.... پس.... بخند .... ببخش .... و فراموش کن
لکه یه فرشته رومیبینه میگه:ماین بینه ژن مه ؟فرشته میگه :من که آدم نیستم !لکه میگه وخیالت مه آیمم؟![]()
دختره اومده تو مغازه دستشو گذاشته رو پفک میگه آقا از این پفکا دارین؟
منم گفتم نه عزیزم تموم کردیم! :)) اونم رفت بیرون!
رانی هلو وا کنین فشارم افتاده!!!
هرچه آید به سرم باز بگویم گذرد
وای از این عمر که با میگذرد، میگذرد
ديروز داشتم تو اتاقم درس ميخوندم،بابام اومد تو اتاق يه چرخی زد ديد كولر روشن نيست كه خاموش كنه،
شوفاژ اتاقم هم كه خراب بود خدا رو شكر! :دی
اونم نميتونست ببنده چراغ رو خاموش كرد رفت!
من :|||||||
هرچه آید به سرم باز بگویم گذرد
وای از این عمر که با میگذرد، میگذرد
یه بازار یاب جاروبرقی اومد در خونمون رو زد،
تا در رو باز کردم قبل از اینکه حرفی زده بشه
پرید تو خونه و یه کیسه کود گاوی رو خالی کرد رو فرشمامون! :||||
بعد گفت : اگه من قادر به جمع کردن همه اینها ظرف مدت 3 دقیقه با این جارو برقی قدرتمند نباشم، حاضرم تمام اینها رو بخورم!
گفتم: سس سفید میخوای یا قرمز؟!
گفت: چرا؟!
گفتم: یک ساله که قبض برقمون رو ندادیم، صبح اومدن برقمونو قطع کردن!!!
هرچه آید به سرم باز بگویم گذرد
وای از این عمر که با میگذرد، میگذرد