-
06-22-2009, 05:00 PM
#431
تاثیر آواز خواندن بر سلامتی
اگر تا به حال میل به آواز خواندن به شما دست داده است—چه زیر دوش حمام، چه در اتومبیل، یا شاید هم در مهمانی که هیچکس را آنجا نمی شناختید—باید باآغوش باز پذیرای آن باشید. این هنر باستانی نه تنها حس خوبی به آدم می دهد، بلکه می تواند سلامتیتان را هم تقویت کند، احساس درد و ناراحتیتان را برطرف کند و حتی عمرتان را طولانی تر کند.
اگر از صدایتان به جز صحبت کردن، برای آواز خواندن هم استفاده کنید، فواید بسیار زیادی نصیبتان می شود. سوزانا هانسر، رئیس دپارتمان موسیقی درمانی در دانشگاه موسیقی برکلی، می گوید، "وقتی به جای حرف زدن، آواز می خوانید، در صدایتان آهنگ، موسیقی و اوج و حزیز دارد که باعث می شود بتوانید خود را عمیق تر بیان کنید. ازآنجا که خواندن عملی درونی است (که به بدن ما مربوط می شود) مطمئناً تغییراتی را در جسممان پدید می آورد."
آواز خواندن استرس و درد را کاهش می دهد
براساس گفته های پاتریشیا پرستون رابرتز، یک متخصص موسیقی درمانی در شهر نیویورک، تحقیقات ومطالعات ثابت کرده است که آواز خواندن موجب پایین آوردن ضربان قلب، فشار خون، و استرس می شود. او از آواز برای کمک به بیمارانی که از انواع مختلف بیماری ها و مشکلات روحی و فیزیکی رنج می برند، استفاده می کند.
او می گوید، "برخی افرادی که دچار آسیب های روانی شده اند گاهی اوقات دوست دارند بدن فیزیکیشان را ترک کنند. به نظر می رسد که آواز خواندن خیلی از راه های عصبی که درد از آن عبور می کند را می بندد."
آواز خواندن برای سالخورده ها
به نظر می رسد که آواز خواندن، مخصوصاً به صورت دسته جمعی، فواید بسیار زیادی را برای افراد سالخورده به همراه دارد. در تحقیقی که برای بررسی تاثیر آواز خواندن بر سلامت افراد 55 سال و بالاتر انجام گرفت، در مدرسه موسیقی در واشنگتن، یک گروه آوازخوانی مخصوص سالخورده ها شکل گرفت.
افراد سالخورده ای که در این گروه آواز شرکت داشتند (به همراه سالخورده های دیگری که در گروه های نویسندگی و نقاشی شرکت داشتند) درمقایسه با افرادی که در گروه کنترل بودند، پیشرفت بسیار قابل ملاحظه ای در وضعیت سلامتی خود داشتند. ازجمله پیشرفتهای آنها، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- 30 مرتبه ویزیت دکتر کمتر
- مشکلات بینایی کمتر
- بروز افسردگی کمتر
- نیاز کمتر به دارو
- افتادن ها و سایر آسیب دیدگی های کمتر
حتی محقق اصلی این تحقیق، دکتر کوهن، رئیس مرکز پیری و سلامتی در دانشگاه جورج واشنگتن، هم از تاثیرات شگرفی که تحقیق به اثبات رساند، متعجب بود. او در این رابطه می گوید، "تعجب من به خاطر این نیست که آواز خواندن عملی فایده بخش است، تعجبم از شدت تاثیر آن بر وضعیت سلامت شرکت کننده است. سن متوسط این شرکت کننده ها 80 سال بود. این سن همانطور که می دانید بالاتر ازسن قابل انتظار است، بنابراین اگر بخواهیم واقعبینانه نگاه کنیم، اگر قرار باشد تاثیری ایجاد شود، انتظار ما این خواهد بود که مرگ و میر گروه شرکت کننده نسبت به گروه کنترل کمتر بوده اشد. اینگه پیشرفت وضعیت سلامتی آنها تا این حد زیاد بوده مایه تعجب است."
خود شرکت کننده ها هم پیشرفت هایی را در وضعیت سلامتی خود مشاهده کردند که از قرار زیر است:
- داشتن احساسی بهتر هم در زندگی روزمره و هم هنگاه آواز خواندن
- ارتقاء کیفیت صدای عادیشان
- پیر نشدن تن صدای صحبت کردنشان
- تنفس آسانتر
- فرم بدنی بهتر
آواز خواندن و بیماری آلزایمر
دکتر اسمیت از انجمن آلزایمر که می خواست بیشتر روی تاثیر آواز خواندن بر داشتن احساس بهتر تحقیق کند، گروه آوازی برای افراد مبتلا به جنون، مشکلات حافظه و بیماری آلزایمر، برپا کرد.
او در این رابطه می گوید، "ما با اشتیاق و علاقه زیادی کار گروه را دنبال می کردیم. خانواده ها باور دارند که این گروه زندگی آنها را بهتر کرده و به طریقی باعث شده که افراد حال بهتری داشته باشند و بیشتر عمر کنند."
کلیو بالارد، رئیس تحقیقات انجمن آلزایمر می گوید، "قسمت هایی از مغز که با حرف زدن عمل می کند متفاوت از قسمتی است که روی موسیقی پردازش می کند که آن قسمتی است که این امکان را فراهم می کند که حتی افرادیکه قادر به حرف زدن نیستند هم بتوانند از موسیقی لذت ببرند. مردم از انجام کارهای گروهی لذت می برند و شواهد زیادی وجود دارد که ثابت می کند فعالیت اجتماعی برای افراد مبتلا به زوال عقل مفید است."
مربی آواز، لیز مک ناتن در این زمینه می گوید، "این جلسات تاثیرات مفیدی بر قدرت شناخت، توانایی های فیزیکی و احساسی شرکت کننده ها داشته است. به نظر می رسد که موسیقی توانایی دست یافتن به کلمات را دارد. موسیقی آنقدر قدرتمند است که حتی افرادیکه توانایی حرف زدن خود را از دست داده اند هم می توانند به آوازها و اشعار آن دست پیدا کنند."
آواز خواندن سیستم ایمنی و سلامت عمومی بدن را ارتقاء می دهد
تحقیقات مختفی نشان داده است که آواز خواندن می تواند سیستم ایمنی بدن را هم تقویت کند. تحقیقی که در دانشگاه فرانکفورت در آلمان انجام گرفت، نشان داد که مقدار هموگلوبین a و کورتیزول—نمادهای تقویت سیستم ایمنی-- اعضای یک گروه آواز بعد از خواندن یکی از آوازهای موتزارت، بالا رفته است. فقط گوش دادن به موسیقی به تنهایی این تاثیر را به دنبال ندارد.
در تحقیق دیگری، اعضای یک گروه آواز، پرسشنامه هایی را برای گزارش واکنش های فیزیکی و روانی خود به آواز خواندن پر کردند. این افراد اینطور گزارش کردند:
- تقویت ظرفیت ریه
- انرژی بالاتر
- تسکین آسم
- فرم بدنی بهتر
- قویت حس ریلکسیشن و اوضع و احوال روحی و اعتماد به نفس
آواز خواندن و هنر بعنوان یک روش درمانی پذیرفته شده است
این روزها در سراسر جهان، انواع و اقسام هنرها بعنوان روش های درمانی شناخته شده اند. درواقع، در تحقیقی که توسط انجمن هنر در سلامت در امریکا انجام گرفت، مشخص شد که 68 درصد از بیمارستان های تحت تحقیق درمیان روش های درمانی خود از هنردرمانی نیز استفاده می کنند.
ناجویکوف، رئیس این انجمن میگوید، "هنر به بیمارستان ها کمک کرده است که تسهیلات خود را انسانی تر کنند. این یک ارتباط اجتماعی وب به حساب می آید و احساس بیماران را نسبت به بهبودی خود، تقویت می کند. این روش ها واقعاً رضایت بیماران را از نحوه درمان خود چندبرابر می کند."
اگر می خواهید داوطلب باشید، آواز خواندن در بیمارستان شروع بدی نیست—نه فقط برای بیماران، برای خودتان هم.
-
06-22-2009, 05:01 PM
#432
معانی رنگ گلها ، تعداد شاخه های گل
معانی رنگ گلها ، تعداد شاخه های گل !
آگاهی از معانی رنگ گلها، تعداد شاخه های گل در یک دسته می تواند ما را در اهدای درست و افزایش تاثیرگذاری آنها یاری دهد
فراموش نکنید که لازم نیست حتما منتظر موقعیت و اتفاق خاصی برای هدیه گل به کسانی که دوستشان دارید باشید، در حقیقت گل هدیه ایست که اگر به صورت غیر منتظره تقدیم شود ارزش بیشتری دارد.
● معنی تعداد شاخه گلها بصورت کلی در یک دسته
- ۱ شاخه گل نشانه توجه یک فرد به طرف مقابل
- ۳ شاخه گل نشانه احترام به طرف مقابل
- ۵ شاخه گل نشانه علاقه و محبت به طرف مقابل
- ۷ شاخه گل نشانه عشق
● معنی تعداد شاخه گل های رز در یک دسته
- ۱ شاخه رز : یک احساس عاشقانه فقط برای تو
- ۳ شاخه رز: دوستت دارم
- ۵ شاخه رز: بی نهایت دوستت دارم
- ۱۲ شاخه رز : عشق ما به یک عشق دو طرفه تبدیل شده است
- ۳۶ شاخه رز : احساس وابستگی رمانتیک
- ۹۹ شاخه رز : عشق من برای تو جاودانه و تا ابد می باشد.
- ۳۶۵ شاخه رز : هر روز سال به تو می اندیشم و دوستت دارم.
- همچنین ۱۰ شاخه گل لاله عمومآ به نشانه یک عشق بی نظیر است بکار برده می شود.
● معنی رنگ رزها
- رز قرمز : رز قرمز کم رنگ به نشانه " دوستت دارم" می باشد و رز قرمز پر رنگ به معنی زیبایی بی انتهاست.
- رز زرد : امروزه رز زرد به معنی شادی و خوشحالی می باشد ولی در گذشته این رنگ رز معنی کاهش میزان علاقه و وفاداری را داشت.
- رز سفید : رز سفید به معنی عشق روحانی و پاک است و در دسته گل عروس به معنی احساس عاشقانه شادی آور می باشد.
- رز ارغوانی : این رز به معنی تمایل و اشتیاق فرد به طرف مقابل است.
و رز نارنجی به معنی "من فریفته و دلباخته تو هستم" می باشد.
- رز معطر : بدین معنی است که عشق در نگاه اول بوجود آمده است.
- رز صورتی : رز صورتی کم رنگ به معنی تحسین ، ستایش ، وقار و شایستگی و زیبایی می باشد و رز صورتی پر رنگ به معنی تشکر از طرف مقابل است.
- به طور کلی تمام رزهای کم رنگ به معنی دوستی با طرف مقابل می باشند.
● ترکیب رنگهای مختلف رز در یک دسته گل
- ترکیب رز زرد و قرمز در یک دسته گل به معنی" تبریک " در هر مناسبتی می باشد.
- ترکیب رز زرد و نارنجی در یک دسته گل به معنی علاقه زیاد به طرف مقابل است.
- ترکیب رز قرمز و سفید به معنی یگانگی و اتحاد با طرف مقابل می باشد
-
06-22-2009, 05:01 PM
#433
موسیقی درمانی برای بیماران اسکیزوفرنی
بنابر تحقیقات جدید، موسیقی درمانی میتواند بعضی از علایم اسکیزوفرنی را تخفیف داده و بهبود دهد. این پژوهش که در مجله روانپزشکی British Journal of Psychiatry منتشر شده است، اولین موردی است که در آن موسیقی درمانی برای افرادی که دچار اسکیزوفرنی حاد هستند به کار گرفته شده است
و توسط محققینی از کالج سلطنتی لندن و درمانگرانی از مرکز سلامت روانی North West London رهبری و اداره میشود.
در این تحقیق کوچک، 81 بیمار مقیم در چهار بیمارستان لندن به طور تصادفی انتخاب شده اند تا از موسیقی درمانی یا درمان عادی بهره مند شوند. این افراد بین 8 تا 12 جلسه به صورت یک بار در هفته و به مدت 45 دقیقه از موسیقی درمانی بهره مند شده اند. در طی جلسات، بیماران به سازهای مختلف دسترسی داشته و از طرف درمانگران به ابراز درونیات خود با موسیقی، تشویق میشوند.
در ابتدا درمانگر با دقت به موسیقی بیمار گوش فرا میدهد و از نزدیک با او همراهی میکند و در پی یافتن چگونگی وضعیت احساسی او که به شکل موسیقی ابراز میشود، است.
سپس درمانگر روشها و فرصتهایی برای بسط یا تغییر ماهیت این فعل و انفعال موسیقایی پیشنهاد میکند. محققین علایم اسکیزوفرنیک را محاسبه کرده و متوجه شدند که در میان بیمارانی که از موسیقی درمانی بهره مند شده بودند، پیشرفتهای بسیار بیشتری از بیمارانی که تنها به روش معمول معالجه میشدند صورت گرفته است. از جمله موارد و علایم عمومی که تحت تاثیر موسیقی درمانی شدت خود را از دست داده بودند میتوان به اضطراب، افسردگی و علایم منفی اسکیزوفرنی مانند انزوای احساسی، اشاره نمود.
با این حال محققین هشدار دادند، از آنجایی که این تحقیق در اندازه کوچک و محدود انجام گرفته است، این امکان وجود دارد که عوامل دیگری چون شدت بیماری، بر میزان کاربرد این روش تاثیر داشته باشند.
سرپرست تحقیقات، دکتر مایک کرافورد Mike Crawfordاز کالج سلطنتی لندن گفته است:" ما مدتهاست میدانیم که بعضی از درمانهای وابسته به روانشناسی میتواند به افراد مبتلا به اسکیزوفرنی کمک کندف اما تا کنون این روشها تنها در مواردی که بیمار کاملا از شرایطی پایدار برخوردار باشد، به کار رفته بود.
"این تحقیق نشان میدهد که موسیقی درمانی راهی برای کار کردن با افرادی که به شدت بدحال هستند، فراهم کرده است."
" در چنین مواقعی بیماران یافتن کلماتی که بتواند موقعیت درونی او را توصیف کند با مشکل مواجه میشوند، اما با اتکا به مهارت درمانگر این امکان برایشان فراهم میشود که از طریق تاثیرات موسیقی، شیوه بیان تازه، سودمند، خلاقانه و نشاط آوری را تجربه کنند"
اسکیزوفرنی یک بیماری مغزی مزمن، شدید و ناتوان کننده است و بنابر مطلب مندرج در وب سایت Schizophrenia.com، 1 درصد از جمعیت بریتانیا و آمریکا به این بیماری دچارند.
-
06-22-2009, 05:01 PM
#434
نگرش يا بازخورد؟!!!
اصطلاح attitude در روانشناسی به معنای «آمادگی روانی خاص برای روبروشدن با چیزها و واکنشکردن نسبت به آنهاست که معمولاً با هیجانهای خاص همراه است، ... کلمة بازخورد برای بیان این مفهوم وضع میشود (کرچ، کراچفیلد و بلاکی، 1962/1347 . توضیح صناعی در زیرنویس، ص 98ـ97). «کلمة بازخورد همراه با زندهیاد دکتر محمود صناعی ـ در کتاب فرد در اجتماع ـ به عنوان کلمهای بیگرایش که میتوان آن را برای اصطلاح attitude مورد استفاده قرار داد و در عین حال مفهومی نزدیک به مفهوم علمی مورد نظر است، از شاهنامه اقتباس گردیده ... به معنای نوعی مواجهه است و ... معادل قراردادن آن برای attitude کاملاً موجه است (منصور، 1382، ص 292-291). اما، سالها بدون توجه به تعریف فنی اصطلاح attitude، معادلهایی نظیر «گرایش، وضع ذهنی، روحیه، نگرش، رویه، وضع و حال، و نظایر آن ... رواج یافته است (منصور، دادستان، راد، 1356، ص 120).
متأسفانه شماری از مترجمان و مؤلفان متون روانشناسی، با بیتوجهی به پیشنهاد سنجیده و دقیق زندهیاد استاد صناعی، کلمة «نگرش» را که صرفاً ناظر بر معنای بعد شناختی attitude است، معادل این اصطلاح قرار دادهاند و شماری دیگر از مترجمان، با بیتوجهی مضاعف، اصطلاح احیا شدة بازخورد را به غلط معادل اصطلاح feedback به کار بردهاند.
«بازخورد» در زبان فارسی به دو معناست. معنای نخست بازخوردن (فعل غیرمرکب)، مواجه و روبروشدن است (نمونههایی از شاهنمامة فردوسی : از آن روزبانان ناپاک مرد تنی چند روزی بدو بازخورد، هم آنگه طلایه بیامد ز روم ز ناگه دو لشکر بهم بازخورد، بیامد که جوید ز گردان نبرد نگهبان لشگر بدو بازخورد). معنای دوم بازخوردن (فعل پیشوندی)، که صورت دیگر، «واخوردن» و «ناخوردن» است، به معنای نوشیدن و آشامیدن است (نمونهای از مرزباننامه: دهقان پیالهای بازخورد). پس، باز / واخوردن به معنای «خوردن» نیست و قابل استفاده برای اصطلاح feedback نیست.
__________________
-
06-22-2009, 05:01 PM
#435
روانکاوی چگونه به وجود آمد ؟
دکتر زیگموند فروید (Sigmund Freud) پایه گذار مکتب پسیکانالیز (روانکاوی) در دنیا می باشد. وی در روز ششم مه سال 1856 در شهر فرایبورگ در ایالت موراوی چکسلواکی متولد شد و در سن چهارده سالگی به همراه خوانواده خود به وین پایتخت اتریش مهاجرت کرد و تقریبا بقیه عمر خود را در آنجا گذراند .
فروید در دوران تحصیلات ابتدایی هوش چندانی نداشت و به دلیل یهودی بودنش هر روز مورد تحقیر تمسخر همکلاسانش قرار میگرفت . وی دائما احساس حقارت میکرد ولی همین احساس حقارت موجب شد در آینده از همه کسانی که او را تحقیر می کردند برتر سازد.
ناپلئون می گوید : سختی ها و محیط انسان را یا برتر از خود یا پست تر از خود و یا هم سطح میسازد . این بستگی به زمینه شخصیت فرد دارد.
فروید پس از تحصیلات مقدماتی به طب روی آورد و در دانشگاه پزشکی دانشگاه وین به تحصیل مشغول گردید . وی در دوران دانشجویی به تحقیق در مورد پی شناسی پرداخت و با دکتر ژوسف بروئر (Joseph Breuer) که پزشکی صاحب نام و عالیقدر بود آشنا شد . فروید در کلیه معاجلات دکتر بروئر همراه او بود و او را کمک می کرد.
روزی دکتر بروئر یک زن بیمار هیستریک را معالجه کرد در حال معالجه بیمار گفت : وقتی هیپنوتیزم می شود و خاطرات گذشته را به زبان می آورم احساس آرامش و بیدردی و بهبود می کنم.این عبارت دریچه ای بود بسوی پسی کانالیز .
دکتر بروئر و فروید متوجه نکته جالب و تازه ای شدند و همین نکته موجب پیدایش پسیکانالیز یا روانکاوی شد. آن نکته عبارت از این بود که بیاد آوردن و گفتن خاطرات پر هیجان گذشته یا بعبارت دیگر فاش کردن اسرار نگفتنی با رنج و نگرانی بیمار را آرام می سازد بنابراین ارزش درمانی دارد.
آنها سر انجام به این نتیجه رسیدند که هر خاطره ای همراه با مقداری انرژی عاطفی است اگر این خاطرات تلخ را حذف و یا پنهان کنیم و آنها را درون خود مخفی نگه داریم مقداری انرژی مزاحم در مغز انباشته و جمع می شود و ما را دچار درد ها و بیماری های روانی می کند ولی اگر همه اسرار ناراحت کننده درونی را که خوشایند و دلپذیر نیستند بیاد و در زبان بیاوریم انرژی متراکنم مغز ما آزاد و بیماری روحی و روانی رفع می گردد.
قبل از معالجه زن هیستریک و پیدایش نظریه فوق گمان می شد که کلیه بیماری های روانی ناشی از اختلال در دستگاه اعصاب است و لذا تمام وقات پزشکان صرف شکافتن مغز و بررسی های پیاپی می شد.
فریود در همکاری با بروئر آشکاری میدید که این کاوش ها در مغز و اعصاب فایده ای ندارد و همه بیماری هارا نمیتوان با چاقو و میکروسکوپ و سایر وسایل جراحی معالجه نمود .
از کتاب : هیپنوتیزم چیست ؟ نوشته : استاد محمد مهدی علیخواه
-
06-22-2009, 05:01 PM
#436
روانشناسي موسيقي ممنوعه :::متال و ريشه هاي ان در روانشناسی:::
برداشت شما از موسیقی چیست؟چه سبکی از ان شما را تحت تاثیر بیشتری قرار میدهد؟
تا کنون به رابطه عمیق موسیقی با روان فکر کرده اید؟
در اینجا به معرفی سبکی از موسیقی می پردازیم که می توان اکنون ان را موسیقی ممنوعه نامید.موسیقی متال و ریشه های ان در روانشناسی.
موسیقی متال از کجا امده؟
اگر به این سبک از موسیقی علاقه مند باشید حتما تا کنون پیشینه موسیقی متال را جویا شده اید؟ در اینجا قصد معرفی تاریخچه متال را نداریم ولی تا همین حد بسنده میکنیم که متال و تمامی سبک های ان ریشه از موسیقی راک اندرول گرفته اند و تمامی دنیای متال از جایی شروع شد که چهار جوان (اعضای گروه بلک سبث) بعد از دیدن یک فیلم ترسناک به این فکر افتادند که موسیقی ترسناک بسازند ! سپس این موسیقی در انگلستان (سبک هوی) و در امریکا (سبک ثرش)رشد یافت تا به جایی رسید که امروزه موسیقی متال بیشتر از بیست سبک را پوشش میدهد.
دو خصوصیت اصلی موسیقی متال ،خاص بودن این سبک و اعتراضی بودن ان است. سبک متال بر خلاف دیگر سبک ها که در اکثر انها فضای موسیقی به حال و هوای معشوق و خال لب او می پردازد ، مسایل بد زندگی – اکثرا بدترین انها- را مورد هدف قرار میدهد و شنونده را به دوباره فکر کردن درباره مسایلی مثل جنگ و همنوع کشی ، مواد مخدر و فساد و ... دعوت میکند و در پایان او را که محو ریف های تند و اتشین سازهاست با یک " چرا " ی بزرگ رها میکند تا بیشتر بیندیشید.
خاص بودن ان هم بیشتر برای این است که اهالی متال ذاتا رک هستند و بی پرده و مستقیم صحبت از مسایلی می کنند که عموما نباید صحبتی از انها به میان اید.
اگر با جوایزی مثل " جرمی " و "ام تی وی میوزیک " اشنایی داشته باشید و انها را از سالهای پیشین دنبال کرده باشید حتما متوجه این مسئله شده اید که دیگر سالهاست از جایزه ویژه بهترین متال سال، بهترین اجرای متال و ... خبری نیست.این جوایز تبدیل شده به بهترین راک پاپ سال که ان هم پس از اعلام کاندیداها به دختربچه های معمولا کم سن و سال تعلق میگیرد که از برنامه های کشف ستاره هایی مثل "امریکن آیدل" راه به دنیای مثلا موسیقی باز کرده اند.همه اینها دلایلی است که ثابت میکند اهالی مهد متال دیگر دنبال ان نیستند. دلایل ان را هم میتوان در این موضوع جستوجو کرد که انان تقریبا دیگر مشکلی برای اعتراض کردن ندارند، اگر هم عده ای محدود دارند ،سیاست های دولتشان انان را در خیل عظیمی از موسیقی های پوچ که شرط اول ورود به ان ها مانکن بودن است حل کرده است.
در تمامی دنیا اقلیت هایی هستند که این موسیقی را دنبال میکنند اما مرکز انا امروزه کشورهایی مثل ؛المان ،لهستان وایران است.
متال در ایران
همه اهالی موسیقی میدانند که هنر موسیقی در ایران مانند خیلی از چیزهای دیگر رفته رفته به ازادی رسیده است ؛ از موسیقی سنتی تا آزاد شدن پاپ و به تازگی موسیقی رپ! اما در مورد متال؛ اگر این موسیقی را به صورت حرفه ای دنبال کرده و یا تصمیم به گرفتن مجوز برای پخش البوم یا گذاشتن کنسرت گرفته باشید ، می دانید که این سبک در چه سطحی از آزادی قرار دارد. اما این محدودیت نتوانسته جلوی این موسیقی را بگیرد بلکه ان را بطرف اجراهای خاص کشانده است . اما بزرگترین مشکل موسیقی در کشور ما این است که مانند خیلی از مسایل دیگر " مد" وار است یعنی جوانان ایرانی طیق مد موسیقی گوش می دهند نه بر اساس علایق ذاتی .
شاید شما هم در اطرافیان خود شخصی را سراغ داشته باشید که تا چند سال پیش در گردهمایی دوستانه با گیتار چوبیش " آریان" کاور می کرد و بزرگترین هدفش در دنیای موسیقی پخش یک البوم پاپ تنهایی بود اما بعد از مدتی او را در حال کاور کردن "مگادث " با گیتار الکتریک یافتید!
اما از طرف دیگر گروهی هم هستند که به دور از جنجال های تلویزیونی به دنبال علایق خود می روند. هنوز هم میتوان جوان هایی را یافت که بر خلاف قدیمی تر های این سبک در ایران که هیچکس را به جز خود قبول ندارند در حال تلاش و و فعالیت ئر این رشته هستند.
همانطور که گفته شد موسیقی متال اعتراضی است و این اعتراض خشونت آمیز است. این خشونت، هم در صدای خواننده و سازهای " دیستورد" شده است و هم در اشعار متن موسیقی.
چند سال پیش در اخبار اعلام شد جوانی که در امریکا به جرم قتل به اعدام محکوم شده است،از اعضای گروه " متالیکا" عذرخواهی کرد. او در دادگاه گفته بود که تحت تاثیر یکی از اهنگ های این گروه به نام "remorse no " قرار گرفته و با برداشتی نادرست دست به این عمل زده بود . خرد و اندیشیدن به مفاهیم در این موسیقی جزء اصلی ترین بخش هاست.
مسئله دیگری که در مورد موسیقی متال راجع به ان بحث میشود ، رابطه این موسیقی با شیطان است. خیلی از افراد موسیقی متال را شیطانی و طرفداران ان را شیطان پرست! می خوانند. تمامی این نقل ها از زمان خصوصیات ذکر شده موسیقی متال سرچشمه می گیرد. برای مثال جالب است تا در رابطه با سمبل موسیقی متال که خیلی ها ان را سمبل شیطان پرستی می نامند تاریخچه ای ذکر شود.
این سمبل که از باز کردن انگشتان اول و چهارم و جمع کردن مابقی ساخته می شود اولین بار توسط اقای "جیمز رانی دیو" یکی از بزرگان این سبک که به راحتی میتوان او را پدر این موسیقی دانست استفاده شد. او مادربزرگی ایتالیایی داشته که در کودکی جیمز با دست هایش این سمبل را شکل می داده و برای تبرک به طرف او می گرفته و اگر بخواهیم معادل این مفهوم را در پارسی بگوییم همان " به تخته زدن " یا " گوش شیطان کر" می شود. این سمبل که ریشه ان به مصر باستان باز میگردد در اکثر مقبره های قدیمی این کشور به منظور محافظت از افراد شرور و دزدان تعبیه شده بود.
منبع : ماهنامه روانشناسی و هنر
-
06-22-2009, 05:01 PM
#437
معماری متفاوت مغز زنان و مردان !
محققان دانشگاه کالیفرنیا، مدرسه پزشکی هاروارد و دانشگاه مک گیل در مونترال در تازه ترین تحقیقاتی که در خصوص تفاوتهای میان مغز زنان و مردان انجام داده اند کشف کردند که مغز زنان از نظر معماری و شکل با مغز مردان متفاوت است.
نتایج این تحقیقات نشان می دهد که "معماری نقاط متقاطر" و "طول موجهای متفاوت" در مغز این دو جنس وجود دارد.
مردان و زنان در مجموع به روشی متفاوت عمل می کنند و هر یک ساختمان مغزی مخصوص به خود دارند به طوری که زنان دارای یک سازمان مغزی هستند که آنها را برای اتخاذ تصمیمات درست و بیشترین تمرکز روی احساسات متخصص می کند در حالی که معماری مغز مردان بیشتر به سوی کار تمایل دارد.
این تحقیقات نظریه های مربوط به تفاوتهای سطح آموزش، ذهنیت و هورمونهای زنان و مردان را مورد بررسی قرار نداده و تنها به بررسی معماری و شکل ساختاری مغز پرداخته است.
منبع: مهر
-
06-22-2009, 05:02 PM
#438
سیستم دستور زبان همگانی مغز کشف شد
تیمی متشکل از عصب زبانشانسان بین المللی در تحقیقات خود کشف کردند که مغز دارای یک سیستم همگانی دستوری در شرح حوادث است که در آن فاعل و مفعول بر فعل اولویت دارند.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز گروهی از محققان بین المللی به سرپرستی تیم دانشگاه شیکاگو تحقیقاتی را برای بررسی در خصوص ایده ای انجام داده اند که برپایه آن زبانی که استفاده می شود به طور اجتناب ناپذیری منطبق بر روشی است که افراد زمانی که حرف نمی زنند با آن فکر می کنند.
این محققان در این تحقیقات نشان دادند که مغز یک سیستم همگانی دستوری در شرح حوادث است که در آن فاعل و مفعول بر فعل اولویت دارند.
این عصب زبانشناسان که نتایج یافته های خود را در مجله علمی “شرح مباحثات آکادمی ملی علوم آمریکا” (pnas) منتشر کرده اند در این خصوص اظهار داشتند:
“زیاد شگفت انگیز نیست که افراد با زبانهای مادری مختلف حوادث و رویدادها را براساس سیستم خاص در کنار هم قرار دادن واژگان که در زبان خود از پیش نوسته شده است شرح می دهند اما این شگفت انگیز است که وقتی از همین افراد خواسته می شود با دستها و نه با صدا حرف بزنند این نظام نقض می شود و همگی آنها از یک روش واحد برای بیان جزئیات یک واقعه استفاده می کنند.”
در این تحقیق به ۴۰ فرد گویشور به چهار زبان مختلف انگلیسی، چینی، اسپانیایی و ترکی فیلمهایی نشان داده شد که سلسله های ساده ای از عملکردها را نشان می داد و سپس از آنها خواسته شد که اول با کلام و بعد با زبان اشاره ها (حرکات دست) این سلسله ها را شرح دهند.
تمام این افراد از ترتیب واژگانی برای شرح این فیلمها استفاده کردند که به صورت از پیش نوشته شده در قاموس زبانی خود داشتند و روش بیان آنها برپایه سیستم دستوری زبان خود بود.
به طوری که انگلیسی، اسپانیایی و چینی زبانان از سیستم فاعل- فعل- مفعول و ترک زبانها از سیستم فاعل- مفعول- فعل استفاده می کردند اما زمانی که به تشریح رویدادهای فیلمها با زبان اشاره ها پرداختند همگی به طور مستقل از زبان مادری خود از سیستم فاعل- مفعول- فعل استفاده کردند.
به گفته این محققان، دستور زبان زبانهای مدرن براساس فاکتورهای فرهنگی بسیار متفاوت و پیچیده تکامل یافته اند اما این تحقیق نشان می دهد که تمام این زبانها هنگامی به صورت یک زبان اشاره متجلی می شوند ساختار یکسانی برپایه سیستم فاعل- مفعول- فعل پیدا می کنند.
این نشان می دهد که مغز به طور واحد دارای یک دستور زبان همگانی است که ترتیب آن براساس “فاعل- فعل- مفعول” استوار شده است.
-
06-22-2009, 05:02 PM
#439
ورزش ممکن است به افسردگی مقاوم کمک کند
نتایج یک مطالعه کوچک پیشنهاد می کند، ورزش منظم ممکن است علایم افسردگی را در افرادیکه با داروی ضد افسردگی بهتر نشده اند بهبود بخشد.
مطالعه دریافت که زنان افسرده که رژیم ورزشی نظارت شده را شروع کردند بهبودی قابل توجهی را در علایمشان در طی هشت ماه بعد داشتند. افرادیکه ورزش نکردند فقط بهبودی محدودی را نشان دادند.
قبل از مطالعه تمام زنان مصرف داروی ضد افسردگی را برای حداقل دو ماه امتحان کرده بودند اما در بهبودی شکست خورده بودند.
تعدادی از مطالعات دریافتند که افراد فعال از نظر فیزیکی کمتر احتمال دارد که نسبت به معتادین به تلویزیون از افسردگی رنج ببرند. برخی مطالعات بالینی نشان داده اند که ورزش منظم می تواند به درمان اختلال کمک کند و شاید در برخی موارد به اندازه داروهای ضد افسردگی موثر باشد.
بر طبق نظر نویسندگان مطالعه یافته های جدید پیشنهاد می کنند که ورزش می تواند حتی به افرادیکه علایمشان به دارو مقاوم شده است کمک کند.
دکتر Alessandra Pilu دانشگاه Cagliari در ایتالیا و محققان همراه یافته هایشان را در مجله online طب بالینی و اپیدمیولوژی در سلامت ذهن گزارش می کنند.
مطالعه 30 زن 40تا60 ساله را شامل می شود که با افسردگی ماژور تشخیص داده شده بودند. محققان به صورت تصادفی زنان را جهت ماندن روی ضد افسردگیها به تنهایی یا شروع یک برنامه ورزشی تعیین کردند. تمام بیماران مصرف دارو را ادامه دادند.
ورزشکاران به صورت یک گروه دوبار در هفته برای 1 ساعت فعالیت کردند و دستگاههای سلامت قلب را بکار می بردند. در شروع مطالعه و 8 ماه بعد، زنان در هر دو گروه معیارهای استانداردی را که جهت ارزیابی شدت افسردگی اختصاص یافته بود تکمیل کردند.
تیم Pilu دریافت که زنان در گروه ورزشی بهبودی مشخصی در علایم افسردگی شان نشان دادند در حالیکه افرادیکه فقط روی دارو بودند تنها بهبودی متوسطی را داشتند.
محققان اشاره می کنند که یافته ها پیشنهاد می کنند ورزش می تواند یک درمان اضافه موثر برای افسردگی در طی مدت طولانی باشد.
تئوریهای متعددی در مورد اینکه چرا ورزش ممکن است افسردگی را بهبود بخشد وجود دارد. فعالیت فیزیکی بنظر می رسد که برخی مواد شیمیایی کلیدی سیستم عصبی- نوراپی نفرین و سروتونین- - را تحت تاثیر قرار می دهد که اهداف داروهای ضد افسردگی هستند، همینطور نوروتروفین های مغزی که به محافظت از سلول های عصبی از آسیب و علایم گذرا در نواحی وابسته به خلق مغز کمک می کنند را تحت تاثیر قرار می دهد.
در ورای آن، افرادیکه به کلاس های ورزشی گروهی می روند ممکن است از بیرون رفتن و با دیگران بودن احساس بهتری داشته باشند.
-
06-22-2009, 05:02 PM
#440
ورزش ممکن است به افسردگی مقاوم کمک کند
نتایج یک مطالعه کوچک پیشنهاد می کند، ورزش منظم ممکن است علایم افسردگی را در افرادیکه با داروی ضد افسردگی بهتر نشده اند بهبود بخشد.
مطالعه دریافت که زنان افسرده که رژیم ورزشی نظارت شده را شروع کردند بهبودی قابل توجهی را در علایمشان در طی هشت ماه بعد داشتند. افرادیکه ورزش نکردند فقط بهبودی محدودی را نشان دادند.
قبل از مطالعه تمام زنان مصرف داروی ضد افسردگی را برای حداقل دو ماه امتحان کرده بودند اما در بهبودی شکست خورده بودند.
تعدادی از مطالعات دریافتند که افراد فعال از نظر فیزیکی کمتر احتمال دارد که نسبت به معتادین به تلویزیون از افسردگی رنج ببرند. برخی مطالعات بالینی نشان داده اند که ورزش منظم می تواند به درمان اختلال کمک کند و شاید در برخی موارد به اندازه داروهای ضد افسردگی موثر باشد.
بر طبق نظر نویسندگان مطالعه یافته های جدید پیشنهاد می کنند که ورزش می تواند حتی به افرادیکه علایمشان به دارو مقاوم شده است کمک کند.
دکتر Alessandra Pilu دانشگاه Cagliari در ایتالیا و محققان همراه یافته هایشان را در مجله online طب بالینی و اپیدمیولوژی در سلامت ذهن گزارش می کنند.
مطالعه 30 زن 40تا60 ساله را شامل می شود که با افسردگی ماژور تشخیص داده شده بودند. محققان به صورت تصادفی زنان را جهت ماندن روی ضد افسردگیها به تنهایی یا شروع یک برنامه ورزشی تعیین کردند. تمام بیماران مصرف دارو را ادامه دادند.
ورزشکاران به صورت یک گروه دوبار در هفته برای 1 ساعت فعالیت کردند و دستگاههای سلامت قلب را بکار می بردند. در شروع مطالعه و 8 ماه بعد، زنان در هر دو گروه معیارهای استانداردی را که جهت ارزیابی شدت افسردگی اختصاص یافته بود تکمیل کردند.
تیم Pilu دریافت که زنان در گروه ورزشی بهبودی مشخصی در علایم افسردگی شان نشان دادند در حالیکه افرادیکه فقط روی دارو بودند تنها بهبودی متوسطی را داشتند.
محققان اشاره می کنند که یافته ها پیشنهاد می کنند ورزش می تواند یک درمان اضافه موثر برای افسردگی در طی مدت طولانی باشد.
تئوریهای متعددی در مورد اینکه چرا ورزش ممکن است افسردگی را بهبود بخشد وجود دارد. فعالیت فیزیکی بنظر می رسد که برخی مواد شیمیایی کلیدی سیستم عصبی- نوراپی نفرین و سروتونین- - را تحت تاثیر قرار می دهد که اهداف داروهای ضد افسردگی هستند، همینطور نوروتروفین های مغزی که به محافظت از سلول های عصبی از آسیب و علایم گذرا در نواحی وابسته به خلق مغز کمک می کنند را تحت تاثیر قرار می دهد.
در ورای آن، افرادیکه به کلاس های ورزشی گروهی می روند ممکن است از بیرون رفتن و با دیگران بودن احساس بهتری داشته باشند.
برچسب برای این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
- شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
- شما strong>نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
- شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
-
قوانین انجمن