بالا
 تعرفه تبلیغات




 دانلود نمونه سوالات نیمسال دوم 93-94 پیام نور

 دانلود نمونه سوالات آزمونهای مختلف فراگیر پیام نور

صفحه 5 از 5 اولیناولین ... 345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 47 از مجموع 47

موضوع: فدک ... ( پرسش ها و پاسخ ها ) ؟؟ .:.

  1. #41
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    :: خشم فاطمه عليها السلام همان خشم خداوند است

    با توجّه به آن چه بيان شد كه فاطمه زهرا عليها السلام، پاره تن پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله، همواره تا واپسين لحظه هاى زندگى خود خواهان حق خويش بود، و در حالى از دنيا رفت كه بر ابوبكر خشمناك بود و از او روى برگرداند.

    نگارنده نامه گفته است:

    زهرا زنى مانند ديگر زنان است... حال چه تفاوتى مى كند اگر به سبب واگذار نشدن فدك به او، بر ابوبكر خشم گرفته باشد؟


    در اين جا براى روشن شدن ذهن ايشان جا دارد كه به اين حديثِ صحيح توجّه كنيم:
    رسول خدا صلى اللّه عليه وآله ـ آن گونه كه تمام دانشمندان مسلمان روايت نموده اند ـ فرموده بود:


    يا فاطمة! اِنّ اللّه تعالى يغضب لغضبك ويرضى لرضاك... .

    اى فاطمه! خداوند به غضب تو غضبناك و به خوشنودى تو خوشنود مى گردد... .


    و بسيارى از بزرگان اهل تسنّن اين حديث را نقل كرده اند، برخى از راويانِ بزرگ اين حديث عبارتند از:

    ـ حافظ ابو موسى ابن مثنّى بصرى (252)(1).
    ـ حافظ ابوبكر ابن ابى عاصم (287)(2).
    ـ حافظ ابو يعلى موصلى (307)(3).
    ـ حافظ ابو القاسم طبرانى (360) در(4).
    ـ حافظ حاكم نيشابورى (405)(5).
    ـ حافظ ابو سعد خركوشى (406)(6).
    ـ حافظ ابو نعيم اصفهانى (430)(7).
    ـ حافظ ابو الحسن ابن اثير (630)(8).
    ـ حافظ محبّ الدين ابن نجّار بغدادى (643)(9).
    ـ حافظ ابو المظفّر سبط ابن جوزى (654)(10).
    ـ حافظ محبّ الدين طبرى (694)(11).
    ـ حافظ ابو حَجّاج مزّى (742)(12).
    ـ حافظ ابن حجر عسقلانى (852)(13).
    ـ حافظ ابن حجر مكّى (954)(14).
    ـ حافظ على متّقى هندى (975)(15).
    ـ حافظ ابو عبداللّه زرقانى مالكى (1122)(16).



    .................................................. .................
    (1) ذخائر العقبى: 82 و 83 .
    (2) الإصابه: 8 / 57 ، شرح المواهب الدنيّه: 4 / 330.
    (3) كنز العمّال: 12 / 111 حديث 34238.
    (4) معجم الكبير: 1 / 108 حديث 182 و 22 / 401 حديث 1001.
    (5) مستدرك حاكم: 3 / 167 حديث 4730.
    (6) ذخائر العقبى: 82 و 83 .
    (7) فضائل الخلفاى ابى نُعيم: 124 و 125 حديث 140،
    كنز العمّال: 12 / 111 حديث 34238.
    (8) اُسد الغابة: 6 / 224.
    (9) كنز العمّال: 13 / 674 حديث 37725.
    (10) تذكرة خواص الاُمّة: 279.
    (11) ذخائر العقبى: 82 و 83 .
    (12) تهذيب الكمال: 22 / 379.
    (13) الإصابه: 8 / 56 ، تهذيب التهذيب: 12 / 442.
    (14) الصواعق المحرقه: 105.
    (15) كنز العمّال: 12 / 111 حديث 34238 و 13 / 674 حديث 37725.
    (16) شرح مواهب الدنيّه: 4 / 3030.


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  2. #42
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    بخش چهارم: بررسى سه مورد مهم

    مطالبى در مورد فدك بررسى و حق مطلب آشكار شد امّا از اشكالات و پرسش هاى نگارنده نامه سه مورد بى پاسخ باقى مانده است كه در اين بخش به آن ها مى پردازيم.

    :: شيعه از زمين به زنان ارث نمى دهد

    نگارنده در فراز ديگرى از نامه خويش مى نويسد:
    شگفت تر از همه اين ها نكته اى است كه بر بسيارى پنهان مانده و آن نكته چنين است:


    در مذهب شيعه اماميّه زنان از زمين هيچ ارثى نمى برند. بنا بر اين چگونه شيعيان امامى ارث برى فاطمه رضوان اللّه عليها را از فدك روا مى دانند در حالى كه آنان طبق مذهبشان به زنان از زمين ارث نمى دهند؟!!


    كلينى در كتاب كافى بخش جداگانه اى با اين عنوان باز كرده است:

    «زنان از زمين هيچ ارثى نمى برند». وى در آن بخش روايت مى كند كه ابو جعفر (امام باقر سلام اللّه عليه) فرمود: «زنان از زمين و ملك هيچ ارثى نمى برند»(1).


    همچنين طوسى در تهذيب(2) و مجلسى در بحار الانوار(3) از ميسر... و از محمّد بن مسلم... و از عبدالملك بن اعين از يكى از آن دو (امام باقر يا امام صادق سلام اللّه عليهما) اين گونه نقل كرده اند كه براى زنان هيچ سهمى از خانه ها و زمين نيست.


    .................................................. .............
    (1) كافى: 7 / 127 ـ 130 حديث هاى 1 ـ 11.
    (2) تهذيب الاحكام: 9 / 298 و 299 حديث هاى 26 ـ 31.
    (3) بحار الانوار: 104 / 351 و 352 حديث هاى 4، 6 و 7.


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  3. #43
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    :: توضيح اشتباه

    در پاسخ به اين فراز از نامه مى گوييم: شگفتا از بى توجّهىِ اين محقق و پژوهشگرِ حقيقت ـ اگر نگوييم تظاهر به نادانى ـ زيرا در مذهب شيعه اماميه زن فقط از همسرش از زمين و ملك ارث نمى برد، نه از طرف پدرش و ديگران. پس چگونه اين محقّق و پژوهشگرى كه مدّعى است «بايد آزادانديش و بى طرف باشيم» چنين نسبتى را بر مذهب شيعه اماميّه روا مى دارد كه آنان قائل به آن نيستند؟

    آرى، شيعيان زن را از زمين و ملك، ارث مى دهند، مگر آن كه شخص فوت شده شوهرش باشد، و كتاب هاى فقه و حديث شيعيان ـ كه نزد همگان يافت مى شود ـ شاهد اين سخن است.

    موضوعى كه در كتاب كافى و ديگر كتاب ها نيز آمده از همين موارد است، زيرا موضوع ارث نبردن زنان، پس از اين عنوان مطرح شده است كه:

    «مردى كه بميرد و بازمانده اى جز همسرش نداشته باشد».


    همچنين در ذيل عنوان «زنان از زمين هيچ ارث نمى برند» يازده روايت آمده است كه متن روايت دوم آن چنين است.
    زراره گويد: ابى جعفر (امام باقر عليه السلام) فرمود:


    إنّ المرأة لا ترث ممّا ترك زوجها من القرى.
    به زن از آن چه از شوهرش بر جا مانده از زمين ها(ى آباد شده) ارث داده نمى شود.


    متن روايت سوم نيز اين گونه است: زراره، بُكِير، فضيل و محمّد بن مسلم مى گويند كه ابى جعفر و ابى عبداللّه عليهما السلام ـ كه برخى از ابى عبداللّه عليه السلام و بعضى از يكى از آن دو روايت كرده اند ـ فرمود:

    إنَّ المرأة لا ترث من تركة زوجها من تربة دار أو أرض.
    زن از آن چه شوهرش بر جا گذاشته، از زمين منزل و از زمين ارث داده نمى شود(1).



    .......................................
    (1) ر.ك كافى: 7 / 126 ـ 130.


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  4. #44
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    :: بررسى حديث «إنّ الأنبياء لم يُورّثوا ديناراً ولا درهماً»

    يكى ديگر از مواردى كه نگارنده نامه اشاره كرده است حديث:
    «إنّ الأنبياء لم يورثوا ديناراً ولا درهماً»
    است. وى مى نويسد:
    «كلينى در كافى از ابى عبداللّه عليه السلام نقل كرده است كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:

    وإنّ العلماء ورثة الأنبياء، إنّ الأنبياء لم يورّثوا ديناراً ولا درهماً ولكن ورّثوا العلم، فمن أخذ منه أخذ بحظّ وافر.
    همانا علما از پيامبران ارث مى برند; به راستى كه پيامبران دينار و درهم به ارث نگذاشته اند، بلكه علم به ارث گذاشته اند. پس كسى كه از آن برگيرد سهم بسيار برده است(1).


    وى ادامه مى دهد كه مجلسى در مرآة العقول(2) از كلينى نقل مى كند و مى گويد:
    اين حديث دو سند دارد كه سند نخست آن مجهول و دومين سند آن حسن يا موثّق است كه از صحيح كمتر نمى باشند.
    به اين ترتيب، اين حديث در يكى از سندهايش موثّق است و مى توان به آن احتجاج كرد.

    پس چرا علماى شيعه على رغم شهرت اين حديث از آن چشم پوشى مى كنند؟

    و شگفت تر آن كه اين حديث در نزد شيعه به حدّى از صحّت رسيده كه خمينى در كتاب خود حكومت اسلامى براى جواز ولايت فقيه بدان استناد كرده است.
    پس چرا به حديثى كه انتساب آن به رسول خدا صلى اللّه عليه وآله صحيح است توجّه نمى شود با آن كه ما اتّفاق نظر داريم كه با وجود نص، اجتهاد جايى ندارد؟

    و چرا از اين حديث در بحث ولايت فقيه بهره گرفته مى شود، امّا در مسئله فدك واگذاشته مى شود؟

    پس آيا در اين قضيّه خوش آمدن دل (مزاج) قضاوت نمى كند؟».

    .............................
    (1) كافى: 1 / 34 حديث 1، باب ثواب العالم والمتعلّم.
    (2) مرآة العقول: 1 / 111 حديث 1.


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  5. #45
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    :: پاسخ به اشكال

    ما در پاسخ اين پرسش مى گوييم:
    ما به اين حديث عمل مى نماييم و با بودن نص، اجتهاد نمى كنيم و در قضيّه فدك آن را وا نمى گذاريم، ولى نگارنده نامه به معناى روايت نرسيده و به كلمات علماى شيعه درباره آن توجّه نكرده است.
    وى گمان كرده كه معناى اين حديث مضمون همان حديثى است كه به پيامبر صلى اللّه عليه وآله نسبت داده اند: «إنّا معاشر الأنبياء لا نورث».
    البتّه اين جا يك خطاى بزرگ است; چرا كه در روايت كلينى رحمه اللّه آمده است:
    «لم يورّثوا»; «به ارث نگذاشتند» ، در حالى كه در روايتى كه آنان نقل كرده اند آمده است: «لا نورث»; «ارث نمى گذاريم».

    چقدر بين اين دو عبارت تفاوت وجود دارد؟
    اين روايت ـ با توجّه به ظاهر عبارت «لم يورّثوا»; «به ارث نگذاشتند» ـ خود دليلى است بر اين كه فدك هديه و بخششى از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله به پاره تنش فاطمه زهرا عليها السلام بوده است، و اين دليلى است بر اين كه فدك در زمان حيات پيامبر صلى اللّه عليه وآله از ملكيّت ايشان خارج شده بود. به اين ترتيب، اين روايت با رواياتى كه اهل تسنّن در ذيل آيه شريفه:

    (وَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ)(1) نقل كرده اند، يكديگر را تصديق مى كنند.


    با اين حال آن گونه كه در روايات و كلمات علماى هر دو طايفه آمده است، پيامبر ما صلى اللّه عليه وآله چيزهايى مثل شمشير، عمامه و... را از خود بر جاى گذاشته و ديگران آن ها را از او به ارث برده اند و اين موضوع نيز از جمله دلايل بطلان سخنى است كه به آن حضرت نسبت داده اند... .
    احمد بن حنبل با سند صحيح اين گونه نقل مى كند كه ابن عبّاس مى گويد:

    هنگامى كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله از دنيا رفت و ابوبكر جانشين وى شد، عبّاس و على عليه السلام درباره آن چه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله از خود به جا گذاشته بود اختلاف پيدا كردند و...(2).


    چنان كه ملاحظه مى كنيد در اين نقل تصريح شده است كه آن حضرت چيزهايى از خود به جا گذاشته بود، گرچه ما درباره اختلافات مطرح شده بين امير مؤمنان على عليه السلام و عبّاس و روايات و نظريه هايى از اين دست ـ كه كمى پيش تر نيز نقل كرديم ـ ترديد داريم.
    به اين ترتيب معناى روايت شيخ كلينى رحمه اللّه ـ به ويژه به قرينه عبارت نخست كه فرمود: «إنّ العلماء ورثة الأنبياء»; «همانا علما وارثان پيامبرانند» و عبارت پايانى آن كه فرمود:
    «فمن أخذ منه أخذ بحظٍّ وافر»; «پس هر كس كه از آن برگيرد سهم فراوانى برده است» ـ چنين مى شود:
    پيامبران نيامده اند كه مال جمع كنند و دينار و درهم ذخيره نمايند و آن ها را پس از خود براى وارثان خويش بگذارند، بلكه آنان با دانش و حكمت به سوى اُمّت هايشان آمده اند، و همواره همّتشان تزكيه جان ها و تعليم دانش بوده است «پس كسى كه از آن برگيرد سهم فراوانى برده است».
    البتّه اين منافاتى ندارد با اين كه پيامبران چيزهايى را كه همچون ديگر مردمان در زندگى دنيايى خويش حتّى در واپسين لحظات آن بدان ها نياز داشته اند، مانند شمشير، مركب و موارد ديگر بر جا گذاشته باشند و پس از آن ها وارثان شرعيشان آن ها را به ارث برده باشند.
    به اين ترتيب هويداست كه استناد نگارنده نامه به اين روايت، براى دفاع از ابوبكر در ماجراى فدك، هيچ ثمرى ندارد، بلكه ـ چنان كه پنهان نيست ـ زيان اين روايت براى آن چه او قصد نموده بيشتر است.
    چه بسا اين روايت و مانند آن اشاره اى باشد به اين كه بايستى اصحاب و ياران پيامبر صلى اللّه عليه وآله نيز در علم، اخلاق و كردار همچون پيامبران باشند تا عالمانى در امّت باشند كه نقش ايشان را پس از آن حضرت در تزكيه اُمّت و تعلّم كتاب و سنّت ايفا كنند، نه آن كه صحابه پيامبر بودن را فرصتى براى دستيابى به اهداف دنيايى خويش قرار دهند.
    همچنين اين روايت اشاره دارد به احوال ناپسند برخى از بزرگان صحابه پيامبر صلى اللّه عليه وآله كه بر خلاف سيره نبوى و آموزه هاى اسلام، اموال بسيار و هزاران قطعه طلا و نقره از خود به ارث گذاردند. آن چنان كه در شرح حال كسانى همچون طلحه، زبير، عبدالرحمان بن عوف و امثال ايشان سخنان تأسّف بارى آمده است.


    حافظ ذهبى مى نويسد: ابن سعد به سند خود اين گونه نقل مى كند:

    هنگامى كه طلحه كشته شد يك ميليون و دويست هزار درهم نزد خزانه دارش بود و درختان و املاكش به سى ميليون درهم قيمت گذارى شد.
    آن گاه ذهبى مى نويسد:
    عجيب تر از اين نقل، سخنى است كه ابن
    طلحه سيصد بار شتر طلا از خود به ارث گذاشت(3).

    جوزى در ذيل حديثى درباره او آورده كه همچنين ذهبى مى افزايد:
    ابن قُتَيْبَه گفته است كه محمّد بن عتبه از ابو اسامه، از هُشام از پدرش روايت نموده كه زبير پنجاه ميليون درهم املاك و پنجاه ميليون درهم أعيان از خود به ارث گذاشت.
    و نيز ابن عُيَيْنَه از هُشام از پدرش نقل نموده كه اموال زبير به چهل ميليون درهم تقسيم شد(4).
    احمد بن حنبل نيز با سندى كه راويان آن ثقه و مورد اعتماد هستند از شقيق چنين نقل مى كند:
    روزى عبدالرحمان نزد اُمّ سَلَمه رفت و گفت:

    اى مادر مؤمنان! من مى ترسم كه از دنيا بروم در حالى كه اموالم از اكثر قريش بيشتر است، زمينى براى خود خريده ام به چهل هزار دينار.
    اُمّ سَلَمه گفت: فرزندم! انفاق كن كه من از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله شنيدم كه مى فرمود:
    إنّ من أصحابي من لن يراني بعد أن افارقه(5).
    از ميان اصحاب من كسانى هستند كه بعد از آن كه از آنان جدا شوم هرگز مرا نخواهند ديد.


    آرى، اينان همان كسانى هستند كه هرگز رسول خدا صلى اللّه عليه وآله را نخواهند ديد، و هرگز در جهان آخرت با او نخواهند بود، بلكه از كنار حوض كوثر رانده مى شوند آن سان كه چهارپايان رانده مى شوند...; آن گونه كه در حديث صحيح نزد عموم مسلمين آمده است.
    اين در حالى است كه اينان در آغاز، از شمار فقيرانى بودند كه هيچ چيزى نداشتند. به عنوان نمونه مى توانيد وضعيّت زبير را ببينيد. همسرش اسماء دختر ابابكر ـ آن گونه كه در روايت بُخارى و مسلم آمده است ـ مى گويد:
    هنگامى كه زبير مرا به همسرى خود گرفت، هيچ چيز ـ جز اسبش ـ نداشت، من آن را نگه دارى مى كردم و علوفه مى دادم...; تا اين كه ابوبكر خدمتكارى برايم فرستاد و رسيدگى اسب از دوشم برداشته شد، گويا مرا آزاد نمود(6).


    امّا آن دسته از اصحاب رسول خدا صلى اللّه عليه وآله كه خود را از دنيا فارغ كرده بودند و هيچ سيم و زرى از خود به ارث نگذاردند، تنها آنان پس از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله شايستگى پيش گامى و الگو بودن براى اُمّت را داشتند و اينان امير مؤمنان على عليه السلام و شيعيان او مانند ابوذر، سلمان، مقداد، عمّار و امثال آن ها هستند.

    شيعه و سنّى نقل كرده اند كه امام حسن عليه السلام فرداى خاكسپارى پدرش حضرت امير عليه السلام خطبه اى خواند و فرمود:

    لقد فارقكم بالأمس رجل ما سبقه الأوّلون بعلم ولا يدركه الآخرون.
    كان رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله يعطيه الراية فلا ينصرف حتّى يفتح له، ما ترك بيضاء ولا صفراء، إلاّ سبعمائة درهم فضل من عطائه كان يرصدها لخادم لأهله(7).


    ديروز مردى شما را ترك كرد كه گذشتگان در علم و دانش بر او پيشى نگرفتند و آيندگان او را درك نمى كنند.
    آن گاه كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله پرچم خويش را به او مى داد، او باز نمى گشت تا آن كه فاتح و پيروز گردد. او هيچ زر و سيمى از خود بر جاى نگذاشت جز هفتصد درهم كه از فزونى حقوق خود (از بيت المال) پس انداز كرده بود تا براى خانواده اش خدمتكارى خريدارى كند.


    ............................
    (1) سوره اسراء: آيه 26.
    (2) مسند احمد: 1 / 13.
    (3) سير اعلام النبلاء: 1 / 39 و 40.
    (4) سير اعلام النبلاء: 1 / 65 .
    (5) مسند احمد: 6 / 298، 312، 317.
    (6) سير اعلام النبلاء: 2 / 290.
    (7) سنن نَسايى: 5 / 112 حديث 8418 ،
    معجم الكبير 3 / 80 حديث هاى 2722 ـ 2725،
    حلية الأولياء: 1 / 65 و ديگر منابع.


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  6. #46
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    :: چرا على عليه السلام در دوران حكومتش فدك را پس نگرفت؟


    سومين نكته اى كه بايد بررسى شود اين پرسش است كه چرا على عليه السلام در دوران حكومتش فدك را پس نگرفت؟


    در پاسخ مى گوييم كه امير مؤمنان على عليه السلام در نامه اى كه به سهل بن حنيف نوشته فرموده اند:

    بلى، كانت في أيدينا فدك من كلّ ما أظلّته السماء، فشحّت عليها نفوس قوم وسخت عنها نفوس آخرين، ونعم الحكم اللّه، وما أصنع بفدك وغير فدك والنفس مظانّها في غد جدث...(1).

    آرى، از تمام آن چه آسمان بر آن سايه افكنده بود تنها فدك در دست ما بود. پس عدّه اى به همان نيز حرص ورزيدند و عدّه اى ديگر سخاوتمندانه از آن گذشتند. البتّه خداوند بهترين حكم كننده است. من با فدك و غير آن چه كارى دارم كه جايگاه فرداى هر كس قبر است... .


    همچنين محمّد بن بابويه معروف به شيخ صدوق رحمه اللّه با سند خود روايت نموده كه ابو بصير مى گويد: به امام صادق عليه السلام گفتم: چرا امير مؤمنان على عليه السلام هنگامى كه حكومت بر مردم را در دست داشت فدك را باز پس نگرفت؟ براى چه آن را رها كرد؟

    آن حضرت فرمود:


    لأنّ الظالم والمظلوم كانا قدما على اللّه عزّوجل وأثاب اللّه المظلوم وعاقب الظالم، فكره أن يسترجع شيئاً قد عاقب اللّه عليه غاصبه وأثاب عليه المغصوب(2).


    زيرا ظالم و مظلوم هر دو در پيشگاه خداوند عزّوجل قرار گرفتند و خداوند به مظلوم پاداش داد و ظالم را عقاب نمود. او خوش نداشت چيزى را باز ستاند كه خداوند غاصبش را به سبب آن كيفر كرد و آن را كه حقّش غصب شده جزا داد.


    ..............................
    (1) نهج البلاغة: 417.
    (2) علل الشرايع: 1 / 185 حديث 1.


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




  7. #47
    javad jan آواتار ها
    • 19,067
    مدیر بخش

    عنوان کاربری
    مدیر کل تالار فنی و مهندسی
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل تحصیل
    تهران
    شغل , تخصص
    کارشناس کنترل پروژه
    رشته تحصیلی
    مدیریت اجرایی
    راه های ارتباطی

    پیش فرض

    :: راز مطالبه فدك در دو عبارت


    با توجّه به پژوهشى كه در مورد مسئله فدك انجام يافت بايد گفت:

    حقيقت امر اين است كه قضيّه غصب فدك تنها غصب يك باغ و مِلك نبود، بلكه هدف چيز ديگرى بود.


    به همين جهت وقتى حكمران عبّاسى از امام كاظم عليه السلام مى خواهد كه محدوده فدك را مشخص كنند، امام عليه السلام مى فرمايند:

    أمّا الحدّ الأوّل: فعريش مصر، والثاني: دومة الجندل، والثالث: أُحد، والرابع: سيف البحر(1).
    حد نخست آن صحراى مصر و حدّ ديگرش دومة الجندل، حدّ سوم آن كوه اُحد و حدّ چهارم آن كرانه دريا است.


    امام كاظم عليه السلام از راز مطالبه فدك اين گونه پرده برمى دارند، و مى توان آن را در دو عبارت خلاصه كرد:

    1 ـ اعلام حق امير مؤمنان على عليه السلام بر امامت و خلافت پس از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله و اين كه قريش به آن حضرت خيانت كردند و انصار او را وانهادند.

    2 ـ اعلام ناشايستگى ابوبكر براى خلافت و امامت پس از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله به سبب نداشتن شرط هاى لازم آن و محقّق نشدن اجماع بر او. اگر محقّق شدن امامت را به غير نص بپذيريم.


    اين همان راز طلب كردن فدك است، ولى منافقان و دورويان اين نكته را نمى فهمند و يا خود را به نادانى مى زنند، البته «خداوند بهترين حكم كننده است». آن سان كه امير مؤمنان على عليه السلام نيز فرمودند(2).

    «إنّا للّه وإنّا إليه راجعون،
    وسيعلم الّذين ظلموا أيّ منقلب ينقلبون،والعاقبة للمتّقين، والحمد للّه ربّ العالمين».


    .:.پايان.:.


    ....................................
    (1) بحار الانوار: 48 / 144.
    (2) ر.ك صفحه 137 از همين كتاب.


    اطلسATLAS ( از القاب حضرت عباس به معنی بسیار شجاع )




صفحه 5 از 5 اولیناولین ... 345

برچسب برای این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •